مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان (عج)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور: مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان روحی و ارواح العالمین له الفدا/ جعفر میرعظیمی

ویراستار: محمدکاظم میرعظیمی

مشخصات نشر: قم مسجد مقدس صاحب الزمان (جمکران ، 1378

مشخصات ظاهری: 240 ص نمونه

شابک: 964-6705-26-x7000ریال 964-6705-26-x7000ریال

وضعیت فهرست نویسی: فهرستنویسی قبلی

یادداشت: چاپ قبلی جعفر میرعظیمی 1374

یادداشت: پشت جلد به انگلیسی The holy mosque of Jamkaran is al Mahdis glorlous sign

یادداشت: فهرست نویسی براساس اطلاعات فیپا

یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس

موضوع: مسجد جمکران قم

موضوع: (م ح م د)بن حسن عج ، امام دوازدهم 255ق - معجزات

شناسه افزوده: مسجد جمکران (قم

رده بندی کنگره: BP261/م 9م 5 1378

رده بندی دیویی: 297/75

شماره کتابشناسی ملی: م 78-6957

ص:1

مقدمه ناشر

ص:2

بسم الله الرحمن الرحیم

یا صاحب الزمان ادرکنا

مرجع عالیقدر جهان تشیع فقیه اهل بیت عصمت و طهارت حضرت آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی قدس سره درباره مولف کتاب چنین می فرماید :

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجه الاسلام آقای آقا سید جعفر عظیمی دامت برکاته از جمله فضلا در حوزه مقدسه می باشند و سالیان دراز مشغول تحصیل علوم دینیه و خدمت به شرع انور داشته و دارند و عده زیادی از برادران دینی را بقرآن شریف و تفسیر آن و عقاید حقه و مسائل شرعه فرعیه آشنا نمودند امید است که مومنین بقیت وجود ایشان را مغتنم شمرده از بیانات و برکات ایشان مستفیض بوده باشند .

13 رجب 1400 ق .

شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی

ص:3

مسجد مقدس جمکران

جلوه گاه عنایات امام زمان علیه السلام ، تجلی گاه کرامات و معجزات حضرت مهدی علیه السلام ، میعادگاه منتظران و شیفتگان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است .

مسجد مقدس جمکران

پایگاه عشق و دلسوختگان فراق ، منزلگاه کاروانیان اشتیاق ، خلوتگاه مبتلایان درد و داغ غیبت حضرت صاحب الزمان علیه السلام است .

مسجد مقدس جمکران

دار الشفای دردمندان ، دارالامان گمشدگان و بی پناهان ، پناهگاه بلا دیدگان و مصیبت زدگان دوران نهایی زاده زهرا علیهاالسلام است .

مسجد مقدس جمکران حریم امن الهی ، کعبه اهل ولایت ، عبادتگاه فناشدگان راه مهر وجه الله و بقیه الله است .

مسجد مقدس جمکران

سرچشمه جوشان نور و هدایت است .

در این مسجد می توان عطر ناب حضور حضرت مهدی علیه السلام را حس کرد .

این مسجد را می توان خانه صاحب الزمان علیه السلام شمرد .

بسیارند آنان که در این مسجد شرافت دیدار یافته اند و دست عنایت موعود را بر سر خود لمس کرده اند و به کرامت مولا به هر چه خواستنی است ، رسیده اند . علمایی که در گذر تاریخ همواره به این مکان مقدس اهتمام ورزیده اند ، ارادتمندانی که در سالیان درازی از عمر خویش هرگز از زیارت آن غافل نمانده اند ،

ص:4

مردمانی که در هر شب چهارشنبه و جمعه راه های طولانی را به شوق جمکران درنوردیده اند به یقین از توجهات صاحب این مسجد بهره ها برده اند و کرامت ها دیده اند .

آیا می شود این همه معنویت و صفا و آمادگی روحی ، در زائران مسجد جمکران ، بدون عنایت مولا حاصل آید ؟

آیا می شود این همه شور و اشتیاق و التهاب ، در جستجوگران صاحب الزمان علیه السلام بدون توجه خود آن حضرت صورت پذیرد ؟

آیا می شود این همه آرامش روحی و رشد ایمانی و کمالات معنوی برای نمازگزاران مسجد جمکران ، بدون امدادهای مشفقانه و دعاهای خالصانه حضرت مهدی علیه السلام تحقق یابد ؟

هر چه هست از مدد رحمت اوست !

کتاب (مسجد مقدس جمکران تجلی گاه صاحب الزمان علیه السلام) با ذکر روایات معصومین علیه السلام و نقل اقوال و خاطرات علما و صالحین و بیان سرگذشت های شیرین از دیدارها و کرامات های حاصله در این سرزمین ، مجموعه ای کم نظیر و پر تاثیر درباره این مسجد مقدس به شمار می آید .

چاپ اول این کتاب در نیمه شعبان 1415 با استقبال بی نظیر عاشقان بقیه الله روبرو گردید و در طی کمتر از پنج سال بارها و بارها تجدید چاپ گردید و بیش از صد و بیست هزار نسخه از آن چاپ و منتشر و به سرعت نایاب گردیده است .

مولف محترم آن جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای سید جعفر میر عظیمی از ارادتمندان با اخلاص و علاقمندان ایثارگر ساحت مقدس بقیه الله الاعظم حضرت مهدی علیه السلام می باشند که در راه جمع آوری مطالب مختلف آن سعی بلیغ و تلاشی وافر داشته اند .

(واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران) برای مولف محترم توفیقات روز افزون و برای مطالعه کنندگان گرامی رستگاری و فوز دیدار را آرزو دارد .

واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران

تابستان 1378

ص:5

پیشگوئی امیرمؤ منان علیه السلام پیرامون مسجد مقدس جمکران

محمد بن محمد بن هاشم رضوی - از علمای قرن دوازدهم - در کتاب (خلاصه البدان) از کتاب (مونس الحزین) شیخ صدوق نقل کرده که امیرمؤ منان علیه السلام در یک روایت طولانی از تشریف فرمائی حضرت بقیه الله - ارواحنا فداء - به شهر قم ، و تجلی آن حضرت در کنار مسجدی در نزدیکی دهی کهن به نام (جمکران) خبر داده است .

متن کامل این حدیث را صاحب (انوار المشعشیعین) از کتاب (خلاصه البدان) نقل کرده است . (1)

خوانندگان گرامی می توانند متن آن را در بخش اول کتاب ملاحظه فرمایند . (2)

ص:6


1- 1. انوار المشعشین ، جلد 1 ، ص 197 .
2- 2. صفحات 19 - 22 کتاب .

پیام حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه پیرامون مسجد مقدس جمکران

حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - خطاب به حسن بن مثله فرمود :

(به مردم بگو به این موضع (مسجد مقدس جمکران) رغبت کنند و آن را عزیز دارند . . .)

آنگاه نماز تحیت مسجد و نماز امام زمان علیه السلام را تعلیم دادند ، سپس فرمودند :

(فمن صلیهما فکانما صلی فی البیت العتیق) :

(هر کس این دو نماز را بخواند همانند این است که در خانه کعبه نماز گزارده باشد .) (1)

ص:7


1- 3. نجم ثاقب ، ص 212 چاپ اسلامیه .

نماز مسجد مقدس جمکران

حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - هنگامی که به تاسیس مسجد مقدس جمکران فرمان داد ، کیفیت نماز مسجد جمکران را به شرح زیر بیان فرمود :

1 - دو رکعت نماز به نیت نماز تحیت مسجد ، در هر رکعت بعد از حمد ، سوره قل هو الله احد هفت مرتبه ، ذکر رکوع و سجده هر کدام هفت مرتبه .

2 - سپس دو رکعت به نیت امام زمان علیه السلام ، در هر رکعت بعد از حمد ، قل هو الله احد یکمرتبه ، ذکر رکوع و سجده هر کدام هفت مرتبه .

در رکعت اول و دوم آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین صد مرتبه تکرار می شود .

3 - بعد از نماز : لا اله الا الله یکمرتبه ، سپس تسبیح حضرت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - (الله اکبر 34 ، الحمدلله 33 و سبحان الله 33 مرتبه) .

4 - اللهم صل علی محمد و آل محمد یکصد مرتبه در حال سجده . (1)

ص:8


1- 4. نجم ثاقب ص 294 .

مقدمه

مسجد در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژه ای دارد . اعتبار و اهمیتی که اسلام به مسجد داده است به هیچ نهادی نداده و مسجد را خانه ای برای خدای لامکان معرفی کرده ، خانه ای از آن خدا که برای مردم است .

و لذا می بینیم پس از هجرت پیامبر خدا به مدینه ، اولین بنیادی که نهاده شد ، مسجد بود ، و رسول گرامی اسلام نخست در قبا و سپس در مدینه مسجدی را پایه گذاری کرد که کانونی برای انجام عبادات و مرکزی برای تجمع مسلمانان و پایگاهی برای تصمیم گیری های مهم باشد .

داستان شورانگیز ساختن اولین مسجد در مدینه و اشتیاق مسلمانان برای انجام این کار و اینکه شخص پیامبر در ساختن مسجد فعالیت می کرد ، در کتب تاریخ بطور مبسوط آمده و همچنین سرودهائی که مسلمانان در حال ساختن مسجد زمزمه می کردند ، در این کتابها نقل شده است ، از جمله این سرود :

لئن قعدنا و النبی یعمل

فذاک من العمل المضلل

اگر ما بنشینیم و پیامبر کار کند این عمل برای ما باعث گمراهی خواهد بود .

ص:9

با این سرود که پیامبر و مسلمانان بطور دسته جمعی می خواندند :

لا عیش الا عیش الاخره

اللهم ارحم الانصار و المهاجره (1)

زندگی نیست مگر زندگی آخرت ، خداوندا به انصار و مهاجرین رحمت فرما .

اهمیت ساختن مسجد و رفت و آمد و حضور در آن آنچنان زیاد است که در قرآن و حدیث تاکیدهای فراوانی بر آن شده است . خداوندا در قرآن کریم درباره تعمیر مسجد و حضور در آن چنین فرموده است :

انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الاخر (2)

همانا مساجد خدا را کسانی تعمیر می کنند که ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشند .

لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه (3)

مسجدی که از نخستین روز بر اساس تقوی ساخته شده ، سزاوار است که در آن مقیم باشی .

همچنین در روایات از معصومین علیهم السلام سفارشهای بسیاری درباره مسجد شده است که ما به عنوان نمونه به چند حدیث اکتفا می کنیم :

قال رسول الله (ص) :

کونوا فی الدنیا ضیافا و اتخذوا المساجد بیوتا (4)

پیامبر خدا فرمود : در دنیا میهمان باشید و مساجد را خانه خود قرار دهید .

قال رسول الله (ص) : بشر المشائین الی المساجد فی ظلم اللیل بنور

ص:10


1- 5. سیره ابن هشام ، جلد 2 ، صفحه 141 .
2- 6. سوره توبه ، آیه 18 .
3- 7. سوره توبه ، آیه 108 .
4- 8. بحارالانوار ، جلد 83 ، صفحه 351 .

ساطع یوم القیمه (1)

پیامبر خدا فرمود : مژده بده به کسانی که در تاریکی های شب به مساجد می روند به نوری که در روز قیامت می درخشد .

قال الصادق (ع) : من بنی مسجدا بنی الله له بیتا فی الجنه (2)

امام صادق فرمود : هر کس مسجدی را بنا کند ، خداوند برای او در بهشت خانه ای را بنا می کند .

به خاطر همین سفارش ها و تاکیدهاست که مسلمانان در تمام بلاد اسلامی در هر محله و روستائی ، مسجد بنا کردند و هیچ محله ای نیست مگر اینکه یک یا چند مسجد در آنجا وجود دارد . انبوهی مساجد مسلمانان ، دلیل روشنی بر اهتمام فوق العاده آنان بر تاسیس مسجد است به گفته یعقوبی ، در بصره هفت هزار مسجد وجود داشت . (3)

و نیز او می گوید : بغداد دارای سی هزار مسجد است . (4)

در قرون اولیه اسلامی بخصوص در عهد رسول گرامی اسلام (ص) مسجد مرکز همه گونه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و حتی نظامی بشمار می رفت ، و می توان گفت که مسجد قلب تپنده جامعه اسلامی بود .

از یک سو دادگاهها و محکمه های قضائی در مسجد تشکیل می شد و مسائل حقوقی و کیفری مردم در مسجد به داوری گذاشته می شد و از دیگر سو به عنوان یک مرکز نظامی در امور مربوط به جنگ و سازماندهی سپاه و طراحی نقشه های نظامی مورد استفاده قرار می گرفت و مسلمانان از طریق مسجد بسیج می شدند و از سوی دیگر مسجد مرکز دید و بازدیدها و

ص:11


1- 9. مستدرک الوسائل ، جلد 3 ، صفحه 363 .
2- 10. وسائل الشیعه ، جلد 3 ، صفحه 485 .
3- 11. البلدان ، ترجمه فارسی ، صفحه 141 .
4- 12. همان کتاب ، صفحه 22 .

ملاقاتها و محل تجمع مومنان و جائی برای مشورتها و تصمیم گیریها بود . همچنین مسجد جایگاهی بود برای فراگیری علوم و آموزشهای گوناگونی که جامعه اسلامی به آن نیازمند بود . در مسجد علاوه بر بیان احکام و مسائل فقهی و تفسیر قرآن ، اصول عقاید اسلامی و حتی بحثهای ادبی و عقلی مورد مذاکره قرار می گرفت .

مسلمانان در طول تاریخ به ساختمان مساجد نیز اهمیت خاصی داده اند و گاهی با ساختن یک مسجد شاهکار بزرگ معماری عصر را به وجود آورده اند .

در مساجد ، تجلی انواع هنرهای اسلامی را می توان دید ، مسجد نموداری از هنر معماری و کاشی کاری و نقاشی و خطاطی و گچ بری و آئینه کاری و منبت کاری و صنایع دستی و دیگر انواع هنرها که در قندیل ها و فرشها و پرده ها و ظرفها و شمعدانی ها بکار رفته است می باشد ، و می توان گفت : مسجد گالری هنرهای اسلامی است .

بعضی از مساجد از لحاظ معنوی خصوصیاتی دارند که مساجد دیگر فاقد آن هستند ، مثلا خاطره مهمی را به یاد می آورند و یا به وسیله و یا دستور عزیزی و ولیی از اولیاء خدا ساخته شده اند که همین امر موجب عظمت آن مسجد و توجه ویژه مسلمانان به آن شده است مانند مسجد الحرام که پایگاه توحید و محل انجام مناسک عظیم حج است و یا مسجد پیامبر در مدینه که یادآور خاطره خطیر پیامبر بزرگوار اسلام و هم محل دفن پیکر پاک آن بزرگوار است . و همچنین مسجد الاقصی و یا مسجد کوفه و مسجد سهله و یا مسجد براثا که هر کدام دارای خاطره ها و سوابق درخشان تاریخی است .

یکی از مساجدی که نام آن همواره یادآور نام گرامی حضرت بقیه الله

ص:12

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است ، مسجد مقدس (جمکران) در شش کیلومتری شهر قم می باشد که حدود یکهزار سال پیش به دستور خود آن حضرت ساخته شده و از آن زمان به بعد مطمح نظر و مورد توجه عاشقان و دلباختگان و ارادتمندان آن حضرت قرار گرفته است .

در طول تاریخ این مسجد کرامات و معجزات بسیاری در آنجا دیده شده و شیعیان و علاقمندان حضرت مهدی (ع) از هر سو بار سفر بسته و برای خواندن نماز در این مسجد مسافرت می کنند و این مسجد همواره از احترام و قداست خاصی برخوردار است . از بعضی از علماء و مراجع تقلید و بزرگان ، معجزات و عنایاتی درباره این مسجد نقل شده که نشان می دهد آنان چگونه به این محل مقدس احترام می گذاشتند ، از جمله آنها مرحوم آیة الله العظمی حائری موسس حوزه علمیه قم ، و مرحوم آیة الله العظمی حجت کوه کمری ، آیة الله العظمی امام خمینی ، مرحوم آیة الله العظمی سید محمد تقی خوانساری و مرحوم آیة الله العظمی بروجردی ، و مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی ، و مرحوم آیة الله العظمی نجفی مرعشی ، مرحوم آیة الله العظمی اراکی و غیر آنها را می توان نام برد . عنایت و علاقه مقام معظم رهبری به این مسجد مقدس جمکران آنقدر زیاد است که طبق گفته مسئولین محترم بارها به این مسجد شریف جمکران تشریف آورده اند ، نظر آنان را درباره مسجد جمکران در همین کتاب نقل خواهیم کرد .

همچنین از علماء و اساتید حوزه علمیه و مراجع فعلی نیز که در حال حیات هستند نمونه هائی در ذکر معجزات و کرامات این مسجد خواهیم آورد .

ما در این کتاب تاریخچه احداث مسجد مقدس جمکران را با تکیه بر منابع فراوانی از کتب علماء گذشته ذکر خواهیم کرد و آنگاه نظرات علماء و

ص:13

اساتید و مراجع را خواهیم آورد و نمونه های اندکی از معجزات بسیاری که در این مکان شریف به وقوع پیوسته است نقل خواهیم کرد ، و در پایان مطالب مختصری در پیرامون حضرت مهدی ارواحنا فداه خواهیم آورد .

این کتاب ارمغانی است برای شیفتگان امام زمان و عاشقان مسجد مقدس جمکران که همواره و بخصوص در شبهای چهارشنبه از اطراف و اکناف و دور و نزدیک آهنگ سفر به مسجد جمکران می کنند و در گوشه ای از آن با خدای خود با راز و نیاز مشغول می شوند ، و پس از ادای نماز مخصوص مسجد ، به دنبال گمشده خود هستند و آن دردانه یکتا و عزیز سفر کرده را می خوانند و راز دل خود را با او در میان می گذارند .

تا تو ز کسی روی نهان کرده ای

خون به دل پیر و جوان کرده ای

در آخرین فراز از این پیشگفتار توجه خوانندگان گرامی را به این نکته جلب می نمایم که فرمان لازم الاطاعه حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - به شیخ حسن به مثله جمکرانی در بیداری بوده ، چنانچه از متن داستان و تاکید مرحوم آیت الله حائری به روشنی ثابت می شود ، و بنای فعلی مسجد مقدس جمکران نیز به فرمان آن حضرت است ، چنانچه در منابع و مآخذ بر آن تاکید شده است .

بر شیفتگان حضرت صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - است که این مکان مقدس را قدر بدانند و در هر فرصتی به این مکان مقدس بشتابند و مشکلات خود را با آن امام روف در میان بگذارند ، و خدای را به نام او بخوانند و سریع الاجابه بیابند ، ما نیز عاجزانه از شیفتگان کویش تقاضا می کنیم که به هنگام تشرف نخست برای تعجیل در امر فرج دعا کنند و حوائج آن حضرت را بر حوائج خویش مقدم بدارند .

ای عاشقان امام زمان و علاقمندان مسجد مقدس جمکران ، قدر

ص:14

خودتان را بیشتر بدانید که خداوند این توفیق را به شما داده است ، در این مکان مقدس (مسجد جمکران) مشغول عبادت و راز و نیاز باشید ، مسجدی که به امر مبارک حضرت ولی عصر امام زمان (ع) بنا گردیده .

امام زمان فرموده : من صلی فیه کمن صلی فی البیت العتیق .

مسجدی که آیات عظام و علماء اعلام پیاده به آن مکان مقدس مشرف می شدند .

مسجدی که رفت و آمد حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (ع) به آن می باشد ، که در این مدت عده ای زیاد محضر آن بزرگوار رسیده و از برکات آن حضرت به فیض رسیده اند .

اگر کسی دارد به میل درد و فغان

بایدش رو آورد بر جمکران

جمکران دارالشفای مومن است

چون طبیب آن بود صاحب زمان

در خاتمه :

امیدوارم که این اثر ناچیز مورد عنایت حضرت رب الارباب و ارواح طیبه حضرات معصومین علیه السلام قرار گیرد و خوانندگان محترم را مفید فایده و مثمر ثمر باشد و برایم باقیات الصالحات باشد ، برای یوم لا ینفع مال و لابنون ، والباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر اقلا .

در اینجا فرصت را مغتنم شمرده ، از آیات عظام و علماء اعلام و حجج اسلام و بزرگان و دوستان عزیزی که از تالیفات قبلی اینجانب استقبال کردند و مرا مورد تشویق قرار دادند صمیمانه سپاسگزاری می کنم و ثوابی از آن به ارواح مقدسه علماء و شهداء و صالحین از مومنین و بانیان خیر و اموات دوستانی که ما را در چاپ این کتاب پر ارزش مسجد جمکران

ص:15

تجلی گاه صاحب الزمان (ع) یاری نمودند و والدین اینجانب و اخوی محترم مرحوم مغفور آیت الله حاج سید قادر میر عظیمی قرار دهد ، آمین یا رب العالمین بحق محمد و آله الطاهرین .

حوزه علمیه قم

سید جعفر میر عظیمی

ص:16

بخش اول : پیشگوئی امیرمؤ منان علی علیه السلام از مسجد مقدس جمکران

اشاره

ص:17

ص:18

امیرمؤ منان علی علیه السلام از مسجد مقدس جمکران خبر می دهد

محمد بن محمد بن هاشم حسینی رضوی قمی به تقاضای مولی محمد صالح قمی به سال 1179 ه در پیرامون فضیلت شهر قم و بیان تاریخچه تاسیس مسجد مقدس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه - کتاب ارزشمندی تالیف کرده و آن را (خلاصه البلدان) نام نهاده است .

شیخ آقا بزرگ تهرانی این کتاب را مشاهده کرده و انگیزه نگارش آن را بیان فرموده است . (1)

صاحب کتاب (انوار المشعشعین) فرازهائی از این کتاب را در کتاب خود آورده است .

وی در نور مشعشع سوم حدیثی را از وجود مقدس امیرمؤ منان علیه السلام در رابطه با مسجد مقدس جمکران خطاب به فرزند یمانی آورده است که متن کامل آن حدیث شریف را در اینجا می آوریم :

در خلاصه البلدان این حدیث مذکور است از کتاب مونس الحزین از تالیفات شیخ صدوق ، با اسناد صحیح و معتبر از امیرالمؤ منین علیه السلام که فرمود :

(ای پسر یمانی در اول ظهور خروج نماید قائم آل محمد از شهری

ص:19


1- 13. الذریعه ، 7/216

که آن را قم می گویند و مردم را دعوت کند به حق و همه خلایق از شرق و غرب به آن شهر قصد کنند و اسلام تازه گردد و هر که از خوف اعداء پوشیده و مخفی باشد بیرون آید و حوش و طیور در مساکن و اوطان خود ایمن بخوابد و چشمه آب حیات از آن شهر ظاهر شود و آبی که هر کس بخورد نمیرد و از آب چشمه ها منفجر شود و از آن موضع رایت حق ظاهر شود و میراث جمله انبیاء بر پشت زمین به آن باشد ، ای پسر یمانی این زمین مقدسه است که پاک است از تمام لوثها و از خدای تعالی درخواسته که بهترین خلق خود را ساکن او گرداند و دعایش مستجاب شده و حشر و نشر مردم در این زمین باشد و بر این زمین اساس و بنیاد قصری عظیم نمایند ، بعد از اینکه بنای قصر مجوس بوده باشد و آن قصر از صاحب شهرت ملک روم باشد و از این زمین گوسفند ابراهیم خلیل را آورند و قربان کنند و بر این زمین هزار صنم و بت از اصنام اهل روم بشکنند و بر این زمین اثر نور حق ساطع شود و از این زمین رائحه و بوی مشک شنوند ، حق تعالی بیت العتیق را به این شهر فرستد و بناها و آسیابها بر این زمین شود و منازل و مواضع زمینهای اینجا عالی و گرانبها گردد که چندان زمین که پوست گاوی باشد و رایت وی بر این کوه سفید بزنند ، به نزد دهی کهن که در جنب مسجد است و قصری کهن که قصر مجوس است و آن را جمکران خوانند از زیر یک مناره آن مسجد بیرون آید نزدیک آنجا که آتشخانه گبران بوده و حضرت امام سفطی از زر بسته باشد و بر براق سوار شده و با ملائکه مقرب و حاملان عرش گردش نماید و منطق آدم با او باشد و حلم خلیل الله و حکمت حضرت داود و عصای موسی و خاتم حضرت سلیمان و تاج طالوت و بر سر آن نوشته است نام هر پیغمبری و وصی و نام هر مومنی و موحدی .

ص:20

توضیح و بیان : حضرت امیر (ع) می فرماید در این حدیث شریف که چشمه آب حیات در شهر قم ظاهر می شود که هر کس بنوشد نمیرد شاید مراد آن باشد که دلش نمیرد و همیشه منور باشد به نور ایمان یا آنکه کنایه باشد از طول عمر که روایت است که در زمان ظهور حضرت حجت در زمان رجعت ائمه مردم زیاد عمر می کنند و احتمال اولی انسب است .

و ایضا حضرت امیر علیه السلام خبر از این مسجد جمکران داده و فرموده که کوه سفید به نزدیک دهی کهن در جنب مسجد است و الحال همین طریق است که جمکران نزدیک مسجد است و قصری کهن که قصر مجوس است که در زمان صاحب تاریخ قم قصر موجود بوده ، همین بس است که در فضیلت این مسجد که حضرت امیر (ع) خبر داده از او و حال آنکه در آن زمان آثار مسجد نبوده .

و ایضا حضرت امیر (ع) در اول این حدیث فرمودند : ای پسر یمانی اول ظهور خروج نماید از شهری که آن را قم گویند و در آخر همین حدیث تعیین می کند حضرت امیر (ع) که از کدام قطعه زمین قم بیرون آید قائم آل محمد (ص) می فرماید از زیر یک مناره آن مسجد که مراد مسجد جمکران باشد .

الحاصل آنکه از این حدیث چنین مستفاد می شود که حضرت حجه از قم ظهور نماید یا از زیر یک مناره آن مسجد یا آنکه بگوئیم از نزدیک مناره آن مسجد بیرون آید ، هر سه را احتمال می رود لکن روایتی وارد شده از حضرت رسول (ص) که ابتدای ظهورش از کرعه می باشد هم چنانی که در نجم الثاقب مذکور است و در روایات معتبره وارد شده که از مکه ظهور خواهد نمود ، لکن جمع مابین این روایات سهل و آسان است بعد از اینکه ابتدا بر سه قسم می باشد ابتدای حقیقی و اضافی و عرفی می توان گفت

ص:21

حضرت این شهر را بقدوم خود منور می سازد .

همچنانی که کلام فرزندش حضرت حجت دال بر همین مطلب است که فرمودند : به حسن بن مثله که به حسن بن مسلم بگو این زمین شریفی است و خدای تعالی این زمین را برگزیده از زمینهای دیگر و شریفش نموده پس آنچه مستفاد می شود از کلام حضرت آن است که این زمین را خدا محترما خلق نموده و برگزیده از سایر زمینها که جایز نیست تصرف و حیازت او به خلاف و خداوند عالم زمین را خلق نمود از برای نبی نوع انسانی که جایز است تصرف و حیازت نماید یا که تصرف مالکانه نماید بلکه او را محترما و شریفش خلق کرد و خانه خود را بر روی او قرار داد که بندگانش بروند در آن موضع شریف عبادت کنند او را و اگر مثل سایر زمینها بود هر آینه حضرت حجت نمی فرمود که چرا حسن بن مسلم این زمین را تصرف گرفته و زراعت می کنند پس معلوم می شود که این قطعه زمین به مثل کعبه و بیت الله الحرام می باشد که شریک است با موضع کعبه و مسجد الحرام در این شرافت و فضیلت که ابتداء خلقتشان مسجد و محترما خلق نموده که این از برای احدی جایز نبوده و نخواهد بود حیازت و تصرف مالکانه نمودن هم چنانی که موضع کعبه و مسجد الحرام امتیاز دارد بر سایر مساجدی که مخلوق آن را مسجد می نامند ، این مسجد جمکران هم امتیاز دارد از سایر مساجد به جهت آنکه این موضع را خدا مسجد خلقش کرده پس امتیاز دارد از مساجدی که آن را مخلوق مسجد نمایند . (1)

اگر چه کعبه حریم خدای لم یزلی است

بناء مسجد صاحب زمان به قم ازلی است

بناء کعبه حریم خدای سبحان است

نگر که مژده مسجد روایتش ز علی است (2)

ص:22


1- 14. انوار المشعشعین ، جلد 1 ، صفحه 197 .
2- 15. حجه الاسلام غضنفری خوانساری .

صاحب الزمان (ع) مسجد جمکران

اماکنی که به قدوم مبارک حضرت صاحب الزمان (ع) زینت یافته اند و دعا برای تعجیل فرج آقا امام زمان (ع) در آنجاها تاکید شده است از جمله : مسجد الحرام ، عرفات ، سرداب مبارک در شهر سامره ، حرم حضرت سد الشهداء (ع) ، حرم مولایمان حضرت رضا (ع) ، حرم عسکریین علیهماالسلام ، حرم هر یک از امامان علیهم السلام ، مسجد کوفه ، مسجد سهله ، مسجد صعصعه و مسجد مقدس جمکران قم و غیر اینها از مواضعی که بعضی از علماء اعلام و مراجع عالیقدر و صلحا آن حضرت را در آنجاها دیده اند یا در روایات آمده که آن جناب در آنجا توقف دارد مانند مسجد الحرام و تعظیم و احترام سایر چیزهائی که به آن حضرت اختصاص دارد . (1)

ص:23


1- 16. 92 تن از نجات یافتگان ، صفحه 209 .

ص:24

بخش دوم : تاریخچه مسجد مقدس جمکران

مسجد مقدس جمکران

ص:25

ص:26

مسجد صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در 6 کیلومتری شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیرای زائرینی از نقاط مختلف ایران و جهان می باشد . این مکان مقدس ، تحت توجهات و عنایات خاصه حضرت بقیه الله قرار دارد و خود آقا از شیعیانشان خواسته اند که به این مکان مقدس روی آورند ، زیرا این مکان مقدس دارای زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده است . لذا سزاوار است که زائرین عزیز از برکات این مکان مقدس ، حداکثر استفاده را ببرند و مراقب باشند که مسائل فرعی توجهشان را به خود جلب نکند و خود را در برابر حضرت مهدی (ارواحنا فداه) حاضر ببینند و از انجام اعمالی که قلب مبارک آن حضرت را آزرده می سازد خودداری کنند . متذکر می گردد که علماء و شیفتگان آقا استفاده های فراوان از این مسجد مقدس برده اند . سعی کنید در این مکان مقدس ، لحظاتی را با آقای خود خلوت کرده و خالصانه برای ظهور مقدس حضرتش دعا کنید . زیرا بهبود همه چیز ، تنها در سایه قیام شکوهمند آقا امکان پذیر است .

فراموش نکنیم که حق امام زمان ما غصب شده و آقا در نهایت غریبی زندگی می کند و حقیقتا دل آقا خون است . آقا شاهد تمام مصیبت هائی است که بر شیعیانش وارد می شود . پس ظهور آقا را از درگاه احدیت سبحانه

ص:27

و تعالی بخواهید و چه مکانی بهتر از مسجد شریف جمکران برای دعا کردن جهت ظهور آقا امام زمان علیه السلام .

تاریخچه مسجد صاحب الزمان علیه السلام

شیخ حسن بن مثله جمکرانی می گوید : من شب سه شنبه ، 17 ماه مبارک رمضان سال 393 قمری در خانه خود خوابیده بودم ناگاه ، جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و طلب امام مهدی علیه السلام را اجابت کن که تو را می خواند .

آنها مرا به محلی که اکنون مسجد (جمکران) است آوردند . چون نیک نگاه کردم ، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده و جوانی سی ساله بر آن تخت ، تکیه بر بالش کرده و پیری هم پیش او نشسته است ، آن پیر حضرت خضر علیه السلام بود . پس آن پیر مرا بنشاند .

حضرت مهدی علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود : برو به حسن مسلم ، که در این زمین کشاورزی می کرد ، بگو که این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمینهای دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کنند .

حسن بن مثله گفت : یا سیدی و مولای ، لازم است که من دلیل و نشانه ای داشته باشم و الا مردم حرف مرا قبول نمی کنند ، آقا فرمود : تو برو و آن رسالت را انجام بده ، ما خودمان نشانه هائی برای آن قرار می دهیم و پیش سید ابوالحسن برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین بدست آورده است وصول کند و با آن پول مسجد را بنا کند .

ص:28

نماز امام زمان علیه السلام در مسجد جمکران

امام زمان علیه السلام به حسن بن مثله جمکرانی فرمود : و به مرد بگو : بدین مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند . و چهار رکعت نماز در آن گذارند . دو رکعت اول به نیت نماز تحیت مسجد است که در هر رکعت آن یک حمد و هفت قل هو الله احد خوانده می شود و در حالت رکوع و سجود هم هفت مرتبه ذکر را تکرار کنند . دو رکعت دوم به نیت نماز صاحب الزمان علیه السلام خوانده می شود ، بدین صورت که سوره حمد را شروع می کنیم و چون به آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین می رسیم این آیة شریفه را صد مرتبه تکرار می کنیم و بعد از آن بقیه سوره حمد را می خوانیم ، بعد از پایان حمد سوره قل هو الله احد را فقط یکبار می خوانیم و به رکوع می رویم و ذکر سبحان ربی العظیم و بحمده را هفت مرتبه ، پشت سر هم تکرار می کنیم و ذکر هر کدام از سجده ها نیز ، هفت مرتبه است . رکعت دوم نیز به همین گونه است . چون نماز به پایان برسد و سلام داده شود ، یکبار گفته می شود : لااله الا الله و به دنبال آن تسبیحات حضرت زهرا علیهماالسلام خوانده شود و بعد از آن به سجده رفته و صد بار بگوید : اللهم صل علی محمد و آل محمد .

فضیلت خواندن نماز در مسجد جمکران

آنگاه امام مهدی (ع) فرمودند : هر کس این دو رکعت نماز (نماز امام صاحب الزمان) را در این مکان (مسجد مقدس جمکران) بخواند ، مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد .

حسن بن مثله می گوید : چون من پاره ای را آمدم ، دوباره مرا بازخواندند و فرمودند : بزی در گله جعفر کاشانی است ، آن را خریداری کن

ص:29

و بدین موضع آور و آن را بکش و بر بیماران انفاق کن ، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد ، حق تعالی او را شفا دهد .

وی می گوید : من سپس به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم تا اینکه نماز صبح خوانده و سپس سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان موضع شب گذشته رفتم . وقتی رسیدیم ، زنجیرهائی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه السلام حدود بنای مسجد را نشان می داد ، سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم ، خادمان او گفتند که سید از سحر در انتظار تست و تو از جمکران هستی ، به او گفتم : بلی ، به درون خانه رفتم و سید مرا گرامی داشت و گفت : ای حسن بن مثله ، من در خواب بودم که شخصی به من گفت که حسن بن مثله نام از جمکران پیش تو می آید ، هر چه گوید تصدیق کن و بر قول او اعتماد کن که سخن او سخن ماست ، و قول او را رد نکن و از هنگام بیدار شدن از خواب تا این ساعت منتظر تو بودم و آنگاه بود که ماجرای شب گذشته را بر وی تعریف کرد .

سید بلافاصله فرمود تا اسبها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدند . چون به نزدیک روستای جمکران رسیدند گله جعفر کاشانی را دیدند ، حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که از پس همه گوسفندان می آمد پیش حسن به مثله دوید ، جعفر سوگند یاد کرد این بز در گله من نبوده و تاکنون آن را ندیده بودم ، به هر حال آن بز را به مسجد آورده و آن را ذبح کرده و هر بیماری که از گوشت آن خورد با عنایت خداوند تبارک و تعالی و حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) شفا یافت . حسن مسلم را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفتند و مسجد جمکران را با چوب و دیوار پوشاندند ، سید زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه خود

ص:30

گذاشت ، هر بیمار و دردمندی که خود را بدان زنجیر می مالید ، خدای تعالی او را شفای عاجل عنایت می فرمود . ولی پس از فوت سید ابوالحسن ، آن زنجیرها پنهان گشته و دیگر کسی آن را ندید .

این بود مختصری از مسجد مقدس جمکران و چگونگی بنای آن و نماز حضرت صاحب الزمان علیه السلام .

مشروح فرمان مقدس حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - برای تاسیس مسجد مقدس جمکران را علامه نوری در کتاب شریف نجم ثاقب ، صفحه 294 و جنه الماوی ، صفحه 230 از کتاب گرانقدر (مونس الحزین) تالیف شیخ صدوق نقل کرده است .

در این رابطه در منابع فراوانی به اجمال و تفصیل سخن رفته است که از آن جمله است :

ص:31

معجزاتی از تاسیس مسجد جمکران

بعضی آیات و معجزات و کراماتی که از این مسجد مقدس جمکران قم واقع شده که چه بسیار فوائد و آیات که به واسطه این موضع شریف جمکران به ظهور رسیده که باعث حیرت می باشد ، هم چنانی که خانه کعبه آیتی از آیات الهی می باشد این موضع مسجد هم همین گونه است زیرا تاسیس این مسجد بر اساس معجزاتی است .

اول آنکه حضرت امیرالمؤ منین امام علی علیه السلام خبر داده بود به پسر یمانی به مسجد بودن این زمین .

دوم آنکه در زمان حضرت حجه علیه السلام شیخ حسن بن مثله جمکرانی می گوید من شب سه شنبه 17 ماه مبارک رمضان خفته بودم در سرای خود که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من آمدند و گفتند برخیز و طلب امام مهدی علیه السلام را اجابت کن که ترا می طلبد ، آنگاه خواست سراویل بپوشد ، او را گفتند از بیرون خانه که از آن تو نیست این سراویل از خود را بپوش .

سوم : تمام اینها در بیداری بوده است چون شیخ حسن بن مثله جمکرانی می گوید من خواب بودم بیدارم کردند .

چهارم آنکه خواست پیراهن بپوشد آواز رسید از بیرون خانه که این پیراهن از تو نیست از خود را بپوش .

پنجم آنکه از پی کلید در خانه می گشت ، به او گفتند در خانه باز است .

ششم آنکه از خانه بیرون آمد به او گفتند که امام صاحب الزمان علیه السلام ترا می طلبد و او را بردند در این مسجد جمکران .

هفتم آنکه دید زیاده از شصت نفر مرد در این زمین گرد آمده اند و نماز

ص:32

می کردند ، بعضی جامه های سبز داشتند و بعضی سفید .

هشتم آنکه دید حضرت حجه علیه السلام را که به روی تخت نشسته و بر بالها تکیه داده .

نهم آنکه حضرت خضر علیه السلام را دید که نزد حضرت حجه علیه السلام نشسته و کتابی در دست دارد و از برای حضرت می خواند .

دهم هلاک دو جوان حسن به مسلم به واسطه کشت و زرع این موضع مسجد مقدس جمکران .

یازدهم خبر دادن حضرت از زراعت حسن به مسلم در مدت پنج سال .

دوازدهم خبر دادن حضرت به حسن به مثله که علامتی از برای تو قرار خواهیم داد فردا که آمدی حسن بن مثله دید که زنجیری به حدود مسجد کشیده شده .

سیزدهم خواب دیدن سید ابوالحسن رضا که به او گفتند فردا حسن بن مثله هر چه می گوید تصدیق کن که قول او قول ما می باشد .

چهاردهم خبر دادن حضرت که فردا بزی هست در گله جعفر شعبان کاشی به این نشان و علامت .

پانزدهم آمدن خود بز در نزد حسن بن مثله جمکرانی بدون آنکه کسی او را بیاورد .

شانزدهم معلوم نبود که آن بز از کجا آمده بود ، احتمال دارد که بهشتی بوده .

هفدهم شفا بودن گوشت آن بز برای هر مریض به همان طریقی که امام زمان علیه السلام فرموده بود .

هیجدهم آن زنجیری که از برای تعیین حدود مسجد کشیده بود هر

ص:33

صاحب علتی که بر بدن خود مالید شفا می یافت .

نوزدهم آن زنجیر در میان صندوق بوده در خانه سید ابوالحسن الرضاء ، لکن بعد از فوت او مفقود شد یکی از اولادهای او مریض شد رفتند بر سر صندوق نیافتند آن زنجیر را .

این آیات و معجزات و فوایدی بوده که در آن زمان در مقام ظهور و بروز رسیده ، (1) اما کرامات دیگر هم زیاد دیده و شنیده شده است ، ما در اینجا مختصری از آن معجزات و کرامات که از آیات عظام و علماء اعلام و مراجع بزرگوار شیعه و مومنین و علاقمندان حضرت صاحب الزمان علیه السلام دیده و یا شنیده اند نقل می کنیم .

ص:34


1- 17. انوار المشعشعین ، صفحه 188 .

بخش سوم : اهمیت مسجد مقدس جمکران از دیدگاه فقهای اسلام و علماء اعلام و آیات عظام

اشاره

ص:35

ص:36

آیة الله العظمی آقای شیخ عبدالکریم حائری

مرحوم حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی طاب ثراه در نماز جمعه قم فرمودند چند روز به اول ماه مانده عالم ربانی آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی محضر مبارک آیة الله العظمی آقای شیخ عبدالکریم حائری متوفای 1355 هق می رسیدند جهت شهریه طلاب حوزه ، سوال می کردند وضع شهریه چطور است ؟ مرحوم حائری می فرمودند جز سرمایه توکل چیزی در دست نیست ، ایشان (آقای بافقی) راهی مسجد مقدس جمکران می شدند ، از توجهات صاحب الزمان (ع) مشکل شهریه حل می شد . (1)

آیت الله العظمی خوانساری پیاده به مسجد جمکران می رود

آیة الله احمدی میانجی فرمودند : از جمله بزرگان که به مسجد مقدس جمکران خیلی علاقه داشتند حضرت آیة الله العظمی آقای سید محمد تقی خوانساری رحمه الله علیه متوفای 1372 هق که با مرحوم حضرت آیة الله العظمی آقای اراکی متوفای 1415 هق پیاده به مسجد شریف جمکران می رفتند .

ص:37


1- 18. نقل از آیه الله شیخ ابوالحسن مصلحی

آیة الله آقای حاج شیخ مرتضی حائری و مسجد جمکران

ایشان می نوسند : مسجد جمکران یکی از آیات باهرات عنایت آن حضرت است ، و توضیح این مطلب در ضمن چند جهت - که شاید خیلی ها از آن غافل باشند - مذکور می شود :

{1} داستان مسجد جمکران که در بیداری واقع شده ، در کتاب تاریخ قم که کتاب معتبری است ، از صدوق علیه الرحمه نقل شده است .

مرحوم آقای بروجردی که مرد دقیق و ملائی بود ، می فرمود : این داستان در زمان صدوق علیه الرحمه واقع شده ، و او نقل کرده است ، دلالت بر کمال صحت آن دارد .

{2} داستان مشتمل بر جریانی است که مربوط به یک نفر نیست ، برای این که صبح که مردم بیدار می شوند می بینند با زنجیر علامت گذاشته شده است که مردم باور کنند . و این زنجیر مدتی در منزل سید محترمی ظاهرا به نام سید ابوالحسن الرضا بوده است ، و مردم استشفاء به آن می نموده اند . و بعدا بدون هیچ جهت طبیعی مفقود می شود .

{3} جای دور از شهر و در وسط بیابان جائی نیست که مورد جعل یک فرد جمکرانی بشود ، آن هم دست تنها در یک شب ماه رمضان .

{4} نوعا مردم عادی به واسطه ی خواب یک امامزاده را معین می کنند ، و مسجد از تصور مردم عادی دور است .

{5} اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقه مفرط به حضرت صاحب الامر (ع) بود ، می بایست سراسر توسل به آن بزرگوار باشد ، چنانکه در این عصر مردم بیشتر زیارت حضرتش در آن مسجد می خوانند و متوسل به آن حضرت می شوند ، در صورتی که در این دستور

ص:38

معنوی اصلا اسمی از آن حضرت نیست ، حتی تا به حال هم بیشتر معروف به مسجد جمکران است ، نه مسجد صاحب الزمان .

{6} متن دو داستان که نقل شد ، مشهود و یا مثل مشهود خودم بود ، و هر داستانی دیگری هست که فعلا تمام خصوصیات آن را در نظر ندارم ، بعدا انشاء الله تحقیق نموده در این دفتر - باذنه تعالی - ذکر می کنم .

{8} در آن موقع که زمین این قدر بی ارزش بوده است ، فقط یک مساحت کوچکی را مورد این دستور قرار داده اند ، که ظاهرا حدود سه چشمه از مسجد فعلی است ، که در زمان ما خیلی بزرگ شده است (ظاهرا آن چشمه ای که در آن محراب هست ، و دو چشمه طرفین باشد) .

نگارنده که خالی از وسوسه نیستم ، و خیلی به نقلیات مردم خوش بین نیستم ، از این امارات به صحت این مسجد مبارک قطع دارم ، و الحمدلله علی ذلک ، و علی غیره من النعم التی لا تحصی . (1)

ص:39


1- 19. از دستنویس های مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ مرتضی حائری ، که در واحد فرهنگی کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

آیة الله حجت و مسجد جمکران

آیة الله العظمی آقا سید محمد حجت کوه کمری قدس سره متوفی 1372 هجری قمری چهل نفر از فضلا حوزه علمیه قم را انتخاب نمودند و دستور فرمودند به مسجد مقدس جمکران بروند و در آنجا بعد از نماز صاحب الزمان زیارت عاشورا بخواند و دعا کنند که از عنایت حضرت ولی عصر خداوند متعال باران بفرستد .

طلاب محترم صبح پیاده عازم مسجد جمکران شدند و بعد از نماز و زیارت عاشورا و دعا جهت باران که مدتی بود باران نیامده بود از مسجد مقدس جمکران بیرون آمدند به طرف شهر مذهبی قم وسط راه باران چنان گرفت که قابل تحمل نبود وقتی وارد منزل شدند جهت نماز که خود آقا دستور داده بود که گوسفندی بکشند و آبگوشت درست کنند تمام لباسهای آقایان خیس شده بود به طوری که فشار می دادند و از لباس و عمامه ها آب جاری می شد .

از برکات مسجد مقدس جمکران و عنایت حضرت صاحب الزمان نسبت به سربازان خود در آن روز بارندگی مفصلی شد . (1)

آیت الله العظمی آقای حجت در مسجد مقدس جمکران

حضرت آیت الله العظمی آقای حجت رحمت الله علیه که برای طلاب حوزه علمیه شهریه می دادند روز آخر ماه بود برای فردا که اول ماه باشد زمینه برای شهریه نداشتند ، به خادم می فرماید مرکب را آماده کن تا بروم به مسجد مقدس جمکران معظم له عازم مسجد می شوند بعد از نماز

ص:40


1- 20. از آیت الله سید مهدی مرعشی

صاحب الزمان (ع) و دعا عرض می کنند آقا امام زمان علیه السلام این حوزه علمیه مال شما است این طلبه ها سربازان حضرتعالی هستند آبروی ما مربوط به شما است راجع به شهریه حوزه عنایتی فرمائید وقتی به منزل تشریف می آورند خادم عرض می کند آقا بعد از شما دو نفر آمدند و منتظر شما هستند معلوم می شود جهت دادن وجوه شرعیه آمده اند و مبلغی پول خدمت آیت الله العظمی آقای حجت می دهند وقتی می شمارند می بینند به اندازه شهریه همین ماه است . (1)

نظریه آیة الله العظمی بروجردی درباره مسجد مقدس جمکران

حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی (قدس سره الشریف) متوفی 1380 هجری قمری فرمودند : اگر موفق بشوم در قم دو کار انجام خواهم داد ، یکی راه مسجد مقدس جمکران را باز خواهم کرد دومی بیمارستانی در شهر قم بنا خواهم نمود . (2)

سخنان حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی

متن نامه حضرت حجه الاسلام واعظ شهیر آقای حاج سید صادق شمس الدینی (معروف به شمس)

حجه الاسلام جناب آقای عظیمی زید توفیقانه ، پس از عرض سلام حسب الامر دو خاطر جهت کتاب ارزشمندی که در تعظیم مسجد مقدس جمکران در دست تالیف دارید تقدیم می گردد اول اینکه اینجانب شاهد تشرف مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی طباطبائی رحمه

ص:41


1- 21. از آیة الله بنی فضل
2- 22. حجه الاسلام و المسلمین حاج اکبر آقا کیائی نژاد

الله علیه بودم که چون محل پدری ما نزدیک به دروازه کاشان قم بود و راه نزدیک جمکران از آنجا می گذشت آن مرجع جهانی به وسیله درشکه تشرف به مسجد مقدس جمکران پیدا کردند و اهالی محل بخصوص ائمه جماعات اطراف آن محل آماده شدند که در مراجعت آن مرحوم نماز مغرب و عشاء را به امامت آن مرجع در مسجد کیهانی برقرار سازند حقیر هم که حدود 18 سال داشتم یعنی حدودا سال 1330 بود حضور داشتم و دیدم که بعد از نماز مغرب به عالمی امر کردند که به مردم توصیه نمایند که به مسجد مقدس جمکران رغبت نمایند و فرمودند اگر برای من مقدور بود نمازهای واجب روزانه را در مسجد مقدس جمکران ادا می کردم . (1)

حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در مسجد مقدس جمکران

حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای شیخ علی اصغر احمدی خمینی فرمودند : اینجانب از زمانی که وارد حوزه علمیه قم شدم و روزهای جمعه به مسجد مقدس جمکران می آمدم و نمازهای این مسجد را انجام می دادم و می دیدم زوار بسیار در این مسجد می آمدند و طلب حاجت می کردند حتی در اوائل هم یک روز اهالی جمکران از امام دعوت کردند و ایشان هم قبول کردند و من هم با آقایان دیگر در خدمتشان به جمکران رفتیم و در آن مسجد مقدس جمکران نماز بجا آوردند امید است مومنین این مکان را بیشتر مورد توجه قرار دهند .

ص:42


1- 23. نوشته معظم له در واحد فرهنگی کتابخانه حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

آیة الله العظمی گلپایگانی به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند

علماء و مراجع بزرگوار ما در مواقع حساس و بحرانهای شدید با نوشتن عریضه و توسل به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان روحی له الفداء از آن حضرت کمک گرفته و می گیرند .

از جمله حضرت آیة الله العظمی آقای گلپایگانی قدس سره متوفی 1414 هجری قمری که در گرفتاریهای مهم عریضه نوشته و در گل نهاده و به طرف مسجد مقدس جمکران قم روان می شدند و عنایت خاصی به مسجد مقدس جمکران داشتند و از این راه از حضرت ولی عصر امام زمان (ع) کمک می گرفتند .

حجه الاسلام و المسلمین آقای ابطحی فرمودند :

در اواخر سال جنگ تحمیلی بین ایران و عراق در حالی که مرتب آتش و بمب بر سر مردم می بارید و مردم بی پناه به اطراف و دهات به سر می بردند و جمعی نیز به مسجد مقدس جمکران و اطراف آن پناه برده بودند حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی با جمعی از علماء و نزدیکان مشرشف به مسجد مقدس جمکران شدند تا با توسل و عرض ادب به ساحت مقدس صاحب الزمان علیه السلام و دعا برای رفع گرفتاری مسلمانان مخصوصا ایران اسلامی حقیر هم افتخار نصیبم شد لذا معظم له عریضه نوشته بودند برای آن حضرت به اینجانب دادند که طبق دستور رسیده گل بگیرم و با دعای مخصوص خدمت حضرت حسین بن روح میان آب بیندازم حقیر طبق دستور انجام دادم و عرض کردم آقاجان امام زمان این نامه از طرف مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی است و مردم در حالی که اطراف آقا را گرفته بودند می گفتند یا صاحب الزمان حاجت آقا

ص:43

را امشب بر آورده فرما و همه گریه می کردند و دعا می کردند فردا صبح شخص مومن و صالح و عالم منزل آمد و فرمود من خوابی دیدم ولی مفهوم او را ندانستم تصمیم گرفتم پیش شما بیایم و جواب بگیرم فرمود در عالم رویا دیدم شخصی فرمود به آقا بگویید جواب شما را حضرت سه روز دیگر می دهند .

من از خوشحالی گریه می کردم همانطور که نامه و عریضه آن مرجع بزرگ به وسیله من بود حضرت فرموده بودند پیش حقیر آمدند تا من به آقا عرض کنم حضرت فرموده جواب عریضه سه روز دیگر داده می شود و منتظر نتیجه بودیم که روز سوم از طرف عراق اعلان آتش بس یک طرفه شد و جنگ تخفیف پیدا کرد و سرانجام جنگ تمام شد .

حجه الاسلام و المسلمین آقای ابطحی فرمودند یکی از علما وارسته و متدین به منزل حقیر آمدند و فرمودند چه خبر دیروز بعد از ظهر منزل آقا بود که شخصی حرفی و مطلبی را دو روز قبل می زد و پیش بینی می نمود ؟

حقیر عرض کردم مرحوم آیة الله امامی از اصفهان وجهی سهم مبارک امام علیه السلام فرستاده بود ، رفتم خدمت آقا بدهم جمعی از علما محضر مبارک آقا بودند معظم له صدا زدند باقر (حجه الاسلام آقای حاج سید محمد باقر آیة الله زاده گلپایگانی) معلوم شد آقا نجم الثاقب را می خواهند و خودشان بنا دارند عریضه بنویسند بنده کتاب نجم الثاقب را آوردم و جلو معظم له گذاشتم فورا حرکت فرمودند و به افرادی که در خدمتشان بودند فرمودند فردا بیائید بلند شدند به طرف اطاق مخصوص خود نزدیک درب اطاق عرض کردم آقای امامی این مبلغ را فرستاده اند تا خدمت شما بدهم فرمودند بماند برای افطاری ائمه جماعات اصفهان

ص:44

جهت ماه مبارک رمضان درب اطاق را بستند گویا مشغول نوشتن عریضه خدمت حضرت حجه علیه السلام شدند تا بعدا مشرشف به مسجد مقدس جمکران شوند اول غروب دکتر طالقانی تلفن زدند که به اتفاق آیة الله آقای حاج سید مرتضی قصد زیارت آقا را دارند عرض کردم آقا مشرف شدند به مسجد مقدس جمکران و پس از مراجعت که به طول هم کشید تا ساعت 10 شب بود که موفق به زیارت و دیدار آقا گردیدند و جای شما خالی چه حالی آقا داشتند و آن چند نفر که در مجلس حضور داشتند عالمی بنا کرد کلمه لا اله الا الله را تکرار کردن و گفتند دو روز قبل آن عالم وارسته چه فرمودند ؟ گفتند فرمودند من تا به حال منزل آیة الله العظمی آقای گلپایگانی و شخص ایشان را ندیدم لکن چه خبر است مشاهده می کنم فردا بعد از ظهر منزل ایشان و ساعتی چه نوری و چه حالی و چه رابطه ای و چه عنایتی به به و مرتب تکرار می کرد و غبطه می خورد و در شگفت می بودند .

معلوم می شود این نوشتن عریضه و مشرف شدن به مسجد مقدس جمکران مورد قبول حضرت حق و عنایت امام زمان علیه السلام قرار گرفته است .

ص:45

پیدایش مسجد مقدس جمکران از دیدگاه مرحوم آیة الله العظمی نجفی مرعشی

مسجد جمکران از اوایل غیبت صغرای حضرت بقیه الله روحی له الفداء است .

و در نوشتجات قدیمه سه اسم دارد :

1 - مسجد جمکران

2 - مسجد حسن بن مثله

3 - مسجد صاحب الزمان

و هر کدام از این سه اسم به مناسبتی گفته شده .

مسجد جمکران می گویند ! چون متصل است به قریه جمکران که یکی از قراء شهر مذهبی قم است .

مسجد شیخ حسن بن مثله می گویند ! نظر به اینکه در زمان او و به همت او این مسجد ساخته شده است .

مسجد صاحب الزمان می گویند ! نظر به اینکه وجود مبارک امام زمان در آنجا مکرر دیده شده .

و این مسجد شریف مورد احترام کافه شیعه بوده است از غیبت صغراء (از شب سه شنبه 17 ماه مبارک رمضان سال 393 که امام زمان دستور تاسیس آن را به شیخ حسن بن مثله داده) تا به امروز که حدود یکهزار و بیست و دو سال می شود و همینطور که شیخ بزرگوار محدث عالیمقدار مرحوم آیة الله صدوق رحمه الله علیه کتابی به نام مونس الحزین دارند که

ص:46

حقیر آن نسخه را ندیده ام ولی مرحوم آقای حاج میرزا حسین نوری استاد ، استاد حقیر از آن کتاب نقل می فرماید و در آن کتاب مفصلا قضیه این مسجد جمکران و تاریخ حدوث آن را نقل نموده و بالجمله این مسجد مقدس جمکران مورد احترام علماء اعلام و محدثین کرام شیعه بوده و کرامات متعدد از این مسجد جمکران دیده شده است .

و نیز چند مرتبه تعمیر و بنا شده ، بناء اول در زمان حسن بن مثله بوده ، بناء دوم او در زمان شیخ صدوق ، سپس در زمان صفویه هم چند مرتبه تعمیراتی صورت گرفته ، و در زمان ریاست مرحوم آیت الله حائری مرحوم حجه الاسلام آقای شیخ محمد تقی یزدی بافقی هم تعمیراتی کرده اند و بعد از او آقای حاج آقا محمد معروف به آقازاده که از تجار محترم قم هستند و هنوز در قید حیاتند ، ایشان نیز تعمیراتی انجام داده اند .

در این مسجد شریف مکرر کراماتی دیده شده است که مرحوم شیخ محمد علی کجوئی معروف به قمی در کتاب تاریخ قم در جلد اول و دوم اشاره کرده به کراماتی که در آنجا اتفاق افتاده است و اشخاصی که شرفیاب حضور مبارک حضرت ولی عصر (ع) شده اند .

خلاصه این جای تردیدی نیست که مورد اهمیت و مورد احترام شیعه بوده است و نمازی هم در آن جا نقل شده است ، البته بهتر این است که آن نماز را به قصد رجاء بجا بیاورند و این مسجد موقوفاتی هم داشته ، اراضی متعدده در اطراف داشته و در خود شهر مقدس قم رقباتی وقف این مسجد داشته که اکثر اینها از حال وقفیت بیرون رفته و ملک شده است و راجع به این مسجد کتابچه های مختصری نوشته شده ، ولی آنچه که باید و شاید در خصوصیات او نقل نشده .

ص:47

چهل شب بیتوته در مسجد مقدس جمکران

حضرت آیة الله العظمی نجفی مرعشی (قدس سره الشریف) فرمودند : حقیر خودم مکرر کراماتی در آن جا (مسجد جمکران) مشاهده کرده ام ، چهل شب چهارشنبه مکرر موفق شدم که در آن مسجد بیتوته کنم و جای تردید نیست که از امکنه ای که مورد توجه و منزول برکات الهی می باشد و بعد از مسجد سهله که از مساجدی است که منتسب به وجود مبارک ولی عصر می باشد که شبهای چهارشنبه اهالی نجف اشرف آنجا مشرف می شوند ، بعد از مسجد سهله این بهترین مقام و بهترین جائی است که منتسب به حضرت ولی عصر می باشد .

این مسجد محترم (مسجد جمکران) ، اصل مسجد ، مسجد کوچکی است بعد از او مقداری افزوده کرده اند و بر او اخیرا در این دو سال باز پیش از آن مقدار افزوده شده ، به استدعاء حقیر از بانیان خیر آن قطعه که از مسجد اصلی است موزائیک زمین او رنگش فرق دارد .

با زیادتهائی که بعدا افزوده شده برای اینکه اگر کسی خواست در مسجد اصلی عبادت کند و نمازی بخواند و درک فیض کند این علامت مشخصه را حقیر گذارده ام در آنجا و امیدوارم انشاء الله به برکت صاحب نیمه شعبان وجود مبارک امام عصر (ع) که تمام عالم انتظار قدم شریف ایشان دارند ، تنها یک اشتباهاتی بین خودشان دارند ، یکی می گوید آینده عیسی ، دیگر می گوید عزیر است ، یکی می گوید زرتشت است ، ولی در اینکه شخصی بیاید که اصلاح کند عالم را در این عقاید این عالم تمام ملیین عالم است .

مولف گوید : این قسمت از فرمایشات مرحوم آیة الله العظمی آقای

ص:48

نجفی مرعشی قدس سره است که خود از عاشقان حضرت ولی عصر امام زمان (ع) بودند و مکرر کراماتی از مسجد مقدس جمکران دیده است از روی نوار پیاده شده و صدای معظم (نوار) در واحد فرهنگی کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود می باشد .

آیة الله شیخ محمد تقی بافقی در مسجد جمکران

عالم ربانی حضرت آیة الله حاج شیخ محمد تقی بافقی که بارها خدمت امام زمان (ع) مشرف شدند و سهم بسازائی در رونق دادن به مسجد مقدس جمکران قم دادند .

یکی از علماء حوزه از حضرت آیة الله العظمی آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی نقل کرد که ایشان فرمودند : در عصر آیة الله العظمی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری که عده محصلین حوزه علمیه قم به چهارصد نفر رسیده بود ، در زمستانی طلاب از حاج شیخ محمد تقی بافقی که مقسم شهریه مرحوم حاج شیخ بود عباء زمستانی خواستند و ایشان از مرحوم حائری خواستند آیة الله حائری فرمودند چهارصد عبا از کجا بیاورم ، گفت از حضرت صاحب الزمان (ع) بگیر .

فرمود : من راهی ندارم ، گفت : پس من انشاء الله می گیرم و شب جمعه به مسجد مقدس جمکران رفته و روز جمعه به مرحوم حاج شیخ حائری گفت : آقا صاحب الزمان (ع) وعده فرمودند فردا که شنبه است چهارصد عبا را مرحمت کنند .

و روز شنبه به وسیله مردی از تجار عباء رسید و بین طلاب تقسیم کردند .

(1)

ص:49


1- 24. نقل از گنجینه دانشمندان ، ج 3 ، ص 11 ، انفاق از دیدگاه اسلام ، ص 157 .

سخنان حضرت آیة الله فاضل لنکرانی درباره مسجد جمکران

حضرت آیة الله فاضل فرمودند (مرحوم والد به مسجد جمکران خیلی معتقد بود) فرمودند : من قبل از آمدن آیة الله بروجردی به قم خواب دیدم که در مسجد جمکران هستم .

آن موقع مسجد جمکران یک حیاطی داشت و در وسط آن حیاط یک انباری بود که سقف آن یک متر مرتفع تر از حیاط مسجد بود ، روی همین سقف آب انبار ، منبری گذاشته اند و شیخ طوسی رحمه الله علیه روی آن نشسته و تمام روی آن سقف و کف حیاط مملو از طلبه است .

پدرم فرمود : تعبیرم از این خواب این بود که شخصیتی به قم خواهد آمد و طلاب گرد او جمع خواهند شد و حوزه رونق خواهد گرفت ، طولی نکشید که آیت الله بروجردی به قم آمدند . این که چرا شیخ طوسی را خواب دیده و آن هم مسجد جمکران ؟ تعبیر آن بعدها مشخص شد ، زیرا مرحوم آیة الله بروجردی به شیخ طوسی و آثار او بسیار اهمیت می داد ، وقتی عبارات شیخ را از کتاب خلاف یا مبسوط می خواند مثل این که روایتی از امام معصوم (ع) دارد می خواند با احترام و دقت در جزئیات کلمات آن همانند کلمات معصومین (ع) ، مسجد جمکران هم شاید کاشف از این باشد که اصل آمدن ایشان به قم و رسیدن به مقام مرجعیت مطلقه با عنایت امام زمان (ع) بوده است . (1)

ص:50


1- 25. از مجله حوزه 44 - 43 ، ص 140 .

یک قربانی به مسجد جمکران بفرستید

حضرت آیة الله آقای فاضل لنکرانی فرمودند : هر وقت برای حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی مشکلی پیش می آمد مرحوم پدرم که خود از عاشقان امام زمان و علاقه زیادی به مسجد مقدس جمکران داشت به محضر آقا عرض می کردند یک قربانی برای مسجد جمکران بفرستید تا رفع مشکل شود .

بیشتر از پانصد مرتبه به مسجد شریف جمکران مشرف شدم

حضرت آیت الله فاضل فرمودند : در دوران طلبگی من خیلی به مسجد جمکران می رفتم ، شاید بیشتر از پانصد مرتبه باشد و کرامات زیاد در این مسجد مقدس جمکران دیده و شنیده ام و در پایان فرمودند : امیدوارم از توجهات امام زمان (ع) شما هم در تالیف این کتاب موفق باشید .

روحانیت مسجد جمکران

سخنان حضرت آیت الله مکارم شیرازی

در روایتی آمده است که هر جا مسجدی ساخته شده در آنجا خون شهیدی به خاک ریخته است ، از این روایت پر معنی به خوبی استفاده می شود که هر زمینی شایستگی مسجد شدن ندارد ، بلکه باید قبلا بر اثر خون شهدا و ایثارگران راه خدا قداست و ارزشی پیدا کند و بعد قرای بنای مسجد آماده شود .

و چنین است که از آغاز ، مساجد با خون شهیدان گره خورده و در ادامه راه نیز حفظ و نگهداری آن با خون شهیدان پیوند دارد .

ص:51

از سوی دیگر مسجد از دیدگاه اسلام تنها مرکز سجود نیست ، هر چند به خاطر این عبادت بزرگ به این نام نامیده شده است و نیز تنها مرکز عبادت نیست ، هر جند معبدش می نامند ، مسجد پایگاهی است برای خودسازی و تهذیب نفس ، دانشگاهی است برای تحصیل معارف اسلامی ، ستاد ارتشی است برای جهاد اصغر و اکبر و مبارزه با دشمن داخل و خارج ، و در یک کلمه مسجد و محراب ، میدان جنگ با شیطان بزرگ و کوچک و شیاطین انس و جن است .

و اگر تاریخ اسلام را دقیقا مشاهده کنیم می بینیم آن روز که نخستین مسجد در سرزمین مدینه به دست توانای پیامبر و در ظاهر بسیار ساده و ابتدائی و در باطن بسیار عمیق و ریشه دار بیان شد ، مسجد تمام این مفاهیم را در خود جای داده بود .

از سوی سوم مساجد هر چند همه خانه خداست ولی در میان این که خانه ها تفاوت بسیار است از مسجد الحرام گرفته تا مساجد کوچک و بزرگ که در تمام اطراف جهان پراکنده اند و با انگیزه های مختلف و نیات متفاوت ساخته شده است و مخصوصا نقش انگیزه ها و نیتها تاثیر کلی در آن دارد و نیز اینکه به دستور چه کسی ساخته شده است .

مسجد جمکران مطابق روایت موجود به فرمان حضرت مهدی مولانا صاحب العصر و زمان برای هدف بزرگی در این منطقه خاص از شهر تاریخی ، مذهبی قم ساخته شده و حسن بن مثله جمکرانی که مردی پاکدل و پاک سرشت بود ، در بیداری (و نه در خواب) این دستور را دریافت کرده و با تشریفات خاصی این مسجد را بنا نمود .

به همین دلیل هر کس در فضای ملکوتی آن قرار می گیرد احساس روحانیتی عجیب و جاذبه معنوی فوق العاده می کند .

ص:52

این جاذبه نیرومند معنوی به اضافه قضاء حوائج و حل مشکلات فراوانی که مردم از عبادت در آن و توسل به حضرت مهدی ارواحنا فداه دیده اند ، سبب شده که روز به روز بر شکوه دامنه آن افزوده شود و خیل مشتاقان مختلف به سوی آن بشتابند و از این چشمه کوثر و منبع خیر و برکت هر کدام به مقدار استعداد خود بهره گیرند .

علمای بزرگ همواره برای مسجد احترام خاصی قائل بوده اند و در آن راز و نیاز فراوان داشته اند و هم اکنون نیز مورد توجه علما و فضلا و مراجع بزرگ است .

در اینجا مناسب است به چند سوال درباره این مسجد پاسخ داده شود :

چند سوال ضروری درباره مسجد جمکران واعمال آن

1 - آیا دستوری که از طرف حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - طبق بعضی روایات اسلامی - درباره ساختن این مسجد صادر شده در خواب بوده است یا بیداری ؟

جواب : ظاهر روایت - آن گونه که قبلا نیز اشاره شده - این است که این تشرف در حال بیداری واقع شده و این دستور نیز در حال بیداری بوده است

2 - آیا اضافات مسجد جمکران حکم آن را دارد ، یا باید اعمال مسجد در همان مسجد قدیم انجام گردد ؟

جواب : ظاهر این است که آنچه در مسجد توسعه داده شده و می شود جزء مسجد است و اعمال مزبور را در تمام مسجد می توان انجام داد ، همان گونه که توسعه مسجد الحرام و مسجد النبی (ص) و مسجد کوفه نیز در

ص:53

حکم این مسجد است .

3 - آیا اعمال مسجد که در روایات وارد شده برای مسافر و غیر مسافر یکسان است ؟

جواب : آری ، درباره همه یکسان است .

4 - کسانی که نتوانند تمام اعمال آن را بجا آورند آیا می توانند فقط نماز امام زمان (سلام الله علیه) را انجام داده و نماز تحیت را ترک کنند ؟ و یا صلوات را به جای اینکه در سجده بجا آورند در اثناء راه بفرستند ؟

جواب : مانعی ندارد ولی در این گونه موارد اعمال را به قصد قربت مطلقه انجام دهند ، بلکه در موارد اختیار که اعمال به طور کامل انجام می شود احتیاط آن است که قصد قربت مطلقه شود .

5 - کسانی که قصد اقامت ده روز در قم کرده اند آیا می توانند به مسجد جمکران رفته و اعمال را به جای آورند و باز گردند ؟

جواب : اگر نماز چهار رکعتی خوانده باشند ضرری به قصد اقامه آنها نمی زند ، ولی اگر از اول چنین قصدی داشته باشند مشکل است ، و بهتر آن است که چنین افرادی که از اول قصد تشرف داشته باشند مشکل است ، و بهتر آن است که چنین افرادی که از اول قصد تشرف به مسجد را دارند قصد اقامه ده روز نکنند و نمازهای خود را شکسته انجام دهند .

6 - کسانی که همه هفته برای گرفتن حاجتی یا برای عرض ارادت به محضر مبارک آن حضرت (ع) به این مسجد تشرف حاصل می کنند ، و یا مثلا در طول یکسال یا چندین ماه متوالی همه هفته به مسجد مشرف می شوند کثیر السفر محسوب می شوند یا نه ؟

جواب : ظاهر این است که این افراد به حکم کثیرالسفر نیستند و باید نماز خود را شکسته بخوانند .

7 - آیا ایام هفته و شبهای آن تفاوتی در اعمال مسجد دارد و آیا شب

ص:54

چهارشنبه خصوصیتی دارد ؟

جواب : ظاهر این است که تفاوتی میان ایام هفته نیست ، ولی از آنجا که شب و روز جمعه ذاتا دارای اهمیت فوق العاده ای نسبت به سایر ایام است هر عمل خیری در آن انجام داده شود ارزش بیشتری خواهد داشت ، ولی شبهای چهارشنبه با سایر شبهای هفته مساوی است .

خداوند همه را موفق به استفاده از معنویت های این مسجد و توسل به ذیل عنایت حضرت بقیه الله مهدی ارواحنا فداه بدارد .

سخنان حضرت آیة الله حاج شیخ محمد تقی بهجت

حجه الاسلام و المسلمین سید صادق شمس فرمودند : روزی در محضر آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت دامت برکاته بودم ، حدود سال 1362 فرمودند طلبه مبتدی به نام سید حسین یزدی در مسجد جمکران توفیق زیارت حضرت حجت ارواحنا فداه را پیدا کردند که حضرت مطالبی فرمودند بهتر است از حضرت آیت الله العظمی بهجت سوال فرمائید از جمله اینکه خانه ای می خواستند حضرت به او مرحمت کردند و اینکه سفارش فرمودند در مجلس دعای ندبه ای که آن سید طلبه می رفتند بروند و ترک ننمایند .

و باز امر فرمودند مصائب عمه بزرگوارم حضرت زینب سلام الله علیها را هم در آن مجلس و جای دیگر تذکر دهید .

ص:55

نظر حضرت آیة الله صافی درباره مسجد جمکران

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا .

حقیر از طفولیت که در خدمت مرحوم آیة الله والد اعلی الله مقامه مشرف به قم می شدم به سعادت تشرف به مسجد مقدس جمکران نایل می گشتم ، آن مرحوم که ارادت و چاکری به آستان ملائک پاسبان حضرت بقیه الله ارواح العالمین له الفدا مشار بالبنان بودند و مصدر خدماتی به آن حضرت شده بودند و توجهاتی مشاهده کرده بودند اصرار داشتند که مهما امکن پیاده به مسجد مشرف شوند و به فیض نماز و عبادت در آن مکان مبارک نائل می گشتند .

از اشعار بسیار ایشان در عرض اشتیاق و مدح آن قطب عالم امکان این چند شعر را که تضمینی از شعر حافظ است در اینجا یادآور می شوم .

ای زیب دو عالم مجموعه زیبائی

سر حلقه جن و انس سر دفتر دانائی

در پرده غیبت چند ای مهر جان باقی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آئی

امید وصال تو ای دوست جوانم کرد

عشق تو مرا فارغ از هر دو جهانم کرد

بازآ که فراق تو بی تاب و توانم کرد

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایان شکیبائی

از جمله بزرگانی که حسن عقیده خود را به مسجد جمکران اظهار

ص:56

می فرمودند در اینجا به نام نامی بزرگ فقیه عالم اسلام مرحوم آیة الله العظمی استاد اعظم آقای بروجردی و مرحوم مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی قدس الله سرهما اشاره می نمایم . امید است که خداوند متعال ما را از فیض تشرف به این مسجد تا حیاتی باقی است محروم نفرماید . (1)

سخنان حضرت آیة الله حاج شیخ حسین نوری درباره مسجد جمکران

کرامات بسیاری از مسجد جمکران مشاهده و برای آن نقل شده است که دو نمونه از آنها را ذکر می کنیم :

1 - یکی از دوستان بنده که اهل گرگان است و آدرس و شماره تلفن او را دارم و مرد بسیار متدین است و از لحاظ علاقه و عشق به عبادت ممتاز است که گاهی چهل شب متوالی اصلا نمی خوابد و به احیای آن شبها و تهجد می پردازد و روزهایش را نیز روزه می گیرد و همیشه خیلی با حال نماز می خواند ، چند سال پیش درد پای شدیدی او را عارض شد ، بطوری که از چند قدم راه رفتن عاجز شده بود و بعضی از اطباء گفته بودند باید برای مداوا و معالجه عمل جراحی روی پای او انجام بگیرد و تازه معلوم نیست عمل جراحی هم نتیجه بخش باشد ، ایشان در حالی که با زحمت زیاد حرکت می کرد روزی عصر سه شنبه به منزل بنده به قصد اینکه شب چهارشنبه به مسجد جمکران برود آمد و پس از توقف مختصری به مسجد جمکران رفت .

هنگام صبح در حالی که خوشحال بود و پاهایش کاملا خوب شده

ص:57


1- 26. جمادی الاولی 1415 - لطف الله صافی ، دستخط معظم له در کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

بود مراجعت کرد و در رابطه با شفا یافتن خود بطور خلاصه اینطور می گفت :

من در داخل مسجد مشغول نماز و عبادت بودم که پس از نصف شب چند نفر را با قیافه های نورانی دیدم که وارد مسجد شدند و آمدند در نقطه ای در نزدیکی من مشغول نماز و دعا خواندن شدند و من به آنها نزدیکتر شدم ، به من اظهار لطف نمودند ، نزدیک اذان صبح هنگامی که خواستند از مسجد خارج شوند جاذبه اخلاق و معنویت آنها مرا هم به دنبال آنها می کشید که در این بین یکی از آنها با دست خود به طرف پای من اشاره کرد و گفت : پاهای تو خوب شد ، من از آن لحظه دیگر در پاهای خود ناراحتی ندیدم ، و از مسجد جمکران حرکت کرده به محضر مبارک آیة الله العظمی آقای مرعشی نجفی - رضوان الله علیه - مشرف شدم و جریان را برای ایشان شرح دادم ، آن مرحوم از نقل تفضیل قضیه مرا منع کردند .

این مرد وارسته و متدین پس از آن تاریخ مکررا از گرگان به قصد تشرف به آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام و رفتن به مسجد جمکران شب چهارشنبه به قم می آید و به منزل بنده وارد می شود .

2 - بنده که در اواخر سال 1362 قمری به حوزه مقدسه قم آمدم ، پس از چند روزی سخت مریض شدم و چون در مضیقه اقتصادی بودم از مراجعه به طبیب هم ناتوان بودم ، با زحمت زیاد به مسجد جمکران به قصد استشفاء رفتم ، پس از انجام اعمال مسجد و توسل به حضرت ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء از مسجد خارج شدم و چند دقیقه ای - چون آن روز غیر از یک مسجد کوچک با چند اطاقی که در جوار مسجد بود چیز دیگری نبود - نشستم که خوابم گرفت ، و چون بیدار شدم اثری از آن بیماری در خود ندیدم . (1)

ص:58


1- 27. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابولفضل (ع) موجود است .

نظر حضرت آیة الله سید محمد علی علوی گرگانی درباره مسجد جمکران

بهتر آن است که مقداری درباره مسجد جمکران توضیح داده شود تا مومنین اهمیت بیشتری بدهند ، لذا رقیمه را متبرک می سازم به حدیث نبوی (ص) قال : احب البقاع الی الله المساجد ، محبوبترین زمین نزد خدا مسجد است (1) به ویژه مسجدی که خبر گرفتن حاجات و رفع مشکلات در آن مکان به حد تواتر رسیده چرا چنین نباشد ، در صورتی که مرحوم صدوق المحدثین در کتاب مونس الحزین به سند معتبر از امیرالمومنین علیه صلواة المصلین از جمکران و مسجد آن خبر داده و فرموده که این زمین از زمینهای دیگر خداست و مقدس می باشد . (2)

چه گویم در حق مسجدی که حضرت بقیه الله ارواح من سواه فداه بر حسب نقل محدث نوری و غیره درباره اش چنین فرمودند : من صلی فیه کمن صلی فی البیت العتیق . یعنی خواندن نماز در این مسجد همانند خواندن نماز در کعبه است .

و چه مناسبت خوبی است بین مسجد جمکران در کنار حرم اهل البیت و عش آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین که شیعیان شبهای چهارشنبه در آنجا جمع شوند و مشغول به ذکر و دعا و نماز برای آن حضرت باشند ، و بین مسجد سهله در کنار حرم امیرالمومنین (ع) و کوفه که شیعیان آنجا هم نیز در شبهای چهارشنبه مشغول به زیارت هستند گر چه بسیاری از مردم از عظمت و فضیلت این مکان مقدس غافلند و به آن توجهی که باید داشته باشند ندارند ، و در پیام حضرت حجت (عج) آمده است که به

ص:59


1- 28. مستدرک السفینه ، جلد 1 ، صفحه 345 .
2- 29. از کتاب انوار المشعشعین فی تاریخ القم و القمیین ، صفحه 189 .

مردم بگوئید قدر این مسجد را بدانند و در همین راستا است که مراجع بزرگ و آیات عظام مانند آیة الله حائری موسس حوزه علمیه قم و بروجردی و حجت و گلپایگانی و مرعشی نجفی و شیخ مرتضی حائری قدس الله اسرارهم به این مسجد اهمیت زیادی قائل بودند و به دوستان توصیه می کردند فضائل و ناقب و برکات این مسجد بیش از این است که بتوان در این مختصر گنجاند .

در پایان از مومنین و متدینین محترم می خواهم از رفتن به مسجد جمکران و خواندن نماز و زیارت در آن مکان مقدس غفلت نکنند و این جانب را یاد نمایند و از همه التماس دعا دارم . و السلام علی من اتبع الهدی . (1)

نظر آیة الله محسنی ملایری درباره مسجد مقدس جمکران

مسجد مقدس جمکران که بیش از یکهزار سال تاسیس آن می گذرد ، همواره مورد توجه بزرگان بود ، و در شدائد به آن مکان مقدس پناه می بردند و حل مشکل خود را از پیشگاه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می خواستند و نتیجه می یافتند ، اینجانب در دوران جوانی مکرر به این مسجد مقدس شرفیاب می شدم ، و یکبار عهد کردم که ده روز پیاده به آن مسجد مقدس مشرف شوم ، و انجام دادم .

یکبار هم به درد پای بسیار شدیدی مبتلا شدم به مسجد مقدس جمکران شرفیاب شده به حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - متوسل شدم و از عنایات بیکران آن حضرت به هنگام مراجعت کلا درد پا برطرف شده بود . و این چیزی است که خودم دیدم و به اصطلاح درایت است و اما آنچه از

ص:60


1- 30. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابولفضل (ع) موجود است .

دیگران روایت شده بسیار فراوان است ، بزرگانی مانند مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری و مرحوم آیة الله بروجردی و مرحوم آیة الله حجت و مرحوم آیة الله گلپایگانی توجه خاصی به مسجد مقدس جمکران داشتند ، و همواره در مشکلات حوزه به آن مکان مقدس ملتجی می شدند و حل مشکل خود را می یافتند .

و اما بنای فعلی مسجد به طوری که مباشرین توسعه و تجدید بنای مسجد مقدس جمکران شخصا به این جانب بیان کردند به امر حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - می باشد و انشاء الله مورد توجه آن حضرت بوده و خواهد بود .

امید است مومنین از هر فرصتی برای تشرف به این مسجد و تقرب به حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - استفاده کنند و قدر موقف را بدانند . (1)

سخنان آیت الله مجتهدی تهرانی

مسجد شریف جمکران که از یکهزار سال پیش به دستور امام زمان (ع) به وسیله شیخ حسن بن مثله جمکرانی ساخته شده از اول تاسیس مسجد تا به امروز معجزات و کرامات زیادی دیده و شنیده شده ، همینطوری که مرحوم نوری در نجم الثاقب نوشته علماء اعلام و آیات عظام چه در زمان گذشته و چه در زمان ما علاقه زیادی به این مسجد داشته و دارند ، حقیر هم بارها پیاده با رفقا و دوستان مشرف شده ام که یک بار هم 18 نفر از طلاب علوم دینیه و سربازان امام زمان (ع) 25 رجب بود شب تا صبح با چراغ زیتونی مشغول دعا بودیم .

ص:61


1- 31. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

مابین قم و مسجد جمکران تمام چمنزار است

آیة الله سید محمد باقر ابطحی اصفهانی فرمودند : شبی در عالم رویا دیدم فضای مابین قم و مسجد جمکران گویا تمام چمنزار است و دارای درختهای سبز که مهتاب بر آن می تابید و نهرهای آب در آن جریان داشت ، درختی را دیدم که دارای شاخه های بسیار جذاب و سر سبز و صدای روح بخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد صدای حضرت داود است و در وسط آن درخت جایگاهی بود که در آنجا آقائی نشسته و به نظرم آمد آقا حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (ع) است ، صحبتی را به میان آوردم که از ذکر آن معذورم ، زیرا اشاره به عهد و پیمانی بود و سپس عرض کردم : (چه کنم که به شما قرب پیدا کنم ؟) به زبان فارسی فرمود : (عملت را عمل امام زمان قرار بده) . من به خاطرم این معنی رسید یعنی آنچه را به ذهنت می آید اگر امام زمان بود عمل می کرد تو هم همان را عمل کن . به عربی به حضرت عرض کردم : و هو الامل ، یعنی این آرزوی من است . گفتم : چه کنم که در این امر موفق باشم ؟ به عربی فرمود : (الاخلاص فی العمل) از خواب بیدار شدم ، چراغ خاموش بود ، قلم و دفتر حاضر کردم و آن دو جمله سوال و جواب را نوشتم ، فردا درباره این دو جمله سوال و جواب او فکر کردم ، به نظرم آمد در جمله اول حقیقت تشیع و در جمله دوم راه موفقیت را که همان توحید ذاتی و عملی باشد یافتم ، این دو جمله توصیه حضرت بود . (1)

ص:62


1- 32. شیفتگان حضرت مهدی ، ص 116 .

سخنان آیت الله حاج میرزا علی احمدی میانجی

شخصی به نام مشهدی سبز علی نزد من آمدند که گرفتاری و مشکلاتی داشتند ، عرض کردم برو به مسجد جمکران ، ایشان گفتند : حکایتی از مسجد جمکران دارم که از عنایات امام زمان علیه السلام و مسجد جمکران مریض ما خوب شد . نقل کردند : پسرم مبتلا به سل شده بود ، من پول نداشتم که وی را به دکتر ببرم ، به پسرم گفتم خودت یک عریضه بنویس با هم به مسجد جمکران برویم ، ایشان نوشتند ، با هم می رفتیم ، یک نفر آمد گفت اجل دو قسم است : حتمی و غیر حتمی ، گفت مریض شما اجلش حتمی نیست ، خلاصه مسجد جمکران رسیدیم نماز و دعا خواندیم و برگشتیم ، دو روز بعد به تهران جهت معاینه دکتر رفتیم ، وقتی دکتر معاینه کرد گفت بچه ات را برای چه آورده اید ، گفتم : آقا ایشان سل دارد ، گفت : نه ایشان سالم است ، من فهمیدم از برکت امام زمان و مسجد جمکران پسرم الحمدلله خوب شده است .

حضرات آیات پیاده به مسجد مقدس جمکران می روند

آیت الله پایانی فرمودند اعضاء تفسیر که عبارتند از آیات عظام آقا سید مهدی روحانی و آقا سید ابوالفضل میر محمدی و آقای احمدی میانجی و آقای حاج میر آقا موسوی زنجانی و رفقای دیگر که با هم پیاده به مسجد مقدس جمکران می رفتیم ، آیت الله سید ابوالفضل میر محمدی گفت : من حاجتی دارم از امام زمان علیه السلام که عنایت فرماید پدرم مریض است حال ایشان خوب شد ، آیت الله موسوی زنجانی فرمودند من هم خانه ندارم ، حضرت یک خانه به ما مرحمت فرماید ، چند روز نگذشت که پدر

ص:63

آقای میر محمدی با یک قرص که دکتر نوشته بود خوب شد و در مدت کوتاه آقای موسوی نیز صاحب خانه شد .

سخنان آیة الله بنی فضل

حضور جناب مستطاب حجه الاسلام آقای حاج سید جعفر میر عظیمی دامت افاضاته

با اهداء سلام و ابراز علاقه طبق اظهارات جنابعالی در نظر دارید راجع به مسجد مقدس جمکران کتابی تالیف نمائید و کراماتی که برای مومنین و شیعیان از مسجد مزبور حاصل شده ذکر کنید ، از باب یادآوری در پیوست همین نامه حاجتی که در سی و دو سال قبل از آن مسجد گرفته ام متذکر می شوم ، از خداوند سبحان توفیقات روز افزون جنابعالی را خواهانم .

و السلام علیکم و رحمه الله - مرتضی بنی فضل

20 جمادی الثانیه 1415

در سال 1340 شمسی یک حاجت مهم شرعی داشتم که یکی از علماء محترم تبریز رابط بود بین من و شخصی که برآورده شدن حاجتم در ظاهر به دست او بود چندین بار آن عالم بزرگوار اصرار و تاکید نمود تا آن شخص در آن مطلب مهم اقدام نماید ، بالاخره بعد للتی و التی دست رد به سینه آن عالم جلیل القدر زده شد و من در صد درصد از او قطع امید نمودم و متوجه شدم که در رسیدن به مقصد راه را اشتباه رفته ام ، تا اینکه یک شب بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها با یکی از دوستان در انتهای صفائیه از کنار خط راه آهن پیاده به طرف مسجد جمکران رهسپار شدم و توجه نداشتم که از حرم تا مسجد جمکران از طریق صفائیه حدود ده کیلومتر راه است ، بعد از آنکه حدود سه کیلومتر

ص:64

راه رفته بودیم خسته شدیم ، چند دقیقه ای نشستیم و رفع خستگی نمودیم ، تازه راه افتاده بودیم از پشت سر ما صدای ماشین آمد ، در کنار جاده خاکی ایستادیم ماشین رد شد ، بلافاصله ترمز کرد ، راننده ماشین مرا با نامم صدا کرد ، جلو رفتم دیدم صاحب عکاسی مهتاب (واقع در خیابان آیت الله نجفی مرعشی (ارم سابق) به من گفت کجا می روید ، گفتم : به مسجد جمکران ، گفت بفرمائید ، سوار شویم ، جالب اینجا است که عکاس به من گفت آقای بنی فضل من و رفیقم از اراک داشتیم می آمدیم ، سر این جاده که رسیدیم به رفیقم گفتم برویم به جمکران سری بزنیم ، رفیقم در جواب گفت اولا ما کاری در جمکران نداریم ، و ثانیا امشب شب جمکران نیست (البته شبهای متداول جمکران شبهای چهارشنبه و جمعه است) خلاصه بعد از کشمکش ماشین را وارد این جاده کردم و معلوم می شود که ما ماموریت داریم تا شما را برسانیم به مسجد جمکران ، بالاخره ما را رساندند و در جلو مسجد پیاده کردند و خودشان برگشتند ، آن شب مسجد جمکران خیلی خلوت بود ،

غیر از ما ، دو نفر دیگری در آنجا بودند ، یکی از آن دو نفر را خیلی با حال دیدم ، بعد از اقامه نماز مسجد و استغاثه از حضرت نصف شب گذشته بود رفتم پسش آن شخص با حال ، سلام کردم ، جواب سلام گفت ، بعد از احوالپرسی سوال کردم اهل کجا هستید ؟ خود را معرفی ننمود ، گفت من به اینجا و کوه خضر می آیم ، او تا صبح مشغول نماز و ذکر بود ، و اول صبح با صدای بسیار دلنشین اذان گفت ، خلاصه اینکه ما آن شب را بیتوته نمودیم ، بعد از نماز صبح راهی قم شدیم و منتظر برآورده شدن حاجت بودم که سه روز بعد همان شخص که حل مشکل ما به دست او بود می رود پیش آن عالم محترم ، ابتدا از ایشان عذرخواهی می کند و بعد با امتنان و اقدام جدی مشکل مهم را حل می نماید ، و حل آن مشکل عنایت

ص:65

خداوند سبحان و توجه حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه بود ، جعلنا الله من اعوانه و انصاره بحق محمد و آله الطاهرین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و لعنه الله علی اعدائهم و منکری فضائلهم الی یوم الدین . (1)

نظر آیت الله حاج شیخ علی پناه الاشتهاردی

بعد الحمد و الصلاه علی النبی و آله : در مجلسی حضور سلاله السادات و المسلمین آقای حاج سید جعفر میرعظیمی دامت برکاته بود نوشتجات متفرقه ارائه دادند به قصد تالیف کتابی به نام (کتاب صاحب الزمان (عج) و مسجد جمکران) و چون این عالم بزرگوار غالبا تلاشش در ترویج امور دینیه و جهات مذهبی است حقیر هم خواستم از این فیض عظیم بی بهره نباشم ، لذا چند جمله عرضه بدارم :

(این مسجد) مبارک (مسجد جمکران) که در بیش از یک فرسخی شهرستان قم واقع شده ، از اول تاسیس مورد توجه علاقمندان به حضرت بقیه الله (روحی له الفداء) بوده و هست انشاء الله و از آنجا بعضی کراماتی هم مشاهده شده بالخصوص از زمانی که تاسیس حوزه در این بلده طیبه (قم) با همت موسس آن (مرحوم آیة الله العظمی الحاج الشیخ عبدالکریم الحائری الیزدی (قدس سره) شده از آن جمله :

نقل شده : یک ماهی شهریه طلاب در اوائل تاسیس آن (که بعد از 1340 هجری قمری بوده برای مرحوم موسس (ره) نرسیده بود و مجموع شهریه هفتصد و پنجاه تومان بیش نبوده . (2)

مرحوم آشیخ محمد تقی بافقی یزدی رحمه الله علیه که از حواریین

ص:66


1- 33. دستخط معظم له در کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .
2- 34. چون متاهلین 20 ریال و مجردین 15 ریال و مجموع طلاب 350 نفر بودند .

موسس رضوان الله علیه بود شب جمعه به مسجد مقدس جمکران (با وضع بناء قدیمی که داشت) می رود بعد از نماز معروف مسجد جمکران خطاب به حضرت (روحی له الفداء) عرضه می دارد : یا صاحب الزمان مگر اینها شاگردان شما نیستند چرا نمی فرستی ؟ بین الطلوعین همان روز کسی درب خانه موسس را می زند ، خود موسس می آید دم درب می بیند یکی از اهل بازار تهران است عرضه می دارد : این وجه را آوردم خدمت شما باز می کند می بیند همان هفتصد و پنجاه تومان است .

چند مطلب از این داستان استفاده می شود که ذکرش به طول می انجامد .

به هر حال از زمان ساخت این مسجد شریف بالخصوص از زمان تاسیس حوزه مقدسه در بلده طیبه قم مورد توجه علماء بزرگ از آن جمله خود موسس (قدس سره) بوده ، و بعد از رحلت موسس محترم مرحوم آیة الله العظمی السید محمد کوه کمری حجت (قدس سره) (که بناء مدرسه حجتیه از آثار ایشان است) بوده تا زمان مرحوم آیة الله العظمی بروجردی آن مرجع عظیم الشان جهانی قدس سره در اوائل ورودشان به قم به آن مسجد شریف عزیمت می نمودند و مرحوم حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج میرزا مهدی بروجردی که از معاونین حوزه و مقدسه موسس بود کرارا آمد و شد داشتند و بعد از رحلت مرجع عالیقدر آیة الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه) مرحوم آیة الله العظمی نجفی موعشی کرارا می رفت ، حتی آیة الله نجفی داستانی دارد که ذکرش به طول می انجامد .

و همچنین مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی توجه خاصی به آن مسجد شریف داشت و کرارا حوادث غیر مترقبه که پیش می آمد حقیر به بیت آیة الله گلپایگانی می رفتم ، می گفتند آقا جمکران رفته که متوسل به

ص:67

حضرت شود .

و یکی از طلاب محترم اصفهانی (که فعلا قم نیست) نقل می کرد : حادثه ای برای مرحوم آیة الله نجفی رخ داده بود با عده ای از اهل علم در جمکران بودیم ، دیدیم آیة الله نجفی با حال اندوه بلکه گریه وارد مجلس ما شد ، پرسیدیم این موقع چرا به اینجا تشریف آوردید ؟ جواب داد برای توسل به حضرت و خود حقیر هم زمان تجرد و اقامت در مدرسه مبارکه فیضیه توفیق تشرف به مسجد جمکران یکسال شبهای جمعه پیدا کردم ، الحمدلله و منه نتیجه جای شبهه و تردید نیست که ذهاب الی هذا المسجد الشریف له خواص و آثار .

تا بناشد چیزکی مردم نگویند چیزها

و ایضا یکی از شواهد بر این مدعا کثرت توجهات عامه علاقمندان به حضرت ولی عصر (عج) به آن مکان شریف است و توسعه عظیمی که از حیث بنا و ساختمان پیدا کرده است و به نظر می رسد بیش از انتظار هست و الله العالم .

و باید مسئولین محترم حفاظت این مسجد مقدس از آلودگیهای تفریحی (که موجب نارضایتی حضرت می گردد) و لازم است خدای نکرده تفریح گاه ملی نشود و باید برنامه ریزی های آن مسجد طوری باشد که غیر از عبادت و توسل به آن حضرت عنوان دیگری به خود نگیرد . (1)

ص:68


1- 35. دستخط معظم له در کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

بخش چهارم : کراماتی چند از مسجد مقدس جمکران

اشاره

ص:69

ص:70

امام زمان (ع) در مسجد مقدس جمکران

آقای سید مرتضی حسینی که یکی از سادات متدین قم بوده است می گوید : شبهای پنجشنبه در خدمت مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی به مسجد جمکران می رفتم .

در یکی از شبهای زمستان برف سنگینی آمده بود من در منزل نشسته بودم ، ناگهان به یادم آمد که شب پنجشنبه است ، ممکن است آیة الله بافقی به مسجد بروند ولی از طرفی چون آن وقتها مسجد جمکران راه ماشین رو نداشت و مردم مجبور بودند آن راه را پیاده بروند و به قدری برف روی زمین نشسته بود که ممکن نبود کسی بتواند آن راه را راحت بپیماید ، با خود فکر می کردم که معظم له به مسجد نمی روند .

به هر حال دلم طاقت نیاورد ، از منزل بیرون آمدم ، بیشتر می خواستم آیة الله بافقی را پیدا کنم و نگذارم به مسجد جمکران بروند .

به منزلشان رفتم ، در منزل نبودند ، به هر طرف سراسیمه سراغ ایشان را می گرفتم تا آنکه به میدان میر که سر راه جمکران است رسیدم ، در آنجا دوست نانوائی داشتم که وقتی دید من این طرف ، آن طرف نگاه می کنم از من پرسید چرا مضطربی و چه می خواهی ؟

گفتم : نمی دانم که آیا آیة الله بافقی به مسجد جمکران رفته اند یا امشب در قم مانده اند ؟

نانوا گفت : من او را با چند نفر طلاب دیدم که به طرف مسجد

ص:71

جمکران می رفتند .

با شنیدن این جمله خواستم پشت سر آنها بروم که آن دوست نانوایم گفت : آنها خیلی وقت است رفته اند ، شاید الان نزدیک مسجد جمکران باشند .

از شنیدن این جمله بیشتر پریشان شدم و ناراحت بودم که مبادا در این برف و کولاک آنها به خطر بیافتند ، به هر حال چاره ای نداشتم ، به منزل برگشتم ولی فوق العاده پریشان و مضطرب بودم ، خوابم نمی برد .

تا آن که نزدیک صبح مرا مختصر خوابی ربود ، در عالم رویا حضرت ولی عصر (ع) را دیدم که وارد منزل ما شدند و به من فرمودند : سید مرتضی چرا ناراحتی ؟ گفتم : ای مولای من ناراحتیم برای آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی است . زیرا او امشب به مسجد رفته و نمی دانم به سر او چه آمده است ؟

فرمود : سید مرتضی گمان می کنی ما از حاج شیخ دوریم ، همین الان به مسجد رفته بودم و وسائل استراحت او و همراهانش را فراهم کردم ، از خواب بیدار شدم ، به اهل منزل این بشارت را دادم و گفتم در خواب دیده ام که حضرت ولی عصر (ع) وسائل راحتی آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی را فراهم کرده اند .

اهل بیتم هم چون به همین خاطر مضطرب بود خوشحال شد و من فردای آن شب که از منزل بیرون رفتم به یکی از همراهان آیة الله بافقی برخوردم ، گفتم : دیشب بر شما چه گذشت ؟ گفت : جایت خالی بود ، دیشب اول شب آیة الله بافقی ما را به طرف مسجد جمکران برد ، ما یا به خاطر شوقی که در دلمان بود و یا کرامتی شد مثل آنکه ابدا برفی نیامده و زمین خشک است به طرف مسجد جمکران رفتیم و خیلی زود هم به مسجد

ص:72

رسیدیم ولی وقتی به آنجا رسیدیم و در آنجا کسی را ندیدیم و سرما به ما فشار آورده بود متحیر بودیم که چه باید بکنیم .

(آخر آن زمانها مسجد جمکران ساختمانی نداشت و فقط یک مسجد بسیار غریبی بود که در وسط بیابان افتاده بود ، و تنها خواص به آن مسجد می رفتند و از بهره های معنوی آن استفاده می کردند) .

ناگهان دیدیم سیدی وارد مسجد شد و به حاج شیخ گفت می خواهید برای شما لحاف و کرسی و آتش بیاورم . آیة الله بافقی با کمال ادب گفتند اختیار با شما است ، آن سید از مسجد بیرون رفت ، پس از چند دقیقه لحاف و کرسی و منقل و آتش آورد و با آنکه در آن نزدیکی ما کسی نبود وسائل راحتی ما را فراهم فرمود .

وقتی می خواست از ما جدا شود یکی از همراهان به او گفت ما باید صبح زود به قم برگردیم ، این وسائل را به که بسپاریم ، آن سید فرمود : هر کسی آورده خودش می برد و او رفت ، ما در فکر رفته بودیم که این آقا این وسائل را از کجا به این زودی آورده ، زیرا آن اطراف کسی زندگی نمی کند و اگر می خواست آنها را از ده جمکران بیاورد اولا در آن شب سرد و کولاک برف کار مشکلی بود و ثانیا مدتی طول می کشید .

بالاخره شب را با راحتی به سر بردیم و صبح هم که از آنجا بیرون آمدیم آن وسائل را همانجا گذاشتیم .

من به او جریان خوابم را گفتم و معلوم شد که حضرت بقیه الله روحی فداه هیچگاه دوستانش را وا نمی گذارد و به آنها کمک می کند و برای مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی بافقی جریانات دیگری هم از این قبیل اتفاق افتاده است که در بین دوستانش معروف است . (1)

ص:73


1- 36. ملاقات با امام زمان (ع) ، ج 2 ، ص 196 .

او با امام زمان روحی له الفداء به مسجد جمکران می رفت

سابقا راه قم به مسجد جمکران از طرف مرقد حضرت علی بن جعفر علیهاالسلام بود .

در خارج شهر آسیایی بود که اطرافش چند درخت وجود داشت و جای نسبتا با صفایی بود ، آنجا میعادگاه عشاق حضرت بقیه الله علیه السلام بود ، صبح پنجشنبه هر هفته جمعی از دوستان مرحوم حاج ملا آقا جان در آنجا جمع می شدند تا به اتفاق به مسجد جمکران بروند .

یک روز صبح پنجشنبه اول کسی که به میعادگاه می رسد مرحوم حجه الاسلام و المسلمین آقای میرزا تقی تبریزی زرگری است ، می بیند که حال توجه خوبی دارد ، با خود می گوید اگر بمانم تا رفقا برسند شاید نتوانم حال توجهم را حفظ کنم ، لذا تنها به طرف مسجد حرکت می کند و آنقدر توجه و حالش خوب بوده که جمعی از طلاب ، پس از زیارت مسجد جمکران که به قم بر می گشتند با او برخورد می کنند ولی او متوجه نمی شود .

رفقای ایشان که بعد سر آسیا می آیند گمان می کنند که آقای میرزا تقی نیامده ، از طلائی که از مسجد جمکران مراجعت می کنند می پرسند شما آقای میرزا تقی را ندیدید ؟ می گویند : چرا او را با یک سید بزرگواری به طرف مسجد جمکران می رفت و آنها آنچنان گرم صحبت بودند که به ما توجه نکردند .

رفقای ایشان به طرف مسجد جمکران می روند ، وقتی وارد مسجد می شوند می بینند او در مقابل محراب افتاده و بیهوش است ، او را به هوش می آورند و از او سوال می کنند چرا بیهوش افتاده بودی ؟ آن سیدی که همراهت بود چه شد ؟ می گوید : من وقتی به آسیا رسیدم ، دیدم حال

ص:74

خوشی دارم ، تنها با حضرت بقیه الله ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء صحبت می کردم ، با آن حضرت مناجات می نمودم ، تا رسیدم به مقابل محراب ، این اشعار را می خواندم و اشک می ریختم .

با خداجویان بی حاصل مها تا کی نشینم

باش یکساعت خد را تا خدا را با تو ببینم

تا اینجا رسیدم که :

ای نسیم کوی جانان بر سر خاکم گذر کن

آب چشم اشکبارم بین و آه آتشینم

ناگهان صدائی از طرف محراب بلند شد و پاسخ مرا داد ، من طاقت نیاوردم و از هوش رفتم . معلوم شد که تمام راه را در خدمت حضرت بقیه الله (ع) بوده ، ولی کسی که صدای آن حضرت را می شنود از هوش می رود چگونه طاقت دارد که خود آن حضرت را ببیند ، لذا مردمی که آقا را نمی شناختند حضرت را در راه می دیدند .

ولی خود او تنها از لذت مناجات با حضرت حجه بن الحسن علیهماالسلام برخوردار بود . (1)

نتیجه توسل به امام زمان (ع) در مسجد جمکران

حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسن ابطحی فرمودند :

آن وقتها در قم وقتی طلبه ای ازدواج می کرد ، دیگر به او در مدرسه جا نمی دادند و طبعا می خواست برای خود و همسرش خانه ای تهیه کند که هم در آن زندگی نماید و هم یک اطاق لااقل برای مطالعه و پذیرایی و

ص:75


1- 37. پرواز روح ، ص 114 .

کتابخانه داشته باشد .

ما که از نظر مادی وضعمان خوب نبود ، مجبور بودیم که با یکی از دوستان که نسبتی هم با ما داشت یک خانه سه اطاقه دربست ، اجاره کنیم و یک اطاق آن برای پذیرایی و مطالعه و کتابخانه قرار دهیم و هر کدام یک اطاق هم برای زندگی داشته باشیم .

یک روز جمعه ای من در اطاق کتابخانه نشسته بودم و مطالعه می کردم ، دیدم صاحبخانه (که زنی بود) در زد و وارد منزل شد و از اهل بیت ما ایرادهائی موذیانه که به بهانه گیری بیشتر شبیه بود گرفت و زیاد او را اذیت کرد .

من دلم شکست . همان ساعت حرکت کردم و از قم پیاده با دوستم به مسجد جمکران برای توسل به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه رفتیم تا نزدیک غروب به مسجد متوسل بودیم ، ناگهان حالتی به من دست داد که نمی توانم کیفیتش را وصف کنم در آن حال حضرت بقیه الله علیه السلام به من فرمودند : به منزل که بروید آن کسی که باید برای شما منزل بخرد در اطاق پذیرایی تان نشسته است .

من این مطلب را به دوستم گفتم و با هم حرکت کردیم و به قم آمدیم و یکسره به منزل رفتیم ، وقتی در منزل را باز کردند دیدم چراغ اطاق پذیرایی روشن است .

سوال کردم که آیا مهمان داریم ؟

اهل بیت گفتند : بله فلانی است (ایشان یکی از دوستان بازاری تهرانمان بود که هر وقت به قم می آمد وارد منزل ما می شد و در آن زمان او زیاد ثروتمند نبود که بتواند یک منزل برای ما از پول خودش بخرد .)

به هر حال وارد اطاق شدیم و سفره شام را پهن کردیم ، وقتی مشغول

ص:76

شام خوردن شدیم میهمانمان گفت : من شنیده ام در قم مقبره هایی می سازند و می فروشند و من هم امروز آمده ام تا برای فامیل خودمان در قبرستان یک مقبره بخرم .

من گفتم : مانعی ندارد و دیگر موضوع به سکوت گذشت .

ولی آن شب به حضرت بقیه الله علیه السلام متوسل شدم و عرض کردم : معلوم می شود که عمر ما تمام شده که ایشان قصد مقبره خریدن دارد و طبعا چون ما با او رفیق هستیم حتما ما را هم در آن دفن خواهد کرد .

ولی صبح که برای میهانمان صبحانه آوردیم . دیدیم رایش تغییر کرده و می گوید : انسان هر کجا دفن شود . باید عملش صالح باشد تا عالم برزخ را راحت بگذارند ، حالا می خواهد بالای قبرش ساختمان داشته باشد یا نداشته باشد .

ما هم چیزی نگفتیم .

سپس بدون آنکه ما قضیه را برای او بگوییم خود او اضافه کرد و گفت : به شما در این منزل سخت می گذرد من فکر کرده ام که یک خانه در قم بخرم که لااقل چهار اطاق داشته باشد دو اطاق آن برای شما و دو اطاق دیگر برای من که هر وقت خودم یا دوستانم به قم آمدیم در آن سکونت کنیم .

من به ایشان گفتم : شما خانه را بخرید ولی ما در آنجا نخواهیم ماند (و علت این نحوه پاسخ به آن میهمان این بود که معمولا بعضی از اهالی تهران در قم منزل می خریدند و در حقیقت وقتی به دست یک طلبه می سپردند ، عملا از او توقع داشتند هر موقع از شبانه روز در بزنند و وارد شوند آن روحانی از آنها پذیرایی کند و این برنامه تقریبا همه روزه در دوره هفته ادامه داشت .)

به هر حال میهمانمان سفارش کرد که ما برای او منزلی بخریم و گفت :

ص:77

هر زمان خانه خوبی تهیه شد ، در تهران به من اطلاع دهید تا من بیایم و او به تهران رفت .

چند روز از این جریان گذشت . من فوق العاده ناراحت بودم چون به خیال خودم به من وعده منزل داده بودند و حالا اول اسم مقبره را می برند ، بعد هم که منزل حواله می شود ، به عنوان سرایداری و به نام دیگر می خواهد خریداری شود و سخت از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه گله مند بودم ، تا آنکه در این بین شبی در خواب دیدم که شخصی به لباس تجار که عرقچین بر سر دارد و عبائی بر دوش انداخته با ما ملاقات کرد و گفت :

بیائید برویم منزل را ببینید اگر پسندیدید برایتان بخریم ما با او رفتیم منزلی بود شش اطاق داشت و یکی از پایه هایش شکستی خورده بود و من آنرا پسندیدم و او آن منزل را از طرف میهمان فوق الذکرمان برای ما خرید .

من وقتی از خواب بیدار شدم به دست هم منزلم جریان خواب را گفتم : او هم تعبیر کرد که انشاء الله ما صاحب منزل خواهیم شد .

ولی همان روز ، نامه ای از طرف آن میهمان از تهران آمد که فلانی با این آدرس منزلی سراغ دارد . شما بروید اگر منزل را پسندیدید بگوئید ایشان به من خبر دهد تا من به قم بیایم و آن را بخرم .

ما با آن آدرس به منزل همان کس که معرفی شده بود رفتیم . با کمال تعجب دیدم این همان کسی است که من او را شب گذشته در خواب دیده بودم ، حتی همان عرقچین را بسر و همان عبا را به دوش دارد ؟

من به دوستم گفتم : اگر منزل هم همان منزلی باشد که من در خواب دیده ام ، منزل برای ما خریداری می شود .

اتفاقا وقتی آقای معرفی شده ما را به منزل مورد نظرش برد با کمال تعجب آن منزل شش اطاق داشت و یکی از پایه هایش شکست خورده بود

ص:78

ولی صاحب منزل قیمت را بالا گفت و ما را رد کرد .

شخص معرفی شده گفت : این منزل آن ارزش را ندارد و من برای شما منزل دیگری تهیه می کنم .

من به دوستم گفتم : این منزل را ما می خریم و به ما هم تعلق پیدا می کند ، حال چگونه انجام می شود خدا بهتر می داند .

فردای آن روز صاحب منزل مرا در صحن حضرت معصومه علیهاالسلام دید و گفت : من از صبح دنبال شما می گردم ، عیالم خواب دیده که چرا ما شما را از در منزلمان رد کرده ایم و خلاصه اگر مایل باشید حاضریم به هر قیمتی که شما بخواهید منزل را تقدیم کنیم .

من به او گفتم : ایشان منزل را برای ما نمی خواهد بلکه برای یکی از محترمین تهران می خرند و چون او با ما رفیق است ، به ایشان سفارش کرده که با نظارت ما خریداری شود .

صاحب منزل گفت : اگر این طور است من منزل را به او نمی دهم چون عیالم گفته در خواب به من گفتند : چرا آن سیدها را از خانه ات برگردانیده ای ؟

خلاصه من به منزل شخص معرفی شده رفتم و جریان گفتگویم را با صاحب خانه برای او شرح دادم ، شخص معرفی شده گفت : این طور نیست دوست مشترک تهرانیمان می خواهد منزل را برای شما بخرد .

فورا نامه ای برای او نوشت و او به قم آمد و خانه را برای ما خریدند و چون من عفت نفس عجیبی داشتم و نمی خواستم پول منزل را از او قبول کنم ، به من گفت : این را بدان که پول منزل را من نمی دهم و کسی که داده شما او را نمی شناسید و او هم شما را نمی شناسد !

بنا بر این زیربار منت کسی نیستید و تنها از امام زمان علیه السلام

ص:79

تشکر کنید من وقتی دوباره به مسجد جمکران شاید هم برای تشکر رفتم باز همان حالت مخصوص به من دست داده از آقا سوال کردم که چرا همان شب اول به وسیله فلانی برای ما خریداری نشد ؟ یعنی اول اسم مقبره و سپس منزل برای دیگری برده شد و پس از دو ماه سرگردانی به وعده وفا فرمودید و به ما منزلی عنایت کردید ؟

فرمودند : که اگر همان روز اول داده می شد قدرش را نمی دانستید و خوشحالی زیادی پیدا می کردید .

سخنان آیت الله بدلا درباره مسجد جمکران

روزی با اتوبوس عازم مسجد جمکران شدم ، عده زیادی از جوانها در ماشین بودند ، با هم به مسجد جمکران می رفتیم ، بعد از نماز و دعا موقع برگشتن باز هم بودیم ، یکی از جوانها که از نظر اخلاق و ادب و لباس خوب نبود به جوان دیگر گفت : من چهل شب چهارشنبه آمدم چیزی ندیدم .

من خیلی ناراحت شده ، گریه ام گرفت ، گفتم : یا صاحب الزمان ، به من کمک کن یک حرفی بزنم که به دل این جوان اثر کند ، یک مرتبه این شعر به دلم افتاد و به آن جوان گفتم :

پاک کن دیده و آنگاه سوی آن پاک نگر

چشم ناپاک کجا دیدن آن پاک کجا

بعد از مدتی آن جوان آمد و گفت : چشمم را پاک کردم و آن عادت را ترک نمودم ، باز به مسجد جمکران چهل شب چهارشنبه رفتم و نتیجه نگرفتم .

سوال کردم .

ص:80

برای رفتن مسجد یک حاجت مبتذلی ذکر کرد ، گفتم : دلت را پاک کن و اخلاص داشته باش تا نتیجه بگیری .

بعد از مدتی دوباره آمد و گفت : چهل شب دیگر رفتم ، همانطور که فرموده بودید عمل کردم ، با قلب پاک و اخلاص عمل ، الحمدلله از مسجد مقدس جمکران و عنایت آقا امام زمان (ع) حاجتم را گرفتم . (1)

نیاز به عمل نشد

آیة الله دیباجی فرمودند :

هر وقت برای خودم یا یکی از دوستان مشکلی پیش آمد تند راهی مسجد مقدس جمکران می شوم .

بارها از این مسجد شریف جمکران کراماتی دیده و شنیده ام ، یک جریان راجع به خودم است و چندی پیش مریض شدم بسیار ناراحت و نگران بودم ، خدمت دکتر فیض رفتم ، ایشان دستوراتی دادند و فرمودند چند روز دیگر بیایید اگر بر طرف نشد باید عمل کنیم ، من رفتم مسجد جمکران نماز صاحب الزمان علیه السلام را خواندم و دعا کردم ، از حضرت خواستم که عنایت فرماید حالم بهتر شود و نیاز به عمل نداشته باشم ، چند روز گذشت ، خدمت دکتر فیض رسیدم ، ایشان آن دستگاه را برداشتند الحمدلله تا به امروز احتیاج به عمل نشدم ، این از برکات مسجد جمکران و عنایت حضرت صاحب الزمان علیه السلام بود .

حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای فاضلی سرپرست سازمان اوقاف قم در مسجد جمکران شب چهارشنبه در حضور حضرت حجه الاسلام و المسلمین استاد گرانقدر آقای حاج سید مختار میر عظیمی نقل

ص:81


1- 38. این داستان را معظم له در منزلشان برای حقیر نقل کردند .

فرمودند .

برو به مسجد جمکران

آیت الله دیباجی فرمودند : یکی از دوستان از اصفهان به منزل ما آمده بود ، گرفتاری داشت ، وقتی به بنده گفتند حقیر عرض کردم : از دست من خارج است ، من نمی توانم برای رفع مشکل شما قدم بردارم ، ایشان به من گفتند : پس من چه کنم ؟ کجا بروم ، یک مرتبه عرض کردم : برو به مسجد جمکران ، ایشان گفتند : حضرتعالی هم تشریف بیاورید با هم برویم ، من هم قبول کردم با هم به مسجد جمکران رفتیم نماز امام زمان علیه السلام را خواندیم ، بعد از نماز بنده به حضرت عرض کردم آقا جان ایشان مهمان من است از راه دور آمده و به جز در خانه خدا و شما پناه ندارد بحق مادرت حضرت زهراء سلام الله علیها در حق او احسان بفرمائید ، آن دوست ما رفت اصفهان ، بعد از چند روز تلفن کرد و گفت حاج آقا از کرامت امام زمان و مسجد جمکران و دعای شما در آن مسجد الحمدلله گرفتاری ما حل شد . (1)

دیدار با امام زمان (ع)

بنا به تقاضای مولف عظیم الشان و بزرگوار کتاب مسجد جمکران ، تجلیگاه صاحب الزمان (عج) ، یک تشرفی که در جمکران رخ داده است به رشته تحریر در می آورم .

قبل از بیان واقعه تشرف به خدمت ولی زمان و قطب عالم امکان و لنگر زمین و زمان آیة الله الکبری و حجه الله العظمی حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف ، خوب است که مقداری درباره

ص:82


1- 39. این داستان را معظم له در مدرسه باقریه به حقیر نقل کردند .

کسی که تشرف حاصل نموده است بحث شود .

شخصی که تشرف حاصل نمود ، جوانی است در حدود سی و دو ساله از محصلین حوزه علیمه قم ، این جوان عزیز بسیار متقی و پارسا و با احتیاط بود ، در سال 1369 با وی ملاقاتی به عمل آمد و از نزدیک تا اندازه ای او را شناختم ، نام شریفش شیخ محمد و فامیلی او کمال فر بود ، از اهل یزد و لهجه یزدی سخن می گفت ،

این جوان به قدری احتیاط کار بود ، در عین بی بضاعتی و تنگدستی به هیچ وجه حاضر نمی شد که از سهم مبارک امام علیه السلام تصرف نماید ، در هفته دو روز پنجشنبه و جمعه را کار می کرد (گچکاری) و با مزد این دو روز مابقی روزها را مشغول به تحصیل شده و امرار معاش می نمود ، عیالوار هم بود ، خیلی به سختی زندگی می کرد ، در خانه اجاره ای سکونت داشت ، صاحبخانه به او زیاد زور می گفت ، گاهی در فصل زمستان به او می گفت باید خانه را خالی کنی ، گاهی می گفت شما آبریزی داری ، گاهی می گفت : چرا دو تا فرزند داری و امثال اینگونه زورگوئی ها .

در اولین ملاقاتی که با او داشتم ، چنین اظهار داشت که در مدت چند سال پیش در قم به خدمت یکی از اولیاء خدا رسیدم و با جان و دل حاضر شدم که خریدهای خانه اش را انجام دهم ، از قبیل خرید نان و گوشت و چیزهای دیگر ، به امید اینکه او دستوری به من بدهد تا به وسیله آن به خدمت آقا امام زمان روحی له الفداء نائل شوم .

پس از گذشت سالیانی چند ، دستور که نداد به جای خود ، از وی تخلفی سر زد که باعث تنفر اینجانب گردید و بطور کلی او را ترک نمودم ، ولی باز در جستجوی شخصی بودم که از او دستوری بگیرم ، یکسال هم به این طور گذشت تا اینکه مبتلا به درد گوش شدید شدم ، به دکترهای

ص:83

متخصص قم مراجعه نمودم ، اثر بخش نشد ، شخصی به من گفت : طبیبی است گیاهی در قم ، خیابان نیروگاه ، نرسیده به میدان توحید به نام علی آقا حیکم زاده ، او با داروهای گیاهی شما را درمان خواهد کرد ، به وی مراجعه نمودم ، با داروهای گیاهی درد گوشم به طور کلی مرتفع گردیده ، سالم شدم ، به همین وسیله با آقای حکیم زاده مراوده ما زیاد شد ، و از دوستان صمیمی همدیگر شدیم ، یک روز به او گفتم : آیا شخصی را می توانی به من معرفی کنی تا به وسیله او دستوری گرفته به خدمت آقا ولی عصر (عج) مشرف شوم ؟ آقای حکیم زاده شما را به من معرفی نمود (یعنی اینجانب سید محمد مهدی لنگرودی را معرفی نمود) . اکنون از شما تقاضا می شود دستوری بدهید که به خدمت آقایم امام زمان روحی له الفداء مشرف شوم .

اینجانب دستوری چهل روزه به او دادم و توصیه نمودم که این دستور باید در مکانی شریف و مقدس مانند مسجد جمکران انجام شود .

وی چهل روز به مسجد جمکران رفت ، پس از اعمال مسجد ، به دستور اینجانب عمل نمود ، روز چهل و یکم به نزد اینجانب آمده ، با روئی باز و خوشحال و بشاش ، و اظهار داشت که تشرف حاصل نموده است ، از وی خواستم که اصل جریان واقعه را برایم تعریف نماید ، از بیان واقعه خودداری می نمود .

به او گفتم : رسیدن به خدمت مولی الکونین امام العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از نعمتهای بزرگ الهی است و خدا در قرآن مجیدش می فرماید : و اما بنعمه ربک فحدث . وی همین که این مطلب را از من شنید فورا اصل جریان واقعه را برایم نقل نمود :

ص:84

جریان تشرف شیخ محمد کمال فر یزدی به خدمت امام زمان (عج)

آقای کمال فر جریان واقعه را چنین نقل نمود :

روز چهلم پس از اعمال مسجد جمکران و انجام دستور ، ظهر شد ، موذن اذان گفت ، نماز جماعت بر پا شد ، پس از ادای نماز ظهر و عصر ، شخصی به نزد من آمد و گفت : آیا نمی خواهی امام زمان خود را زیارت کنی ؟

در جواب گفتم : تمام ایده و آرزوی من دیدن جمال مبارک آقا امام زمان روحی له الفداء است ، آمدنم در این مکان برای رسیدن به خدمت آقا حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف است .

وی گفت : پس بیا با هم برویم ، به دنبال آن شخص رفتم ، از مسجد خارج شدیم ، وارد بیابان شدیم ، ولی دیدم آن بیابان ، بیابان جمکران نیست ، بیابان دیگری است ، در یک طرف بیابان خیمه هایی زده شده است ، آن شخص مرا به یکی از خیمه ها راهنمائی نمود ، وارد خیمه شدم ، دیدم سفره غذا گسترده است و در آن انواع اغذیه چیده شده و اشخاصی دور سفره نشسته اند ، و شخصی با چهره جذاب و نورانی و زیبا و در عین حال هیبت انگیز ، در یک طرف سفره نشسته اند ، سلام کردم ، جواب شنیدم ، آن آقای بزرگوار فرمودند : بیا بر سر سفره بنشین ، ولی من از خود بیخود شده ، مات و مبهوت جمال دل آرای آن شخص نورانی شدم ، چشم از او بر نمی داشتم ، به قدری هیبت او مرا به خودش جذب کرده بود که همه چیز از یادم رفت ، حتی نمی دانستم برای چه در در این خیمه وارد شدم ، با تبسمی ملیحانه فرمودند : غذا بخور .

من به امر او سر به زیر انداخته مشغول غذا خوردن شدم ، ولی گاهی به

ص:85

آن جمال دل آرا نظر می افکندم ، دیدم آقا یک خیار و مقداری نان برداشته اند و می خواهند میل نمایند ، عرض کردم : آقا رسم ما ایرانیان این است که میوه را یا جلوی غذا و یا بعد از غذا به نحو استقلال مصرف می نمائیم . شما چرا از این اغذیه ، چیزی مصرف نمی نمائید ؟

آقا در جواب فرمودند : ما تفکه نمی کنیم ، هر میوه ای که باشد آن را خورشت قرار داده با نان مصرف می کنیم ، هرگز به استقلال میوه ای را نمی خوریم ، شما کاری به ما نداشته باشید به رسم خود عمل کنید .

پس از صرف غذا و بر چیدن سفره ، آقای بزرگوار فرمودند : آقای محمد یزدی شما باید به اهواز بروید ، ما دستور داده ایم برای شما خانه ای مناسب تهیه نموده اند و کار شما در آنجا بالا می گیرد ، در آنجا با سران قوم ملاقات خواهید کرد . با شما کاری را می خواهند انجام دهند ، در آن کار بدون مشورت و صلاحدید آن کسی که به شما دستور داده که به نزد ما توانستید بیائید (یعنی اینجانب لنگرودی) وارد نشوید ، اگر او صلاح دید مانعی ندارد .

یک مرتبه آقا خیمه و آن افراد و آن مکان از نظرم ناپدید شد ، خود را در بیابان جمکران دیدم .

آقای کمال فر پس از چند روز طبق فرمایش آقا به اهواز رفت ، و پس از مدتی به قم آمد و با بنده ملاقات نمود و راجع به انجام کاری از من صلاحدید کرد ، من صلاح ندیدم ، وی زیاد پافشاری کرد و گفت : خطری ندارد ، در جواب گفتم : به نظر من خطر بزرگی در این کار هست ، اگر می گویی خطری نیست و واقعا اطمینان داری مانعی ندارد .

وی باز به اهواز رفت ، پس از یک سال به قم آمد ، ولی هراسان بود و گفت : حرف شما صحیح بود ، در خطر عظیمی قرار گرفتم ، ولی امید است

ص:86

که به یاری خدا و خواست امام زمان روحی له الفداء بر طرف شود . و من برای اطمینان خواطر شما فردا ساعت ده به منزل شما می آیم ، ولی رفت و دیگر بازنگشت . و اکنون چندین سال است که او را ملاقات نکرده ام ، اما از گوشه و کنار شنیده شده است که او در یک گوشه ایران زندگی می کند . و هو العالم . (1)

عنایت صاحب الزمان (ع)

خطیب توانا حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا سعید اشراقی فرمودند :

در چند سال قبل خاطرات فراموش نشدنی ملاقات با یکی از روحانیون بنام که اهل شمال بود در صحن مطهر حضرت معصومه علیهاسلام شد ، در ضمن مذاکرات سخن از مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ ابوالقاسم قمی که یکی از بزرگان و علماء قم بود به میان آمد ، عالم جلیل شمالی به حقیر گفت : قدر این عالم را بدانید ، گفتم : نزد ما بسیار محترم است ، گفت : پدرم با آیة الله شیخ ابوالقاسم قمی دوست بود وقتی به قم آمد به خانه معظم له می رفت ، گفتند : آقا به مسجد جمکران رفته است ، پدرم رفت برای مسجد جمکران . وقتی به مسجد رسید آنجا مقداری برای استراحت نزدیک مسجد توقف کرد ، ناگهان دیده بود آقایی بسیار معظم و مکرم از مسجد جمکران بیرون آمد ، مرحوم آیة الله شیخ ابوالقاسم قمی در معیت آن آقا بود مثل یک خدمتگزار ، چند قدمی تشریف بردند فورا در نظر پنهان شدند ، پدرم سوال کرده بود این آقا که بود ، ایشان اظهار کرده بودند

ص:87


1- 40. دستخط آیت الله سید محمد مهدی المرتضوی اللنگرودی (عبدالصاحب) در واحد فرهنگی کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

چه کار دارید ، اصرار زیاد شده بود ، مرحوم شیخ ابوالقاسم قمی گفتند بودند آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودند که خدمتشان شرفیاب بودم .

آفرین و مرحبا به توفیقاتشان که چنین سعادتی نصیبشان می شد . (1)

امام زمان (ع) کمک کرد

آقای مهندس سید حسین حسینی که در حال حاضر از مدیران عالی رتبه سازمان تحقیق ، آموزش و ترویج (تات) وزارت کشاورزی است در دوران تحصیل ، دانشجوی دانشکده کشاورزی کرج بود ، او که خاله زاده اینجانب است و بدین جهت شناخت کاملی از اعتقادات مذهبی و تعهد نسبت به اسلام و گرایشهای شدید اسلامی او دارم ، در دانشکده مواجه بود با سیل تبلیغات بهائی ها که با عناوین مختلف جوانان دانشجو را به مسلک ساختگی خود جذب و آنان را به گمراهی می کشانیدند .

او برای مقابله با این تهاجم ، روزهای تعطیل هفته که قم می آمد کتابهای رد بهائی ها را از گوشه و کنار تهیه و بین دانشجویان پخش می کرد .

در یکی از هفته ها که قم آمده بود بیش از حد غمگین و افسرده بود و اظهار داشت : فشار تبلیغات و سمپاشی های بهائی ها از حد گذشته و موج گمراهی ، بچه های دانشجو را تهدید می کند و من هر چه فکر می کنم راه چاره ای به نظرم نمی رسد ، بالاخره پس از گفتگوهای زیاد بنابراین شد که به

ص:88


1- 41. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

مسجد جمکران رفته و بحضرت ولی عصر ارواحنا فداه توسل جوید و از آن حضرت استمداد نماید .

نتیجه توسل به آن حضرت و دعا و نماز در مسجد شریف جمکران خیلی زودتر از آنچه تصور می رفت به نتیجه رسید و در جریان همان ساعات ، وسیله یکی از روحانیون قم با هیئتی از جوانان مومن تهرانی آشنائی حاصل شد و آنها اظهار داشتند که کار ما همین است که به مجامع و مجالس بهائی ها می رویم و با آنها بحث و گفتگو می کنیم و با نقل مطالبی از کتابهای خودشان جلو انحراف جوانان را می گیریم .

آدرس دانشکده را یادداشت کردند و هفته بعد به دانشکده آمدند و فعالیتهای خود را که بسیار دقیق وحسابشده بود آغاز کردند .

هنوز چند هفته ای از فعالیت آنها نگذشته بود که خط تبلیغات بهائی ها در دانشکده کرج کور شد و جوانان دانشجوی مسلمان از خطر انحراف و گمراهی نجات یافتند .

این ماجرا یکی از صدها برکاتی بود که از مسجد جمکران قم و توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بدست آمد .

از خداوند متعال مسئلت داریم که توفیق استفاده از این مکان مقدس و بهره مند شدن از وجود مبارک امام عصر ارواحنا فداه را به همه ما عطا فرماید . (1)

حجه الاسلام و المسلمین واعظ شهیر آقای نظری نقل کردند

در رابطه با مسجد مقدس جمکران قم از نوشته های مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری چند مورد بود که عینا برای اینکه حتی تصرف در

ص:89


1- 42. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

عبارات ایشان نشده باشد نقل کردیم .

شیخ عبدالله مهرجردی در زمان رضاشاه پهلوی در این اواخر که وضع اهل علم سخت بود و مطالبه جواز عمامه می کردند به مرحوم حاج شیخ حسنعلی مراجعه می نماید که چه کنم ؟ حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که به راهنمایی معنوی مشهور بودند ، ایشان پس از اعمال قدرت خاص به ایشان می گوید باید قم بروی و به مسجد یا حیاط آن هستند ، خادمه ای با ایشان می گوید حضرت در همین مجاورت مسجد تشریف دارند ، حاج شیخ مزبور را دلالت می کند ، خدمت امام (ع) می رسد و سلام می کند ، می گوید در همان حالت خواب مسئله شرب توتون و حلیت آن را طرح کردیم ، حضرت توجهی نکرد فقط فرمود : ما آن را درست کردیم .

از خواب بیدار شدم یک معافیت یک ساله مریضی داشتم ، در هر موقع نیاز می افتاد همان را نشان می دادم و رفع گرفتاریها می شد ، این اعجاز است چون برگه ها که مامورین می دیدند تاریخ داشت ولی نمی فهمیدند .

مسجد جمکران

در زمستان با آقای سید حسین قاضی عصر بود در ماه رمضان مشرف به مسجد مذکور شدیم ، در مسجد بوی عطر مخصوص به مشامم خورد ، مثل اینکه کسی سابقا در محل بوده و رفته و بوی آن هنوز باقی است ، آن سنخ عطر هنوز یاد ندارم حس کرده باشم ، موقعی که برگشتم و رفتم به مسجد امام برای نماز مغرب در اول وقت در موقع مراجعه به خانه همان بو را در دکان مرد قدیمی کنار بازار کفاشها دریافت و حس کردم ، این کاسب

ص:90

مرد عجیبی است ، غرض جریان یک سنخ بودن بوی جا خالی مسجد جمکران و جا خالی این دکان را برایش گفتم ، و گفتم معلوم می شود ما بیگانه نیستیم ، مطلب را به من بگو ، گفت انشاء الله خیر است ، گفتم آقا اینجا تشریف می آورند ؟ گفت : ممکن است بعضی از اصحاب ایشان اینجا تشریف بیاورند ، دیگر نه من به او مراجعه کردم و نه او از این آشنایی استقبال کرد و فعلا این مرد مشغول کار است و صورت مقدسی هم ندارد ، بعدا دیدم که بعضی اشخاص ناشناس که در مسجد جمکران دیده بودم در دکان او می آیند ، من خیلی دنبال مردم خوب یا بد نمی روم ، مرحوم آقای فکور که اهل معنی بود جریان را به او گفتم رفته بود و در حالش دقت کرده بود ، می گفت : خیلی مخفی و غیر معلوم مشغول ذکر است ، اسم آن آقا میرزا علی اصغر می باشد . (1)

اگر شفائی هست در مسجد مقدس جمکران است

شخصی که در اثر عمل لال شده بود و دکترها جواب کرده بودند آقای علوی فرمودند : چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروی ، اگر شفائی هست در آنجاست .

تصمیم جدی می گیرد برای چهل هفته بلیط هواپیما از مشهد مقدس به طرف تهران گرفته و شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران قم می آید ، در هفته سی و هشتم در حال سجده برای صلوات یک وقت می فهمد که همه جا نورانی شده است و یک آقایی وارد و مردم به دنبالش می گویند حضرت حجت (ع) است ، خیلی ناراحت که نمی تواند سلام بدهد ، لذا کناره گرفته ولی حضرت نزدیک او می آید و می فرماید :

ص:91


1- 43. دستخط معظم له در کتابخانه حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

سلام کن .

اشاره به زبان می کند که من لالم و الا بی ادب نیستم .

حضرت بار دوم با تشر می فرماید سلام کن ، بلافاصله زبانش باز می شود و سلام می گوید و از برکات مسجد جمکران حضرت صاحب الزمان (ع) شفا می دهد . (1)

از مسجد مقدس جمکران نتیجه گرفتم

آقای حاج حبیب الله بیگدلی فرمودند : در 50 سال قبل روزی از روزها محضر مرحوم حاج شیخ مرتضی محدث اخوی محترم مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ عباس محدث انتظار درس حضرت آیة الله العظمی امام خمینی رحمت الله علیه را داشتیم ، آقای حاج شیخ مرتضی فرمودند : سکینه بزرگ شده بود ، مادرش به من اصرار می کرد جهیزیه برای ایشان تهیه کنم ، گفتم خانم به من خیلی اصرار نکن ، موقع اش که شد به من بگو ، ما با رفتن به مسجد جمکران نتیجه می گیرم .

روزی از روزها به من گفتند موقع ازدواج سکینه است ، من هم همان شب به مسجد مقدس جمکران رفتم و نماز و دعاء صاحب الزمان خواندم و صبح برگشتم تا وارد خانه شدم ، دیدم مرحوم آیة الله العظمی آقای حاج صدرالدین در منزل با یک آقای شیخ نشسته اند ، فرمودند آقای حاج شیخ کجا هستید ، صبح تا به حال صدرالدین منتظر شماست .

گفتم در مسجد جمکران بودم ، فرمودند : شب در مسجد بودی ، صبح تا به حال کجا بودی ؟ عرض کردم رفتم باغ توت بخورم . فرمودند : من این آقا شیخ را آورده ام دختر شما را به عقد ایشان در بیاورم ، اجازه می دهید

ص:92


1- 44. نقل از شیفتگان حضرت مهدی .

عقد بخوانم ؟ هفته آینده هم می برند ، و هر چه خرج دارد به عهده اینجانب باشد و ایشان هم قبول کردند .

توسل به صاحب الزمان در مسجد مقدس جمکران قم

آقای علی اکبر رضا بابائی خاوه ای نقل کرد : حدود سال 1357 شمسی یکشب از خواب بیدار شدم و احساس درد زیاد در پهلو نمودم ، به نحوی که از فشار درد پهلویم نزدیک بود تلف شوم ، به وسیله همسایگان به دکتر مراجعه کردم ، چون مربوط به ناراحتی کلیه تشخیص دادند به طبیب متخصص آقای دکتر چهراسن (میدان سعیدی) مراجعه نمودم ، پس از معاینه ها گفتند کلیه شما محتاج عمل جراحی است ، الان مبلغ 20 هزار تومان بدهید تا نوبت بزنم 9 دیگر عملت نمایم و تا این مدت هم تحت کنترل خودم هستی ، ناراحت مباش و چاره ای نیست جز عمل .

از مطب ایشان بیرون آمدم و چون درد اذیت می کرد نزد سایر دکترها رفتم و هر کدام نسخه و دارو می دادند ولی نتیجه نگرفتم ، مایوس از اطباء به مسجد جمکران رفتم و با دلی شکسته خیلی ساده به آقا امام زمان (ع) عرض کردم : آقا دکترها که کارم نکردند من هم نمی خواهم عمل کنم و از این طرف بچه های من به من احتیاج دارند که زحمت بکشم و نانی تهیه کنم ، خودت از خدا شفای مرا بگیر . من هم پنچ نماز در این مسجد جمکران می آیم و می خوانم ، بعد از توسل روز به روز حالم بهتر و رو به بهبودی تا رفع مریضی ام شد . (1)

ص:93


1- 45. نقل از شیفتگان امام زمان (ع) .

آیة الله العظمی آقای بروجردی و مسجد جمکران

آقای سید حبیب الله حسینی قمی که اهل منبر قم است و آقای حسن بقال که فعلا در تهران است با هم قرار می گذارند که یک سال شبهای جمعه به مسجد مقدس جمکران بروند و حوائج خود را از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بگیرند ، این عمل را یکسال انجام می دهند و تشرفی برایشان حاصل نمی شود .

شب جمعه ای که بعد از یکسال بوده ، آقا حسن به آقای سید حبیب الله می گوید بیا با هم امشب به مسجد مقدس جمکران برویم .

آقای سید حبیب الله می گویند که چون من یکسال به مسجد مقدس جمکران رفته ام و چیزی ندیده ام دیگر به آنجا نمی روم .

آقا حسن زیاد اصرار می کند که امشب را هم هر طور هست بیا با هم برویم ، شاید نتیجه ای داشته باشد .

بالاخره حرکت می کنند و پیاده به طرف مسجد مقدس جمکران می روند ، در بین راه سید مجللی را می بینند که مانند کشاورزان (سه شاخ خرمن) روی شانه گرفته و از دور می رود ، آنها مطمئن می شوند که او حضرت بقیه الله ارواحنا فداه است .

آقای سید حبیب الله می گوید من وقتی چشمم به آن حضرت افتاد قضیه سید رشتی که در مفاتیح نقل شده به یادم آمد .

به آقا حسن گفتم برو و از آن حضرت چیزی بخواه .

آقا حسن جلو رفت و سلام کرد و گفت : آقا خواهش دارم با دست مبارک خودتان دشتی به من بدهید .

حضرت به او سکه ای می دهند ، سپس رو کردند به من و فرمودند

ص:94

حاجت تو هم نزد آقای بروجردی است ، وقتی به قم رفتی نزد آقای بروجردی برو و بگو چرا از حال فلان کس که در مصر است غافلی ، و چند جمله دیگر که سری بود به من فرمودند که به آیة الله بروجردی بگویم و بعد آن حضرت تشریف بردند .

آقا حسن وقتی به سکه نگاه کرد دید تنها روی آن خطی ضربدر زده اند و چیزی بر آن نوشته نشده است .

بالاخره وقتی به مسجد مقدس جمکران رفتیم و قضیه را برای مردم نقل کردیم آنها سکه را در میان آب انداختند و از آن آب به قصد استشفاء آشامیدند و به سر و صورت خود مالیدند ، من هم پس از آنکه از مسجد جمکران به قم برگشتم به منزل آیة الله بروجردی رفتم ولی تا سه روز موفق به ملاقات حضرت آیة الله بروجردی در جلسه خصوصی نشدم .

روز سوم که خدمت آن مرحوم رسیدم بدون مقدمه فرمودند سه روز است که من منتظر تو هستم کجائی ؟

عرض کردم : آقا موانعی بود که موفق به ملاقات خصوصی نمی شدم .

آیة الله بروجردی فرمودند حاجت تو این است که می خواهی به کربلا بروی ، لذا مبلغی پول به من دادند و من مطالبی که حضرت بقیه الله ارواحنا فداه فرموده بودند به آیة الله بروجردی عرض کردم و آیة الله بروجردی به آقا حسن گفتند چرا آن سکه را به افراد معصیت کار و ناپاک نشان می دهی ؟

ضمنا من به آقای بروجردی عرض کردم که آقا شما چیزی بنویسید که من گذرنامه بگیرم و به کربلا بروم .

آیة الله بروجردی فرمودند تو گذرنامه نمی خواهی ، فلان دعا را بخوان و از مرز عبور کن و به کربلا برو .

ص:95

من هم همان روزها حرکت کردم و به طرف عراق رفتم ، وقتی به مرز عراق رسیدم با آنکه همراهان من همه گذرنامه داشتند بیشتر از من که گذرنامه نداشتم معطل شدند و احدی از من مطالبه گذرنامه نکرد .

امام زمان (ع) در مسجد مقدس جمکران

حضرت آیة الله آقای لطف الله صافی در کتاب پاسخ به ده پرسش پیرامون امامت و خصایص حضرت مهدی (ع) حکایت ذیل را راجع به مسجد امام حسن مجتبی (ع) آورده است که شخصا این داستان را از کسی که مربوط به او بوده جناب آقای عسکری کرمانشاهی نقل می کند که ایشان فرمود :

حدود هفده سال پیش بود ، مشغول تعقیب نماز صبح بودم ، در زدند ، دیدم سه نفر از شاگردان جلسه ای من که شغل هر سه آنها مکانیکی بود با ماشین آمدند ، گفتند : تقاضا داریم با ما به مسجد مقدس جمکران مشرف شوید ، در آنجا دعا کنیم حاجتی شرعی داریم ، موافقت کردم و به سوی قم حرکت نمودیم در جاده تهران (نزدیک قم) چند قدم بالاتر از همین جا که فعلا حاج آقا رجبیان مسجدی به نام مسجد امام حسن مجتبی (ع) بنا کرده است ماشین خاموش شد .

رفقا هر سه مشغول تعمیر ماشین شدند ، من برای قضای حاجت خواستم بروم توی زمینهای مسجد فعلی ، دیدم سیدی زیبا و سفید و ابروهایش کشیده و دندانهایش سفید و خالی بر صورت مبارکش بود ایستاده و با نیزه بلندی زمین را خط کشی می نماید ، رفتم برای قضای حاجت نشستم ، صدا زد آقای عسکری آنجا ننشین ، اینجا را من خط کشیده ام ، مسجد است ، من متوجه نشدم که از کجا مرا می شناسد ، مانند

ص:96

بچه ای که از بزرگتر اطاعت کند گفتم چشم . فرمود : یکی از عزیزان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در اینجا بر زمین افتاده و شهید شده است ، من مربع مستطیل خط کشیده ام ، اینجا اینجا می شود محراب ، اینجا که می بینی قطرات خون است که مومنین می ایستند اینجا که می بینی مستراح می شود و اینجا دشمنان خدا و رسول خدا به زمین افتاده اند ؟ همانطور که ایستاده بود برگشت و مرا هم برگرداند ، فرمود : اینجا می شود حسینیه و اشک از چشمانش جاری شد و من هم بی اختیار گریه کردم . فرمود : پشت اینجا می شود کتابخانه ، تو کتابهایش را می دهی ، گفتم : اینجا را کی می سازد ؟

فرمود : (یدالله فوق ایدیهم)

بعد من آمدم سر جاده ، دیدم ماشین راه افتاده ، گفتند : با کی حرف می زدی ؟ گفتم : من با آن سید حرف می زدم ، گفتند : کدام سید ؟ خودم برگشتم دیدم سید نیست و زمین مثل کف دست صاف بود ، و هیچ کس هم نبود ، من یک تکانی خوردم ، به راه افتادیم به حرم حضرت معصومه (ع) مشرف شدیم ، بعد به مسجد مقدس جمکران آمدیم ، نماز مسجد مقدس جمکران را خواندم ، هنگامی که می خواستم به سجده روم و صلوات بخوانم دیدم سید بزرگواری که بوی عطر می داد فرمود : آقای عسکری ، سلام علیکم ، نشست پهلوی من ، تن صدایش همان تن صدای صبحی بود ، رفتم به سجده ، ذکر صلوات را گفتم ، چون سرم را بلند کردم دیدم آقا تشریف بردند .

از پیرمرد و جوانی که در اطراف من بودند پرسیدم این آقا کجا رفت ، گفتند ندیدند ، یک دفعه مثل اینکه زمین لرزه شود تکان خوردم و فهمیدم که امام زمان (ع) بوده است .

به تهران برگشتیم ، جریان را برای مرحوم شیخ جواد خراسانی

ص:97

تعریف کردم ، خصوصیات را از من پرسید ، گفت خود حضرت بوده است .

حالا صبر کن اگر آنجا را مسجد ساختند درست است .

پس از مدتی روزی یکی از دوستان فوت کرده بود ، به اتفاق رفقا او را برای دفن به قم آوردیم ، به همان محل که رسیدیم دیدم دو پایه از مسجد بالا رفته است . پرسیدم این مسجد را چه کسی می سازد ؟ گفتند : این مسجدی است به نام امام حسن مجتبی (ع) ، پسرهای حاج حسین آقا سوهانی می سازند .

رفتم سوهان فروشی پسرهای حاج حسین آقا گفتم : شما مسجد امام حسن مجتبی (ع) را می سازید ؟ گفتند : نه حاج یدالله رجبیان می سازد ، تا گفت : یدالله قلبم به ضربان افتاد با خود گفتم یدالله فوق ایدیهم و فهمیدم حاج یدالله است . من بعدا چهارصد جلد کتاب خریداری کردم و وقف آن مسجد مبارک نمودم . (1)

توضیح اینکه آقای حاج محمد شجاعی فرد داماد محترم آقای رجبیان که در خدمتشان بودیم فرمودند : ایشان آمدند نزد من ، گفتند می خواهم حاج یدالله را ببینم ، تلفن کردم و ایشان را فرستادم منزل حاج آقا نهار هم در منزل مرحوم رجبیان بودیم ، گفتار ایشان را در نوار ضبط کردیم و آقای عسکری این قضایا را محضر مبارک آیة الله العظمی گلپایگانی نقل کردند . (2)

ص:98


1- 46. پاسخ ده پرسش ، پاورقی 31 ، 92 تن از نجات یافتگان 118 .
2- 47. این داستان را آقای حاج حبیب رجبیان اخوی حاج یدالله رجبیان در دفترشان به حقیر نقل کردند .

چهار سال است شبهای چهارشنبه به مسجد جمکران مشرف می شوم

احمد پهلوانی (ساکن حضرت عبدالعظیم (ع) فرمودند : من چهار سال است شبهای چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوم ، در یکی از از سالها شب چهارشنبه ای بود که به واسطه مجلس عروسی یکی از بستگان نزدیک در تهران نتوانستم به مسجد مشرف شوم ، به منزل رفته ، خوابیدم ، نیمه شب از خواب بیدار شدم ، تشنه بودم ، خواستم برخیزم ، دیدم پایم قدرت حرکت ندارد ، هر چه تلاش کردم پایم را حرکت بدهم نتوانستم ، دکتری حاضر نمودند ، دکتر پس از معاینه در غیاب من به رفیقم گفته بود خوب نمی شود سکته کرده است ، ساعت 9 صبح بود متوسل به حضرت (ع) شده عرض کردم : ای امام زمان من هر شب چهارشنبه در مسجد مقدس جمکران قم خدمت شما می رسیدم ولی دیشب نتوانستم بیایم و گناهی نکرده ام توجهی بفرمائید ، گریه ام گرفت و در آن حال خوابیدم . در عالم رویا دیدم آقایی آمدند ، عصایی به دستم دادند . دستم را گرفتند و از جا حرکت دادند ، در این اثنا از خواب برخاستم ، دیدم می توانم پایم را حرکت دهم . (1)

آقا راه مسجد مقدس جمکران را به ما نشان دادند

حجه الاسلام و المسلمین آقای شریفی مقسم شهریه مرحوم حضرت آیة الله العظمی آقای اراکی طاب ثراه فرمودند : مادرم نقل می کرد که حدود هفت ساله بودم ، با عده ای از خانمها جهت زیارت مسجد مقدس جمکران می رفتیم ، راه را گم کردیم (چون آن زمان مسجد مقدس جمکران راه

ص:99


1- 48. داستانهای شگفت ، اثر آیة الله شهید دستغیب ، حکایت 108 ، ص 217 .

ماشین رو نداشت ، عاشقان امام زمان پیاده به مسجد می رفتند .)

در حال وحشت بودیم و می ترسیدیم ، یک وقت دیدم آقائی به من فرمود راه جمکران از این طرف است ، من هم به خانمها گفتم آقا می فرماید راه مسجد مقدس جمکران از این طرف است ، آنها نگاه کردند ولی آقا را ندیدند ، من دوباره نگاه کردم دیدم آقا بار دوم فرمودند از اینطرف به مسجد مقدس جمکران می روید ، با دست مبارک اشاره به مسجد نمودند .

به حاج رضا بگوئید خداوند به ایشان بچه خواهد داد

در سال 1362 بود برای دیدن آقای حاج رضا شفائی که از مکه معظمه آمده بودند با دوست محترم آقای ملا حسینی رفتیم ، بعد از صرف نهار که جمعیت هم زیاد بودند آقای ملا حسینی پیشنهاد کردند که دعا کنیم ، بلکه خداوند به ایشان بچه عنایت فرماید (ایشان حدود 7 سال بود ازدواج کرده بودند ، ولی بچه دار نمی شدند) حقیر سر سفره دعا کردم و آقایان محترم آمین گفتند .

بعد از ظهر همین روز به مسجد مقدس جمکران رفتم ، نماز آقا امام زمان علیه السلام خواندم ، آقا را به حق مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم دادم که عنایت فرماید تا خداوند بچه ای به این دوست محترم عطا فرماید ، همین شب در خواب دیدم سید بزرگواری وارد خانه شد ، حضرت فرمودند به حاج رضا بگوئید نگران نباشد ، امسال خداوند به ایشان بچه خواهد داد و آن بچه دختر است ، از برکات مسجد مقدس جمکران و عنایت صاحب الزمان همینطور هم شد ، فعلا ایشان سه تا دختر دارد .

ص:100

سفارشات امام زمان (ع) در مسجد مقدس جمکران

حجه الاسلام واعظ شهیر ، مرحوم کافی رحمت الله علیه نقل کردند :

یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته ، آدم دینی خوبی است ، از عاشقان امام زمان (ع) است ، از رفقای من است ، در نامه نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده ، گر چه این پیغام خیلی به علماء رسید ، (به مرحوم مجلسی گفته ، به شیخ مرتضی انصاری گفته ، به مرحوم شیخ عبدالکریم حائری گفته ، به مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی گفته ، به بعضی از اوتاد دیگر گفته) این بنده خدا نوشته من چهل شب چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد مقدس جمکران ، توسلی و حاجتی داشتم ، نوشته شب چهارشنبه چهلمی دو هفته قبل بود ، در مسجد مقدس جمکران خسته بودم ، گفتم ساعتی اول شب بخوابم ، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم . صحن حیاط هوا گرم بود ، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد مقدس جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو ، گفتم : چه خبر است ؟ گفتند : آقا آمده ، گفت من خوشحال دویدم رفتم جلو ، آقا را دیدم ، اما نتوانستم جلو بروم ، گفتم آقا آمده اند که آمده باشند ، خودش فرمودند برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند . به خدا قسم آی مردم دعاهاتان اثر دارد . ناله هاتان اثر دارد ، خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده ، مجلسی به شیعه ها بگو برام دعا کنند ، هی پیغام می دهد ، به خدا دلش خون است ، آقا مصلحت در این است که فعلا پسر فاطمه در پس پرده غیبت باشد با کی ؟ نمی دانم ؟ حالا می خواهم دعا کنم ، الهی به پهلوی شکسته زهرا ، خدایا به صورت سیلی خورده زهرا ، الهی به جگر پاره پاره امام حسن ، الهی به سر بریده حسین ، قسمت می دهم که دیگه فرجش را نزدیک کن . (1)

ص:101


1- 49. بلبل بوستان حضرت مهدی (ع) ، ج 2 ، ص 255 .

بار الها رهبر اسلامیان کی خواهد آمد

شیعیان را غمگسار مهربان کی خواهد آمد

انتظار مصلحی دارد جهان ، اما نداند

مصلح کل رهنمای انس و جان کی خواهد آمد

شاعر دیگر در جواب می گوید :

خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد

غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد

آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم

که شفا بخش دل امیدواران خواهد آمد

دردمندان ، مستمندان ، بی پناهان را بگوئید

منجی عالم ، پناه بی پناهان خواهد آمد

صبر کن یا فاطمه ، ای بانوی پهلو شکسته

مهدیت با شیشه دارو و درمان خواهد آمد

مرحوم آیة الله قاضی در مسجد مقدس جمکران

آقای حاج جواد رحیمی نقل کردند : مرحوم آیة الله آقای حاج سید حسین قاضی رحمت الله علیه فرمودند : شب تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یعنی شب بیستم جمادی الثانی سال 1348 در مسجد جمکران بودم ، ناگهان مشاهده شد که انواری از آسمان به زمین و بخصوص روی آسمان مسجد مقدس جمکران فرو می ریزند (در اینجا آقای رحیمی فرمودند من هم اتفاقا آن شب در مسجد مقدس جمکران بودم و آن انوار را دیدم ، بلکه همه مردم آنها را می دیدند ، در همان شب شخصی که مورد وثوق آقای قاضی بود برای ایشان نقل کرده بود که من در مسکر آباد تهران بودم ،

ص:102

یکی از اولیاء خدا مرا با طی الارض به مسجد مقدس جمکران آورد با او در مسجد مقدس جمکران به مجلس روضه ئی که در گوشه ای تشکیل شده بود رفتیم ، از همان اول مجلس حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در روضه شرکت فرمودند ، روضه خوان اشعاری از کتاب گلزار آل طه که مرحوم آیة الله حاج سید علی رضوی سروده است می خواند و حضرت ولی عصر (ع) گوش می دادند و گریه می کردند ، پس از خاتمه مجلس حضرت حجه بن الحسن (ع) دعا کردند و از مجلس برخاستند و تشریف بردند ، جمعی که در مجلس بودند به شخصی که از دیگران به حضرت ولی عصر (ع) نزدیکتر بود اصرار می کردند که شما هم دعائی بکنید ، او می گفت حضرت ولی عصر (ع) دعا فرمودند ، بالاخره با اصرار زیاد او را به دعا کردند ، او هم چند جمله درباره فرج کرد و مجلس خاتمه یافت .

(احتمالا دعا کننده خود مرحوم قاضی بوده ولی نمی خواست اسمش را ببرد) (1)

از کدام راه به مسجد مقدس جمکران می آئی

حاج علی محمد فرزند مرحوم حاج ابوالقاسم پاینده قمی چنین بیان کردند : مرحوم والد گفتند من نذر کرده بودم چهل شب جمعه یا چهارشنبه (تردید از گوینده) به خاطر جنبه اقتصادی و آفاتی که به زراعت رسیده بود و . . . مسجد مقدس جمکران مشرف شوم ، سی و نه شب رفتم ، شب جمعه یا چهارشنبه آخر بود که به مسجد رفتم و اعمال مسجد و نماز ولی عصر (ع) را خوانده بودم ، هوس چائی کردم ، گشتم تا آشنایی پیدا کنم و یک چائی بخورم ، برخورد کردم به عده ای از آشنایان که اسباب چائی داشتند ، لکن

ص:103


1- 50. ملاقات با امام زمان ، ج 1 ، ص 81 .

آب نداشتند ، ظرف آب را گرفتم تا بروم از آب انبار نزدیک مسجد و آب بیاورم . نصف پله ها را رفتم ، وسط آنجا چراغ نفتی نصب کرده بودند ، یک وقت متوجه شدم آقائی دارد بالا می آید ، سلام کردم با محبت جواب داد و از من احوالپرسی کرد مثل کسی که سالهاست با من رفیق و آشناست ، فرمودند : مسجد آمدی ؟ گفتم : آری ، پرسید چند هفته است ؟ گفتم : هفته چهلم است ، پرسید حاجتی داری ؟ گفتم : آری ، گفت : برآورده شده ؟ گفتم : نه . فرمود از کدام راه می آئی ؟ عرض کردم از جاده قدیم (آسیاب لتون) فرمود بین باغ آقا و آسیاب دو سه پل است شما وقتی از پل اول که بالا می روی شیخ محمد تقی بافقی را می بینی که می آید در حالی که عبایش را زیر بغل گذاشته و سنگها را از جاده به کنار می ریزد ، این برخورد را به او بگو و سلام مرا به او برسان و بگو از آنچه ما نزد تو داریم یک مقدار به تو بدهد .

وقت بازگشت من از همان راه که بر می گشتم در همان مکان برخورد به شیخ محمد تقی بافقی یزدی نمودم که عبا زیر بغل گذاشته ، خم می شد سنگها را از جاده به کناری می ریخت ، چون به او برخورد کردم و جریان را تعریف نمودم و گفتم آقا ترا سلام رسانید ، نشست آنقدر گریه کرد ، بعد گفت : آقا دگر چه فرمود ؟ گفتم فرمود از آنچه که از نزد شماست مقداری به من بدهید ، کیسه ای در آورد و مقداری پول خرد که داخل کیسه بود کف دست ریخت و چند قرانی به من داد و گفتند دیگر آقا مطلبی نفرمود ، گفتم نه ، گفت خدا به شما خیر و برکت دهد و رفت ، بعد از این جریان من وضعم خوب شد و اوضاع کارم روبراه شد .

ص:104

از امام زمان (ع) در مسجد مقدس جمکران شفا گرفتم

آقای حسین آقای شوفر می گفت در زمان طفولیت مادرم فوت شده بود و پدرم زن دیگری گرفته بود ، من ناراحت بودم و از اراک وطن اصلی ام فرار کردم و مشغول رانندگی شدم و کم کم شغل میکانیکی را یاد گرفتم و در کارخانه ای که مال یهودی ها بود مشغول میکانیکی شدم ، در این بین مبتلا به کمر درد شدیدی گردیدم که فوق العاده مرا ناراحت کرده بود . برای معالجه به اطباء زیادی مراجعه کردم و عکسهای بسیاری از کمر من برداشتند حتی به خارج از کشور رفتم و مرا عمل جراحی کردند . ولی همچنان کمردرد مرا اذیت می کرد و نتیجه ای از آن همه معالجات حاصلم نشد ، یعنی اطباء به من گفتند که عصب موضع درد ضعیف شده و علاجی ندارد .

لذا من به مسجد مقدس جمکران رفتم و به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه متوسل شدم و چند روز در قهوه خانه جمکران ماندم ولی نتیجه ای نگرفته و به قم برگشتم . شبی در خواب دیدم که به من می گویند از ماندن در قهوه خانه که انسان نتیجه ای حاصلش نمی شود ، بلکه باید در خود مسجد بیتوته کنی تا به مقصد برسی . من مجددا به مسجد جمکران برگشتم و قصد داشتم در ایام البیض ماه رجب عمل ام داود را بجا بیاورم . شبی در مسجد تنها بودم ، هیچکس در آنجا نبود ، اعمال مسجد را انجام داده بودم ، ناگهان دیدم سید جلیل القدری که تمام لباسهایش سبز بود و نور غیر زننده ای آن سبزی را احاطه کرده بود در کنار من در میان مسجد نشسته ، من هم در آن موقع در نهایت ناراحتی بودم ، کمرم در آن لحظه به شدت درد می کرد .

آن آقا رو به من کرد و فرمود : چه دردی داری ؟

گفتم : مدتی است که کمرم سخت درد می کند .

آن آقا نزدیک من آمدند و دست روی مهره های پشت من کشیدند و

ص:105

یک یک مهره ها را زیر دست گذاردند تا آنکه دستشان به مهره ای که درد می کرد رسید ، موضع درد را با کف دست مالش دادند و آیه شریفه اواخر سوره حشر را می خواندند که می فرماید :

(لو انزلنا هذا القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون هو الله الذی لا اله هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم .

و بعد فرمود : خوب شدی ، من حرکتی به خودم دادم ، دیدم کمرم درد نمی کند ، سپس بدن خود را به طرف راست و چپ حرکت دادم ، احساس دردی نکردم ، از جا برخاستم ، دیدم راحت می توانم برخیزم و حال آنکه قبلا نمی توانستم حرکت کنم . چند قدمی راه رفتم و در ایوان مسجد مقدس جمکران مقداری دویدم ، دیدم اثری از درد در بدنم وجود ندارد .

سنگ سنگینی بیرون مسجد افتاده بود ، روی دست بلند کردم ، دیدم ناراحتم نمی کند ، و بالاخره هر چه توانستم خود را امتحان نمودم دیدم به هیچ وجه اثری از کسالتم وجود ندارد ، برگشتم به مسجد که از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه تشکر کنم . آن حضرت در مسجد نبودند و بلکه در هیچ کجای مسجد جمکران و بیابانهای اطراف کسی غیر از من وجود نداشت . (1)

ص:106


1- 51. ملاقات با امام زمان (ع) ، ج 2 ، ص 226 .

عنایت حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - به کودک 13 ساله زاهدانی در مسجد مقدس جمکران

کرامات ، معجزات و عنایاتی که از ائمه اطهار علیه السلام صادر گشته و توسط راویان مورد اعتماد روایت شده ، و در کتابهای مورد استناد ثبت گردیده ، منحصر به صدر اسلام و قرون اولیه اسلام نمی باشد ، بلکه هر روز در گوشه و کنار جهان ، به ویژه در حرم ائمه هدی ، علیهم السلام معجزات و کرمات تازه ای تحقق می یابد که دلیل حقانیت پیشوایان شیعه ، و مابه دلگرمی شیعیان می باشد .

هر یک از شما یک یا چند معجزه در حرم مطهر ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا - علیه السلام - دیده و یا شنیده اید .

اکنون که دوران فرمانروائی حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - می باشد ، همه روزه دهها نفر در اقطار و اکناف جهان با توسل به ذیل عنایت آن حضرت از امراض صعب العلاج و دیگر گرفتاریهای خانمانسوز به طور معجزه آسا رهائی می یابند ، و برای همیشه خود را رهین عنایات آن حضرت می دانند .

در اینجا یکی از این کرامتها را که در شب دوازدهم جمادی الاولی 1414 ه در مسجد مقدس جمکران در مورد یک کودک 13 ساله زاهدانی انجام یافته برای نورانیت قلب خوانندگان گرامی می آوریم :

این کودک (سعید چندانی) دانش آموز کلاس پنجم ابتدائی است که در دبستان محمد علی فائق ، در زاهدان متولد شده و بر شیوه عقاید اهل تسنن تربیت یافته است .

مادر سعید اگر چه از لحاظ نسب به خاندان عصمت و طهارت

ص:107

منسوب است ولی او نیز سنی و حنفی است .

سعید یک سال و هشت ماه پیش در یک تعمیرگاه ماشین پایش می لغزد و به چاهی که روغن و فاضلاب تعمیرگاه در آن می ریخته می افتد ، و جراحتهای مختلفی بر بدنش وارد می شود ، این جراحتها بهبودی می یابد ولی غده ای در ناحیه شکم پدید می آید ، نخست خیال می کنند که فتق است ، ولی با گذشت چند ماه پزشکان معالج اظهار می کنند که غده سرطانی است و باید او را برای معالجه به تهران ببرند .

او را به تهران می آورند و در بیمارستان هزار تختخوابی بستری می کنند ، پس از نمونه برداری و احراز غده بدخیم سرطانی ، او را به بیمارستان الوند منتقل می کنند ، و غده ای به وزن یک کیلو و نیم از شکم او بیرون می آورند ولی در مدت کوتاهی جای غده پر می شود ، و پزشکان اظهار می کنند که با این رشد سریع غده ، دیگر کاری از ما ساخته نیست .

مادر سعید شبی در خواب می بیند که به او می گویند : (سعید را ببرید به مسجد مقدس جمکران) .

طبعا یک زن سنی نمی داند که مسجد جمکران یعنی چه ؟ ولی هنگامی که خوابش را برای دیگران نقل می کند ، او را به مسجد جمکران قم راهنمائی می کنند .

وی سعید را با دیگر فرزندش (محمد نعیم) به قم می آورد ، و بلافاصله به مسجد مقدس جمکران مشرف می شوند .

سعید روز سه شنبه 11 جمادی الاولی 1414 هیک ساعت و نیم بعد از ظهر وارد مسجد جمکران می شود ، خدام مسجد وضع او را که به این منوال می بینند او را در اطاق شماره هشت زائر سرای مسجد اسکان می دهند .

ص:108

مادر سعید اعمال مسجد را فرا می گیرد ، با پسرش محمد نعیم اعمال مسجد را انجام می دهد ، آنگاه عریضه ای تهیه می کند و آن را در چاه می اندازد ، و با دلی سرشار از امید به ذیل عنایت حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - متوسل می شود .

شب فرا می رسد و عاشقان حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - طبق رسم سنواتی (که شبهای چهارشنبه از راههای دور و نزدیک به مسجد مقدس صاحب الزمان در جمکران مشرف می شوند) دسته دسته می آیند ، و در مسجد به عبادت و نیایش می پردازند .

مشاهده این شور و هیجان مردم در دل مادر سعید طوفانی ایجاد می کند ، او نیز همراه دهها هزار زائر به عبادت و دعا و تضرع می پردازد و شفای فرزندش را از حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - با اصرار و الحاح مسئلت می کند .

هنگامی که به اطاق مسکونی اش در زائر سرای مسجد می آید ، دو نفر از خادمان با اخلاص به اطاق او می آیند و در آنجا عزاداری می کنند و برای شفای سعید به طور دسته جمعی دست به دعا بر می دارند .

سعید می گوید :

(درست ساعت 3 نیمه شب بود که در عالم رویا دیدم نوری از پشت دیواری ساطع شد و به طرف من به راه افتاد .

او یک انسان بود ، ولی من از او فقط نور خیره کننده ای می دیدم که آهسته آهسته به من نزدیک می شد .

من اول مضطرب شدم ، ولی سعی کردم که بر خودم مسلط شوم .

هنگامی که نور به من رسید به ناحیه سینه و شکم من اصابت کرد و برگشت .

ص:109

من از خواب بیدار شدم و چیزی متوجه نشدم و باز هم خوابیدم .

صبح که از خواب بیدار برخاستم ، سعی کردم که خودم را به عصایم نزدیک کنم و عصا را بردارم ، ناگاه متوجه شدم که بدنم سبک شده و آن حالت درد شدید به کلی از من رفع شده است .

در آن وقت متوجه شدم که شفا یافته ام و آن نور وجود مقدس حضرت صاحب الزمان علیه السلام بوده است .)

این معجزه باهره و کرامت ظاهره ، در شب چهارشنبه 12 جمادی الاولی 1414 هجری ، برابر با 5 آبان 1372 شمسی صادر گردید .

سعید با مادر و برادر خود سه شب در زائر سرای مسجد اقامت کردند ، شب سوم که شب جمعه بود عنایت دیگری شد ، که این بار در بیداری انجام پذیرفت ، و اینک متن آن واقع از زبان سعید :

(شب جمعه در اطاق شماره هشت نشسته بودم ، مادرم مشغول تلاوت قرآن بود ، احساس کردم که شخصی در کنار من نشست ، و برای من رهنمودها و دستورالعمل هایی را بیان فرمود .

چون سخنانش تمام شد برگشتم و کسی را ندیدم ، از مادرم پرسیدم که : مادر با من بودی ؟ گفت : من قرآن می خوانم باتو نیستم .

پرسیدم : پس این کی بود که با من سخن می گفت ؟ مادرم گفت : کسی در اینجا نیست .

در آن موقع پتو را بر سرم کشیدم و هر چه بر مغز خود فشار آوردم که مطالب آن شخص را به خاطر بیاورم چیزی به یادم نیامد .)

روز جمعه سعید و مادرش به تهران باز می گردند و به بیمارستان الوند مراجعه می کنند ، پس از عکسبرداری معلوم می شود که سعید صحیح و

ص:110

سالم است و از غده بدخیم سرطانی هیچ خبری نیست .

و بدین گونه این کودک سعادتمند که به حق (سعید) نامگذاری شده از معجزات باهره حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - بهبودی کامل خود را در می یابد .

دو هفته بعد (شب چهارشنبه 25 جمادی الاولی ، برابر با 19/8/72 سعید با مادرش و برادرش محمد نعیم به جمکران آمده بود تا پیشانی ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزمان بساید ، و از محضر مولا و مقتدایش تشکر نماید . خوشبختانه حقیر هم در مسجد بودم ، و از داستان شفا یافتن او آگاه بودم ، با او در دفتر مسجد رفتم و در حضور دهها نفر از دوستان ، مطالب بالا را از زبان سعید بدون واسطه شنیدم .

مادرش از خوشحالی در پوست نمی گنجید ، و برای حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - پیوسته درود می فرستاد ، و سخنانی می گفت که از یک فرد سنی مذهب بسیار جالب بود ، مثلا می گفت : (من نمی دانم الان امام زمان - علیه السلام - کجاست ؟ آیا در دریاها کشتی ها را نجات می دهد ، و یا در آسمانها هواپیماها را نجات می دهد !) . سعید در این سفر با کوله باری از پرونده های پزشکی ، عکسها و آزمایشها آمده بود ، که آنها را به مشتاقان ارائه دهد ، از اسناد پزشکی او توسط مسئولین مسجد فیلمبرداری شد ، از خود سعید و مادرش فیلمبرداری شد و سخنانشان ضبط گردید . بی گمان خانواده (چندانی) در میان خانواده های معتقد اهل سنت ، مبلغ صمیمی و بی قرار حضرت بقیه الله - عجل الله تعالی فرجه الشریف - خواهند بود . (1)

ص:111


1- 52. متن کامل تشرف این کودک 13 ساله و شفا یافتن به دست حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در کتاب (کریمه اهل بیت) آمده است و نیز فیلم مصاحبه چندانی و مادرش در واحد فرهنگی کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است . توضیح اینکه آقای دکتر باهر به مناسبت ولادت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) در حضور آیت الله حاج سید حجت چاوشی دانشجویان عزیز در ضمن سخنرانی ، داستان سعید چندانی را بیان فرمودند که خود معظم له معاینه کرده بودند . فرمودند : از عنایت امام زمان و مسجد مقدس جمکران بود . شفای ایشان یک معجزه الهی بود .

امام زمان به من شفا داد

حجه الاسلام و المسلمین آقای فقیهی سرپرست درمانگاه قرآن و عترت فرمودند :

من مریض شدم و زبانم گرفته شد ، بسیار ناراحت بودم ، رفتم به مسجد مقدس جمکران نماز صاحب الزمان علیه السلام را خواندم به محضر آقا عرض کردم که من چهل سال است خدمتگزار حضرتعالی هستم ، به این سربازت عنایتی بفرما ، از برکات مسجد مقدس جمکران و عنایت آقا صاحب الزمان علیه السلام زبانم باز شد ، توضیح اینکه معظم له از علاقمندان صاحب الزمان علیه السلام و مسجد مقدس جمکران می باشد .

کراماتی که از مسجد مقدس جمکران دیدم

حقیر وقتی وارد شهر مذهبی قم شدم یکسال در منزل حضرت آیة الله حاج سید قادر میرعظیمی اخوی بزرگوار بودم که بعد از آن آمدم به مدرسه فیضیه حجره 12 مشغول به تحصیل علوم دینی شدم تا اینکه رفقای ما برای عمامه گذاری از آقایان مراجع دعوت می کردند به مدرسه فیضیه و جشن می گرفتند ، بنده عصر رفتم به مسجد مقدس جمکران بعد از نماز تحیت مسجد و نماز امام زمان علیه السلام خواندم ، عرض کردم یا صاحب الزمان علیه السلام من مهمان تو هستم ، نوکر و سرباز شما هستم ، پناه به شما آورده ام و

ص:112

کسی غیر از خدا و شما ندارم ، به حق پدرت و به حق مادرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و جدت امام حسین علیه السلام به من کمک کن ، حاجت مرا روا کن .

آن شب در عالم خواب دیدم سید بزرگواری فرمودند فردا صبح در حرم حضرت معصومه خودت عمامه به سرت می گذاری ، عصر یک نفر از اطراف قم می آید شما را برای منبر می برد ، بنده همین دستور آقا را انجام دادم ، عصر آن روز یک نفر به نام حاج اصغر ریاضی آمد ما را برد به نزدیکی امامزاده جعفر جهت منبر که حدود بیست خانوار بودند و مسجد نداشتند ، در منزل خود اصغر ریاضی نماز جماعت و منبر بود وقتی بنده به منزل ایشان رسیدم گفتند آقا می خواهم خمس مالم را بدهم ، حساب کردیم بیست و پنج هزار تومان بدهکار شدند ، ده هزار تومان دادند بابت سهمین ، چون مقلد آیت الله العظمی نجفی مرعشی بودند حقیر ده هزار تومان به محضر معظم له بردم ، آقا فرمودند کجا هستید و کی عمامه گذاشتید ؟

داستان مسجد مقدس جمکران را نقل کردم در حالی که آن مرجع بزرگ جهان شیعه گریه می کردند فرمودند برو قدر امام زمان علیه السلام را بدان و پنجهزار تومان پول به من دادند و با خط مبارک خودشان برای حقیر اجازه نامه نوشتند .

و فرمودند مسجد مقدس جمکران معجزات و کرامات زیادی دارد دست از این مسجد شریف و مقدس بر ندارید و به دوستان و رفقای خود بگوئید به این مسجد مقدس جمکران بیشتر بروند چون رفت و آمد امام زمان در این مسجد زیاد است .

خلاصه از عنایت امام زمان علیه السلام و از برکات دعای حضرت آیة الله العظمی آقای نجفی مرعشی و کرامات مسجد مقدس جمکران

ص:113

حقیر در همین محل و اطراف آن چندین مسجد و مدرسه و مکتب قرآن و کتابخانه عمومی و امانی تاسیس نمودم ، امیدوارم مورد رضای حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام قرار گیرد .

مشکل من حل شد

آقای حاج غلامرضا مسبح فرمودند (1) : حدود 35 سال پیش بود که وضع زندگی ما از نظر اقتصادی خوب نبود ، گرفتاری زیاد داشتم ، هر دری زدیم که نجات پیدا کنیم نشد ، عاقبت به مسجد مقدس جمکران رفتیم و بعد از نماز صاحب الزمان دعائی که در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی نوشته معروف به دعای امام سجاد (ع) که شیخ کفعمی در بلد الامین دعائی از حضرت امام زین العابدین (ع) نقل کرده و فرموده این دعا را مقاتل بن سلیمان از آن حضرت روایت کرده و هم گفته هر که صد مرتبه آن را بخواند و دعایش مستجاب نگردد لعنت کند مقاتل را ، این است دعا :

ص:114


1- 53. آقای غلامرضا مسبح مرد با تقوی و خیر هستند ، علاوه در امور خیریه و کمک به فقرا و مستمندان مسجدی به نام الزهراء سلام الله علیها در محله محروم قم (یزدانشهر) بنا کرده اند . که در روز ولادت با سعادت صدیقه طاهره ، شیفته روز جزاء فاطمه زهرا (ع) بانوی بانوان دو جهان ، عطای خداوند سبحان ، کوثر پربهای قرآن ، کفو و همتای امیرمومنان (ع) ، و یکی از علل آفرینش عالم امکان در آل کسا محور ، عزیز قلب پیغمبر (ص) ، ولیه الله اطهر ، و از یازده فرزند معصومش برتر ، خانه اش منزل (هل اتی) ، پدرش محمد مصطفی (ص) ، همسرش علی مرتضی (ع) پسرانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ، دخترانش ام کلثوم (س) ، و زینب (س) ، دستش بوسه گاه رسول خدا (ص) ، مهرش ، صفا بخش قلوب اولیاء مودتش اجر رسالت ، خاتم الانبیاء و والاترین مدحش ام ابیها . . . این مسجد با عظمت با حضور ائمه محترم جماعات قم و آیات عظام و حجج اسلام و شخصیت های محترم کشوری و علمی افتتاح شد و بعد از صرف نهار ، خطیب بزرگوار ، سخنگوی ائمه جماعات قم حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا سعید اشراقی درباره عظمت فاطمه زهرا و ثواب بناء مسجد صحبت کردند و حدیثی از رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند که من بناء مسجدا بناء الله له بیتا فی الجنه ، امیدوارم خداوند متعال توفیق خدمت بیشتر به ایشان و همه ما عنایت بفرماید .

الهی کیف ادعوک و انا انا و کیف اقطع رجائی منک و انت انت الهی اذا لم اسئلک فتعطینی ممن ذا الذی اسئله فیعطینی الهی اذا لم اتضرع الیک فترحمنی فمن ذا الذی اتضرع الیه فیرحمنی الهی فکما فلقت البحر لموسی علیه السلام و نجیته اسئلک ان تصلی علی محمد و اله و ان تنجینی مما انا فیه و تفرج علی فرجا عاجلا غیر اجل بفضلک و رحمتک یا ارحم الراحمین (1)

ایشان فرمودند از برکت امام زمان و مسجد مقدس جمکران و این دعا که در آنجا خواندم تمام مشکل من حل شد و پروردگار عالم عنایتی در حق من فرمودند .

با امام زمان (عج) مسجد مقدس جمکران را تعمیر می کردیم

سید عبدالرحیم خادم مسجد مقدس جمکران نقل می کند : بعد از آنکه مسجد مخروبه شده بود تا آنکه حاجی علیقلی جمکرانی مریض شده بود به او گفتم نذر کن خدا شفا بدهد ترا قدری تعمیر این مسجد کن تا آنکه شفا یافت به مقدار سیصد تومان خرج نمود ، یک طرف مسجد را بساخت ، اما گفت وقت زدن طاقهای مسجد از مسجد باید گوسفندی کشت ، می گوید رفتم و گوسفندی کشتم و گوشت او را به فقرا دادم و محزون بودم از برای خرابی باقی مسجد تا که روزی در خواب دیدم که درب مسجد امام حسن جمعیت زیادی می باشد و ملا آقا رضا که خویش بود با ما او را دیدم و گفتم بیا برویم میان حرم حضرت معصومه (س) او به من گفت کجا برویم و حال آنکه حضرت حجه در این جا می باشد ، اشاره نمود به سوی جلو جانب درب مسجد ، دیدم که در جلو خان درب مسجد امام حسن سجاده افتاده و

ص:115


1- 54. مفاتیح الجنان ، صفحه 210 .

حضرت نماز کرده بود و تعقیب نماز می خواندند چون که پیش حضرت را خواب دیده بودم و منتظر فرصت بودم که عرض خود را بکنم آخرالامر حضرت از نظرم غائب شد و نشد که عرض خود را خدمت حضرت نمایم ، از باب خرابی مسجد تا آنکه در این دفعه پیش خود خیال نمودم که حال مثل آن روز نشود که من عرض خود نکرده غایب شوند لهذا افتاده به روی زانوی حضرت و عرض کردم که مسجد مقدس جمکران خراب شده چرا یک مرحمتی نمی فرمائید که تعمیر شود به یک مرتبه دیدم که من خودم و حضرت میان مسجد مقدس جمکران می باشم دیدم آب گل گرفته و قدری آب به روی آن گلها ریخت و فرمودند وقتی که نمای مسجد را می ساختید من در اینجا بودم می دیدم و از گوشت آن گوسفند به ما رسید به یک مرتبه صبیه ام مرا از خواب بیدار کرد من به او دعوی کردم ، عیالم گفت چرا دعوی می کنی گفتم الحال خواب دیدم و نگذاشت که خواب خود را تمام ببینم . (1)

سید عبدالرحیم نقل کرد که بعد از آنکه حاجی علیقلی فوت شد ، استاد رضای نجار ابن حاجی اسماعیل نجار قمی حاجی مذکور را خواب دیده بود و این حقیر مولف از استاد رضا سوال کردم از کیفیت خوابی که دیده بود نقل کرد که در خواب دیدم یک باغ بسیار بزرگ را و در میان باغ قصری عالی و بسیار بلندی بود و دیدم حاجی علی قلی را در بالای آن قصر بود و سر خود را از میان قصر بیرون آورده بود ، به او گفتم کی این باغ و قصر رابه تو داده ، گفت صاحب الزمان تا سه مرتبه الی آخر ، معلوم می شود که حضرت حجه آن باغ و آن قصر را به او مرحمت کرده در عوض آن مقداری که تعمیر نموده بود ، از این مسجد شریف پس از خواب و همچنین از خواب سابق معلوم می شود و کشف از این کند که عمل او مقبول حضرت

ص:116


1- 55. کتاب انوار المشعشعین ، صفحه 203 .

حجه گردیده ، هنیئا له بهذه الکرامه . (1)

هر پولی خرج مصرف مسجد مقدس جمکران نمی شود

سید عبدالرحیم خادم مسجد مقدس جمکران نقل می کند : از حاجی علی قلی جمکرانی که می خواستم بروم از جمکران طرف شهر یک زنی اهل جمکران یک ده شاهی به من داد که این پول را از برای من شمع بخر و بیاور که می خواهم در مسجد مقدس جمکران روشن کنم می گوید رفتم و شمع خریدم و دستمالی که پول او در میان او بود بیرون آوردم که پول شمع را بدهم ، دیدم که پول نیست ، به خود گفتم یقین جایی افتاده ، شمع را پس دادم و گفتم پول نیست و رفتم قدری از راه را طی کردم و دستمال را از جیب بیرون آوردم دیدم که پولش هست ، سر جای خود برگشتم که شمع بخرم ، دو مرتبه رفتم که پول بدهم دیدم که پول نیست شمع را پس دادم ، برگشتم در بین راه دیدم که پول به همان دستمال بسته ، فهمیدم پول جهتی دارد که نباید خرج این راه خیر شود ، لهذا پولش را آوردم و پس آن ضعیفه دادم . (2)

صاحب الزمان شفا داد

آیت الله کاشانی فرمودند : شخصی به نام نوروزی به من نقل کرد پسرم مریض شد وقتی دکتر بردم گفتند سرطان است ، چندین دکتر مراجعه کردم ، همه گفتند درد ایشان درمان ندارد ، ناچار پسرم را به انگلستان بردم ، تا آنجا هم بعد از چند روز آزمایش و عکسبرداری همین تشخیص را دادند و گفتند اگر عمل هم بکنید فایده ندارد ، بارها به خدا عرض کردم که خدایا

ص:117


1- 56. کتاب انوار المشعشعین ، صفحه 204 .
2- 57. انوار المشعشعین ، صفحه 204 .

این همه ثروت را که به من عنایت فرموده اید از من بگیر ، فقط این یک پسر را برای من نگهدار ، عاقبت پسرم را از بیمارستان انگلستان مرخص کردم ، سوار هواپیما شدیم به طرف تهران ، در حالی که سرم دستش بود و از شدت درد ضعیف و رنجور شده بود ، یک نفر در هواپیما به من گفت این مریض را چرا اینجا آوردی ، گفتم کجا ببرم ، گفت : مسجد مقدس جمکران ، این جور مریضها را باید صاحب الزمان شفا بدهد ، من در همان هواپیما نذر کردم که اگر خداوند پسرم را شفا دهد یک بیمارستان به نام مسجد مقدس جمکران بنا کنم ، شروع کردم در هواپیما با امام زمان (ع) راز و نیاز کردن ، عرض کردم ای پسر فاطمه به حق فاطمه زهرا (ع) به این پسر شفا عنایت فرما ، در همین حال بودم که یک مرتبه پسرم از خواب بیدار شد و گفت بابا به من انار بده ، گفتم چشم تهران برای شما انار می دهم ، بار دوم از خواب بیدار شد و گفت بابا به من بیسکویت بده ، معلوم شد که در خواب دیده سید بزرگواری برای ایشان انار آورده و فرموده شما خوب شدید سرم را بیرون بیاورید چون تهران رسیدیم سرم را از دست ایشان بیرون آوردم دیدم حالش خیلی خوب است چند روز در تهران ماندیم ، به دکترها مراجعه کردم آزمایش و عکسبرداری گفتند پسر شما سالم است ، چون قبلا دیده بودند گفتند این فقط معجزه بود که خداوند از صاحب الزمان و مسجد مقدس جمکران ایشان را شفا داده .

توضیح اینکه آقای نوروزی هر هفته شب چهارشنبه به مسجد مقدس جمکران می آید .

ص:118

پیرزن باصفایی در مسجد مقدس جمکران

در قدیم ساختمان مسجد مقدس جمکران در شهر مذهبی قم آنقدر وسعت نداشت که جمعیت زیادی در آن جمع شود ، علاوه راه ماشینی خوبی هم نداشت که مردم به سهولت بتوانند به آنجا بروند ، لذا مسجد مقدس جمکران تنها برای چند نفر عاشقان پرحرارت آن حضرت باقی می ماند که آنها به هر نحوی که ممکن بود شبهای جمعه خود را به آنجا می رسانند ، ولی بقیه شبها مسجد خالی بود که طبعا درش را خادم مسجد می بست و می رفت .

پیرزن با صفائی که شاید مکرر خدمت حضرت ولی عصر (ع) در خواب و بیداری رسیده بود ، پس از آنکه مسجد مقدس جمکران را توسعه داده بودند شب جمعه ای به مسجد مقدس جمکران می رود و صدها و بلکه هزارها نفر را می بیند که در مسجد و اطاقها و حتی در فضای باز اطراف مسجد برای عبادت و توسل به آن حضرت جمع شده اند و همه نسبت به آن حضرت عرض ارادت می کنند .

خودش می گفت : من وقتی این جمعیت را دیدم و با جمعیت قبل از توسعه مسجد مقایسه کردم خیلی خوشحال شدم که بحمدالله مردم اطراف مولایم حضرت حجه بن الحسن (ع) جمع شده اند و به آن حضرت اظهار علاقه می کنند ، با این خوشحالی وارد مسجد شدم و اعمال مسجد را انجام دادم و سپس زیارت آل یاسین را خواندم و مقداری با زبان خودم با آن حضرت حرف زدم ، ضمنا به آن وجود مقدس عرض کردم آقا خیلی خوشحالم که مردم زیاد به شما علاقه پیدا کرده اند و شبها جمعیت زیادی به دور مسجد جمع می شوند و به شما اظهار علاقه می کنند .

سپس از مسجد بیرون آمدم و غذای مختصری از همان غذاهایی که

ص:119

در مسجد به همه می دادند خوردم و به یکی از حجرات مسجد که قبلا برای استراحتم آن را آماده کرده بودم رفتم و خوابیدم ، در عالم خواب و یا در عالم معنی دیدم حضرت بقیه الله (ع) به مسجد مقدس جمکران تشریف آورده اند و در میان مردم راه می روند ولی کسی به آن حضرت توجهی نمی کند ، من از اطاقم بیرون دویدم و سلام کردم ، آقا با کمال ملاطفت جواب فرمودند .

کلماتم را که در بیداری خدمتشان عرض کرده بودم تکرار کردم و گفتم آقا جان قربان خاک پای شما گردم ، خوشحالم که بحمدالله مردم به شما علاقه و محبت زیادی پیدا کرده اند و به اینجا این همه برای شما آمده اند .

آن حضرت آهی کشیدند و فرمودند : همه اینها برای من به اینجا نیامده اند . بیا با هم برویم از آنها سوال کنیم که چرا به اینجا آمده اند .

گفتم : قربانتان گردم در خدمتتان هستم .

در همان عالم در خدمت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه به میان جمعیت آمدیم ، آن حضرت از یک یک مردم سوال می فرمود شما چرا اینجا آمده اید ؟

یکی می گفت : آقا مریضی دارم که اطباء جوابش گفته اند . دیگری می گفت : مستاجرم خانه ملکی می خواهم ، سومی می گفت : مقروضم ، فشار طلبکار مرا به در خانه شما دوانده است . چهارمی از شوهرش می نالید و پنجمی از دست زنش شکایت داشت و بالاخره هر یک حاجتی داشتند که در واقع خودخواهی و حب نفس ، آنها را وادار کرده بود که به اینجا بیایند .

حضرت فرمودند : فلانی دیدی اینها برای من به این جا نیامده اند ، اینها تازه افراد خوب این جمعیت هستند که به من اعتقاد دارند و حاجتشان را از من می خواهند و مرا واسطه فیض می دانند و اگر از اینها بگذریم جمع

ص:120

زیادی هستند که تنها برای تفریح به اینجا آمده اند حتی بعضی از اینها یقین به وجود من ندارند . سپس در همان حال دیدم که یک نفر در قسمتی از این مسجد نشسته که او برای آقا ولی عصر (ع) آمده است ، حضرت فرمودند بیا تا احوال او را هم بپرسیم .

در خدمت آقا در همان عالم خواب نزد سید معممی که فکر می کنم از علماء بود رفتیم ، او زانوهایش را در بغل گرفته بود و در گوشه ای نشسته بود و چشمش به اطراف می گردید ، دنبال گمشده اش می گشت ، وقتی چشمش به آقا افتاد از جا پرید و به دست و پای آقا افتاد و گفت : پدر و مادرم و جانم به قربانتان کجا بودی که به انتظارتان نزدیک بود قالب تهی کنم . حضرت دست او گرفتند و او به دست آن حضرت بوسه می زد و گریه می کرد .

آقا از او سوال کردند که شما چرا اینجا آمده اید ، او چیزی نگفت و بر شدت گریه اش افزود ، حضرت دوباره سوال را تکرار کردند ، او گفت : آقا من کی از شما غیر وصل شما را خواسته ام ؟ من شما را می خواهم ؟ بهشتم شمائید ، دنیا و آخرتم شمائید ، من یک لحظه ملاقات شما را به ما سوی الله نمی دهم ، جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم . این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد .

آقا رو به من کردند و فرمودند : مثل این شخص که فقط برای من به اینجا آمده باشد چند نفری بیشتر نیستند که آنها به مقصد می رسند . (1)

ای برادران و خواهران عزیز ، ای عاشقان امام زمان ، شما هم غسل کرده ، وضو گرفته با قلب پاک و نیت خالص فقط برای دیدار یوسف زهراء حضرت ولی عصر امام زمان (ع) به مسجد مقدس جمکران تشریف بیاورید تا اینکه مورد نظر و عنایت حضرت ولی عصر امام زمان (ع) قرار بگیرید ،

ص:121


1- 58. ملاقات با امام زمان ، ج 2 ، ص 140 .

مانند هزاران نفر که در شبهای چهارشنبه از تهران ، اصفهان ، کاشان ، شیراز ، همدان ، مشهد ، تبریز و دیگر استانها و شهرستانها ، حتی از کشورهای خارج برای دیدار با امام زمان (ع) به این مکان مقدس ، مسجد مقدس جمکران قم می آیند ، خداوند متعال از همه قبول بفرماید و ما را از یاوران امام زمان (ع) قرار بدهد و دست خالی برنگرداند .

شش ماه در مسجد مقدس جمکران ماند تا امام زمان (ع) را ملاقات کرد

سید عبدالرحیم خادم مسجد مقدس جمکران نقل می کند که در سال 1323 که مرض وبا شایع شده بود روزی به مسجد مقدس جمکران رفتم ، دیدم مرد غریبی در مسجد نشسته و حال توجه خوبی دارد ، از او پرسیدم تو که هستی و چه می کنی ؟

گفت : اهل تهرانم واسمم علی اکبر و کاسبم ، چون به مردم نسیه می دادم و آنها دچار مرض وبا شدند و مردند تمام اموال من از بین رفت و من ناچار به مسجد مقدس جمکران آمده ام شاید حضرت حجه بن الحسن (ع) نظر لطفی به من بفرماید .

این شخص سه ماه در مسجد مقدس جمکران ماند و گرسنگی و عبادت صبر کرد ، پس از این مدت یک روز به من گفت قدری کارم اصلاح شده ، می خواهم به کربلا بروم و پیاده به کربلا رفت ، پس از شش ماه برگشت و گفت : برایم معلوم شد که باید کارم در مسجد مقدس جمکران درست شود .

باری ، این دفعه هم سه ماه ماند و مشغول عبادت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود .

روز ششم ماه مبارک رمضان 1323 وقتی می خواست به طرف قم و تهران برود و می گفت حاجتم برآورده شده است من از او تقاضا کردم که

ص:122

شب را به منزل ما بیاید و فردای آن روز به تهران برود ، قبول کرد .

شب که در منزل نشسته بودیم و من با اصرار از او تقاضا می کردم که قضیه خود را برای من بگوید ، گفت چون تو مدتهاست به من محبت کرده ای و خادم مسجد جمکرانی ، تنها برای تو از این قضیه را نقل می کنم .

در مدتی که من در مسجد مقدس جمکران بودم که با یکی از اهالی ده جمکران قرار گذاشته بودم که هر روز یک نان برای من بیاورد و من پولش را یکجا به او بدهم ، یک روز به ده جمکران رفتم که نان بگیرم ، آن شخص به من گفت که دیگر به تو نان نمی دهم چون حسابت زیاد شده است .

مدتی من چیزی نداشتم که بخورم ، حتی یک روز از گرسنگی مقداری از این علفهایی که کنار جوی آب بیرون آمده بود خوردم ، کم کم مریض شدم ، شبی در یکی از حجرات مسجد مقدس جمکران احساس کردم که دیگر قدرت بر حرکت ندارم ، ولی نصفه های شب بود که از پنجره طرف (کوه دو برادران) دیدم نور عجیبی ساطع است و این نور به قدری وسیع بود که تمام آن کوه با عظمت را روشن نموده و این نور همچنان شدت کرد تا آنکه من ناگهان متوجه شدم که کسی پشت در حجره ام ایستاد و آن نور از اوست .

من هر طور بود برخاستم و در را باز کردم ، دیدم سیدی با عظمت و جلالت عجیبی وارد اطاق شد و سلام کرد ، من جواب دادم و ابهت او مرا گرفت که نتوانستم چیزی بگویم ، ولی من متوجه شدم که او حضرت بقیه الله ارواحنا فداه است .

آن حضرت به من فرمودند چون تو متوسل به حضرت فاطمه زهرا شده ای جده ام حضرت صدیقه کبرا علیهاالسلام شفیعه شده اند نزد رسول اکرم (ص) و آن حضرت به من حواله فرموده اند که من حاجتت را بدهم و

ص:123

سپس فرمود هر چه زودتر حرکت کن و به وطنت برگرد که زن و بچه ات منتظرت می باشند و به آنها سخت می گذرد و در آنجا کارت اصلاح شده است .

گفتم : آقا خادم مسجد چشمش نابینا شده ، اگر ممکن است او را شفا بدهید .

فرمودند : نه ، صلاح او در این است که او نابینا باشد ، سپس به من فرمودند : بیا با هم به مسجد برویم و نماز بخوانیم .

گفتم : چشم قربانت گردم ، و با آن حضرت حرکت کردیم و به طرف مسجد رفتیم ، تا آنکه به لب چاهی که دم در مسجد است رسیدیم .

(البته آن زمانها چاهی دم در مسجد کنده بودند که مردم نامه های خود را در آن می ریختند .)

شخصی از چاه بیرون آمد و حضرت به او کلماتی فرمودند که من نفهمیدم چه گفتند .

بعد شخصی از داخل مسجد بیرون آمد و ظرف آبی در دستش بود و آن را به آن حضرت داد ، آقا با آن آب وضو گرفتند و بقیه آب را به من دادند و فرمودند تو هم با این آب وضو بگیر ، من هم اطاعت کردم و با آن آب وضو گرفتم . سپس با آن حضرت داخل مسجد شدیم .

ضمنا به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه عرض کردم شما چه وقت ظهور می کنید ؟ آن حضرت با تغییر به من فرمودند تو را نمی رسد که از این سوالها بکنی .

گفتم : آقا من می خواهم از یاران شما باشم ، فرمودند : هستی ولی تو را نمی رسد که از این گونه مطالب سوال کنی .

پس از این دو سوال ناگهان دیدم حضرت بقیه الله ارواحنا فداه در

ص:124

مسجد تشریف ندارند و از نظرم غائب شدند ، ولی صدای آن حضرت را می شنیدم که می فرمودند اهل و عیالت منتظرت می باشند ، زود برو ، ضمنا او می گفت زن من علویه است . (1)

حقیر عرض می کنم برادر و خواهر گرانقدر تو که عاشق دیدار یگانه منجی عالم بشریت بقیه الله الاعظم امام زمان ارواحنا فداه هستی پس باید رنج و زحمت بیشتر بکشید که به قول شاعر :

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

از چند بار مسجد مقدس جمکران قم آمدن خسته نشوید ، از این مرد خدا یاد بگیریم شش ماه در مسجد جمکران می ماند با آن وضع عجیب ، آخر محضر مبارک امام زمان در مسجد مقدس جمکران می رسد و مشکلات خود را با دست مبارک آقا حل می کند .

شفای مفلوج ، سفارش به دعای فرج

یکی از خدمه جمکران می گوید : یک روز قبل از عاشورای حسینی در مسجد جمکران در حال قدم زدن بودم ، مسجد خلوت بود . ناگاه متوجه مردی شدم که بسیار هیجان زده بود و خدام مسجد که می رسید آنها را می بوسید و بغل می کرد ، جلو رفتم ببینم جریان چیست ؟ آن مرد مرا هم در آغوش کشید و بوسید و اشک می ریخت . از او جریان را پرسیدم . گفت :

چند وقت قبل ، با اتومبیل تصادف کردم و فلج شدم ، پاهایم از کار افتاد ، هر شب متوسل به خدا و ائمه معصومین (ع) می شدم . امروز همراه خانواده ام به مسجد مقدس جمکران آمدم . از ظهر به بعد حال خوشی داشتم . متوسل به آقا شدم و از ایشان تقاضای شفای خود را می کردم . نیم ساعت

ص:125


1- 59. انوار المشعشعین ، صفحه 202 .

قبل ناگاه دیدم مسجد نور عجیب و بوی خوشی دارد ، به اطراف نگاه کردم ، دیدم مولا امیرمؤ منین و امام حسین و قمر بنی هاشم و امام زمان (علیهم السلام) در مسجد حضور دارند ، با دیدن آنها دست و پای خود را گم کردم ، نمی دانستم چه کنم که ناگاه آقا امام زمان (ع) به طرف من نگاه کردند و لطف ایشان شامل حال من شد .

به من فرمودند : شما خوب شدید ، بروید به دیگران بگوئید برای ظهورم دعا کنند ، که ظهور انشاء الله نزدیک است . و باز فرمودند : امشب عزاداری خوب و مفصلی در این مکان برقرار می شود که ما در اینجا می باشیم .

خادم می گوید : مرد شفا یافته یک انگشتری طلا به دفتر هدایا داد و خوشحال رفت . مسجد خلوت بود ، آخر شب هیئتی از تبریز به جمکران آمد و به عزاداری و نوحه خوانی پرداختند و مجلس بسیار با حال و انقلاب و سوزناک بود ، در اینجا من به یاد حرف آن برادر افتادم . (1)

عنایت فرزند

آقای امیری می گوید : شانزده سال بود که ازدواج کرده بودم ولی صاحب فرزند نمی شدم ، متوسل به همه دکترها ، داروها و پزشکان جسمی شده بودم ، اما نتیجه نگرفته بودم ، همه اطباء بر این عقیده بودند که زن و شوهر سلامتیم ، ولی علت بچه دار نشدن ما را نمی دانستند . چند سال پیش متوسل به آقا امام رضا (ع) شدم و به پابوس حضرت شتافتم . حضرت فرزندی به ما عنایت کرد ، ولی فرزندم زنده نماند .

خلاصه از همه جا ناامید شده بودم ، زندگیم داشت متلاشی می شد ،

ص:126


1- 60. محرم سال 1414 ، م ، غ ، خادم مسجد .

روزی یکی از رفقا به من گفت : کمتر به دکتر مراجعه کن ، خدمت آقا امام زمان (ع) برو و از حضرت خواسته ات را طلب کن .

به مسجد مقدس جمکران مشرف شدم ، و پس از خواندن نماز با قلب شکسته متوسل به آقا شدم ، و ایشان واسطه فیض شدند و خداوند فرزند پسری به من عنایت نمود که الحمدالله سالم و حالش خوب است و خوشحالم که زندگیم از هم متلاشی نشد . (1)

حل مشکل ازدواج

جوان می گوید : مدت سه سال بود که قصد ازدواج داشتم ، اما همسر مورد دلخواهم را پیدا نمی کردم . از این موضوع پیش دوستانم خجالت می کشیدم ، و احساس ناراحتی می کردم . تا اینکه روزی یکی از رفقایم از حالم با اطلاع شد ، این دوستم سالیان درازی است که به جمکران مشرف می شد ، به من پیشنهاد کرد که برای حل مشکلم به مشهد خدمت آقا امام رضا (ع) بروم . زیرا خود ایشان هم مثل من بوده و چون مشرف به مشهد می شوند آقا امام رضا (ع) مشکل ایشان را حل می کنند .

من به ایشان عرض کردم : درست است که آقا امام هشتم حلال مشلکلات است ، بسیار کریم و بزرگوار است ، امام عصر ، عصر امام زمان (ع) است و بنده از نوکران ایشان هستم ، اگر بنا باشد عنایتی شود از ایشان توقع دارم که گره از کارم بگشاید .

از دوستم جدا شدم ، ولی مدتها این فکر از من جدا نمی شد ، تا اینکه یکی از شبها خوابیده بودم ، اما خواب نبودم ، گوئی کسی به من گفت : اگر حاجت داری بلند شو به مسجد جمکران برو ، بلافاصله از جا بلند شدم و

ص:127


1- 61. قدرت الله امیری ، از تهران .

بدون آنکه به کسی حرفی بزنم به مسجد مشرف شدم ، نماز خواندم ، همانجا احساس کردم کارم حل شده ، اضطرابم بر طرف شده است .

مدتی نگذشت ، همسر موردنظر را انتخاب کردم و ازدواج کردیم و اولین فرزندمان که پسر بود روز نیمه شعبان مصادف با ولادت حضرت مهدی (عج) بدنیا آمد . گوئی نشانه ای بود از اینکه متوجه باشیم که این الطاف از جانب حضرت مهدی (ع) به ما شده است . (1)

شفای مجروح و معلول جنگ

جوان می گوید : 8 سال پیش در جبهه حاج عمران مورد حمله هوایی عراق قرار گرفتم و از کلیه بدن فلج شدم . در این مدت توانایی حرکت کردن نداشتم . شبی مادرم به منزل من آمد و زخم زبانی به من زد که دلم را شکست .

من متوسل شدم به آقا امام زمان (ع) شدم و گفتم : یا امام زمان (ع) یا مرگ مرا برسان و یا شفایم را از خداوند بخواه .

به خواب رفتم ، در خواب آقا را دیدم ، فرمود : من مسجدی به دست خود بنا کرده ام ، بیا آنجا متوسل شو . (مسجد جمکران مورد نظر آقا بوده است .)

صبح که از خواب برخاستم ، عقیده ام برگشت . گفتم باشد ، سال آینده به جمکران می روم ، بعد به عیادت بیماری در بیمارستان رفتم . شب ساعت 12 که به منزل رسیدم دیدم منزل و کلیه اثاثیه ام در آتش سوخته است . بسیار دل شکسته و پریشان شدم . صبح از یکی از دوستانم مبلغی قرض گرفتم و همان روز حرکت کردم و به جمکران آمدم .

مدت 39 روز در مسجد جمکران بودم و خدمت آقا را کردم ، تا اینکه

ص:128


1- 62. علی معماریان ، از قم ، 7/1/1371 .

شب چهلم ، شب چهارشنبه 19 ماه مبارک رمضان بود ، شب در حین خدمت دیدم خیلی خسته ام و خوابم می آید ، رفتم داخل یکی از کفشداریها خوابیدم . حدود ساعت 1 نیمه شب در خواب دیدم وارد در حیاط مسجد جمکران آشغال جمع می کنم یک مرتبه آقائی جلو آمد و فرمود : آقا سید داری نظافت می کنی ؟ بیا برویم داخل مسجد کمی حرف بزنیم ، با آقا داخل مسجد رفتم ، دیدم 4 نفر دیگر هم آنجا هستند ، نزدیک آنها نشستم و آقا فرمودند : آقا سید مثل اینکه کسالتی داری ؟ گفتم : بله آقا جبهه مجروح شدم ، آقا با دست مبارک بر سرم کشید و فرمود : انشاءالله خوب می شوی ، دستی به کمر و پایم کشید ، در عالم خواب بسیار راحت شدم ، دیدم حضرت علی (ع) با فرق خونین ، حضرت محمد (ص) و حضرت زهرا (س) با پهلوی شکسته و حضرت معصومه (س) در حال گریه کردن بود . از آقا جریان را پرسیدم ، امام زمان (ع) فرمود : حضرت معصومه (س) شکایت دارند که به حرم ایشان بی احترامی می کنند . سپس امام یک دانه خرما و قدری آب به من دادند و فرمودند : بخور که فردا می خواهی روزه بگیری ، از خواب بیدار شدم ، دیدم از ترکشها خبری نیست و خیلی حالم خوب است و راحت شدم . (1)

زندگی کردن دختر مرده

اهل عربستان سعودی است ، در مسجد مقدس جمکران می گوید : ما اهل تسنن بودیم ، اهل تسنن اسم فاطمه و زینب را برای بچه ها خود نمی دانند و عقیده دارند هر بچه ای که به این نام باشد به زودی می میرد .

اما من همسری داشتم که فاطمه نام داشت و در اولین زایمان نیز

ص:129


1- 63. یدالله براتی مقدم . ؟ ؟ ؟ جاده سنتو .

دختری به دنیا آورد . فامیل من اسم (حفصه) برای دخترم انتخاب کردند ، ولی من زیر بار نرفتم و اسم فرزندم را نیز فاطمه گذاشتم .

بعد از سه سال فاطمه مریض شد ، دخترم را خدمت قبر رسول اکرم (ص) بردم و از ایشان شفا خواستم ، الحمدلله شفا دادند ، بعد از بازگشتن از نزد قبر حضرت رسول (ص) دخترم خوابید ، خوابش طولانی شد ، هر چه صدایش کردیم بیدار نشد ، او را دکتر بردیم ، دکتر گفت : بچه مرده است . به دکتر دیگر مراجعه کردیم او هم همان را گفت .

دخترم را با اشک و آه همسرم و سایر فامیل به غسالخانه جهت شستشو بردیم . بعد از چند دقیقه دیدم دخترم حرکت می کند و از من آب خواست ، برایش آب آوردم ، خورد ، دخترم را بغل کردم ، دخترم گفت : بابا ، خواب بودم ، در عالم خواب دیدم مردی پیش من ایستاده و دو رکعت نماز خواند ، بعد از نماز دست مبارک را بر سر من مالید و گفت : بلند شو ، شما زنده می مانید ، و فعلا نمی میرید ، من یک وصیت می کنم به بابایت بگو شیعه شوید و مذهب سنی را ترک کنید و این مسئله باعث شیعه شدن من شد . (1) سپس برای تشکر و قدردانی از آقا عازم ایران و مسجد مقدس جمکران شدم .

شفای ضایعه نخاع کمر

یکی از برادران قریه جمکران می گوید : سالها پیش که به جمکران مشرف می شدم از حاجی خلیل قهوه چی که آن زمان خادم مسجد جمکران بودند شنیده بودم که فردی به نام حسین آقا مهندس برنامه و بودجه با هدایت آقای حاجی خلج قزوینی به جمکران مشرف شده و شفا گرفته

ص:130


1- 64. ولید بن عباس سعودی ، حجاز .

است . سالها درصدد بودم که از نزدیک حاجی خلج قزوینی را دیده و جریان شفای آن مهندس که ضایعه نخاع کمر داشته و شفا گرفته را بپرسم . تا اینکه به عنوان معلم به قریه جمکران آمدم و ظهرها برای نماز خواندن به مسجد می رفتم ، یکی از روزها شنیدم که حاجی خلج به مسجد تشریف آورده اند ، خدمت رسیدم و از ایشان خواستم که جریان را تعریف کنند .

ایشان گفتند : روزی از قهوه خانه حاجی خلیل در جمکران بشسته بودم ، قبلا شنیده بودم که شخصی به نام حسین آقا از ناحیه نخاع دچار ضایعه شده و برای معالجه حتی به خارج هم مراجعه نموده ولی همه ایشان را جواب کرده بودند و بهبودی حاصل نشده بود ، آن روز او را دیدم و از او خواستم که چند روزی با هم باشیم و به جمکران مشرف شویم .

حسین آقا گفت : فایده ای ندارد ، من به بهترین دکترها مراجعه کرده ام ، جواب نشنیده ام .

اما من اصرار زیاد کردم ، پذیرفت .

مدت چهل روز با هم بودیم و به مسجد مقدس جمکران مشرف می شدیم ، روز چهلم من به حسین آقا گفتم : مواظب باش ، امروز روز چهلم است ، با حسین آقا به صحرا رفتیم ، مدتی قدم زدیم و به مسجد برگشتیم . داخل مسجد من به حسین آقا گفتم : خسته ام ، می روم اطاق بغل مسجد بخوابم . حسین آقا هم گفت : من میروم نماز بخوانم .

مدتی در اتاق خوابیدم ، ناگهان سر و صدای زیادی در مسجد پیچید ، و من از خواب بیدار شدم ، بیرون آمدم ، دیدم حسین آقا که قبلا کمرش ناراحت بود سنگ بزرگی از لب چاه برداشت و پرتاب کرد و هیچ دردی از ناحیه کمر احساس نکرد . به او گفتم : چه شده ؟ گفت : در مسجد مشغول نماز امام زمان (ع) بودم ، وقتی که تمام شد ، نشستم ، آقای سیدی را پهلوی

ص:131

خود احساس کردم ، ایشان فرمود : حسین آقا اینجا چکار داری ؟ گفتم : کمرم درد می کند . ایشان دست خود را به پشت من کشید و فرمود : دردی در پشت تو نیست .

سپس فرمود : نماز امام زمان (ع) را خواندی ، صلوات هم فرستادی ؟

گفتم : خیر .

گفت : بفرست . من پیشانی به مهر گذاشتم و شروع به صلوات فرستادن کردم ، ناگهان به فکرم رسید که ایشان مرا از کجا می شناخت و ناراحتیم را می دانست ، بلند شدم ، دیدم هیچ ناراحتی ندارم .

حل مشکل خانوادگی

برادری روحانی می گوید : سالها دور از همسرم در شهرستانها مشغول تبلیغ و تدریس بودم . مجبود شدم که همسر دیگری در محل تبلیغ اختیار کنم و ماهیانه دو الی سه بار به قم دیدن همسرم می آمدم و بقیه اوقات در بیرون از قم بودم .

همسرم که در قم بود گفت : من متوسل به امام زمان (ع) می شوم و هر هفته شبهای چهارشنبه جمکران می روم و نماز می خوانم و حاجتم این است که تو به قم بیائی و در قم ماندگار شوی ، ولی خودم فکر نمی کردم بتوانم به قم برگردم .

ولی سرانجام آن خانم دوم حقیر به رحمت خدا رفت و چهلمین هفته ای که همسرم برای نماز به مسجد می آمد طوری شد که حقیر با خوبی و درستی از همه جا منصرف شدم و از تدریس دانشگاه و امامت جمعه موقت و خیلی مزایای دیگر که داشتم استعفا کردم و قصد رفتن به شهر دیگری داشتم که باز منصرف شدم و اکنون مدتی است که با دلگرمی و

ص:132

علاقه فراوان در قم زندگی می کنم و خودم هم طبق روال سابق که هر هفته جمکران می آمدم الحمدلله موفق هستم و کرامات فراوانی می بینم ، و امیدوارم که تا آخر عمر بتوانم با دلگرمی در قم باشم . (1)

شفای ناراحتی کلیه مادرزاد

مادری با فرزندش به واحد فرهنگی مسجد مقدس جمکران مراجعه نمودند و اظهار داشتند : فرزندم مدتهای زیادی ناراحتی کلیه داشت ، او را دکتر بردم و دکتر بعد از معاینه اظهار داشت که کلیه فرزندم بطور مادرزاد کار نمی کند و پوسیده است .

سونوگرافی کردند و گفتند : کلیه باید قطع شود . عکس رنگی گرفتم ، او را به بیمارستان لبافی نژاد بردم ، کمیسیون پزشکی تشکیل شد و همه نظر دادند که باید عمل شود .

ماه رمضان بود ، شبی در خواب دیدم که قرار است فرزند مریضم را به اتاق عمل ببرند ، من به آقای دکتر می گویم که آقای دکتر این بچه من خوب می شود ، دکتر در پاسخ گفت : خانم دست آقا امام زمان (ع) است ، از خواب بیدار شدم .

وقتی دوباره به دکتر مراجعه کردم قرار شد یکبار دیگر سونوگرافی بگیرند و آزمایشات لازم انجام شده و بچه را به اتاق عمل ببرند . همان روز مطلع شدم هیئتی از نازی آباد تهران به مسجد مقدس جمکران می آید . گفتم : بگذار قبل از سونوگرافی و آزمایش بر اساس خوابی که دیده ام او را به جمکران ببرم . همراه هئیت به جمکران آمدم و فردا صبح از راه به مرکز سونوگرافی رفتم ، به آقا امام زمان (ع) عرض کردم من از مسجد مقدس جمکران می آیم ، مرا نا

ص:133


1- 65. عبدالنبی انصاری از قم .

امید نکیند .

وقتی سونوگرافی انجام شد به من گفتند : این بچه هیچ ناراحتی ندارد . به دکتر مراجعه کردم ، عکسهای رنگی و سونوگرافی های قبل را با سونوگرافی جدید مقایسه کرده و گفت : دیگر هیچ عیب و ناراحتی در کلیه بچه موجود نیست و بچه از دعای امام زمان (ع) شفا گرفته است . (1)

شفای بیمار قلبی مادرزاد

پسر بچه ای به نام علی زینی می گوید : من ناراحتی قلب مادرزاد داشتم ، در تهران به پزشکان زیادی برای مداوا مراجعه کردم ، از جمله دکتر طباطبائی و ایشان اظهار داشتند قلب باید عمل شود تا سن 6 سالگی نرسد عمل نمی شود ، و اگر عمل هم شود 50 احتمال خوب شدن دارد .

یکی از اقوام ما هر چهارشنبه به قصد جمکران از تهران مردم را با هئیت و کاروان می آوردند . آن روز پدر من هم در ماموریت و سفر بود و به بیرجند مسافرت کرده بود ، این برادر راننده مرا با هئیت به جمکران آورد . من قادر به راه رفتن نبودم . لذا مرا بغل کرد و داخل مسجد بود و نشانی محل خود را به من گفت و رفت .

من در مسجد دراز کشیدم ، قدری دعا و تضرع و توسل به خداوند نمودم و در اثر خستگی خوابم برد ، در خواب آقا امام زمان (ع) را دیدم که با لباس سبز و عمامه سبز و چهره نورانی نزدیک من آمدند و فرمودند : بلند شوید ، شفا یافتید ، و سپس به سر و سینه ام دستی کشیدند و باز فرمودند : بلند شوید .

از خواب بیدار شدم ، و دیدم حالم خوب است . من که اصلا قادر به

ص:134


1- 66. تهران ، بزرگراه رسالت .

راه رفتن نبودم ، دویدم که محل راننده را پیدا کنم . خودم را به بغل ایشان انداختم و او را بغل کردم . پدرم هم در بیرجند شب چهارشنبه در خواب می بیند که من شفا گرفته ام ، فوری به تهران آمده و بعد خود را به جمکران رساندند و با هم به تهران برگشتیم . (1)

شفای ناراحتی اعصاب و روان

برادر دانشجویی می گوید : حدود سه سال بود که سر درد عجیبی داشتم ، ابتدا درد از ناحیه گیجگاه شروع شده و سپس تمام سرم به شدت درد می گرفت و به تدریج سر و پیشانی و چشمها و حتی دلم درد می گرفت .

شب و روز آسایش نداشتم ، مدتی بعد از شروع سر درد حالت شوک به من دست داد و حافظه ام را از دست داده بودم . اصلا خواب نداشتم ، و از همه چیز ترس و وحشت داشتم .

در رشت به دکتر اشتری مراجعه کردم ، تشخیص داد که روانی شده ام ، و جواب رد به من داد ، چون دانشجو بودم سه ترم مرخصی گرفتم و در این سه سال 7 مرتبه به مشهد زیارت امام رضا (ع) شرفیاب شدم ، به تمام ائمه و امامزاده ها متوسل شدم ، تا اینکه روزی کتابهای در محضر استاد و پرواز روح آقای ابطحی را دست یکی از دوستانم دیدم ، کتابها را گرفته و با مطالعه آنها با مسجد مقدس جمکران آشنا شدم ، دوستم نیز در این باره با من صحبت هایی داشت .

تصمیم گرفتم به جمکران بیایم . ابتدا قم به زیارت حضرت معصومه (س) رفتم و آدرس جمکران را پرسیده و به مسجد آمدم ، بعد از توسل به حضرت به رشت برگشتیم ، مشاهده کردم حالم مقداری طبیعی شده است ،

ص:135


1- 67. علی زینی ، از تهران ، خیابان خاوران .

بعد از دو سه هفته مجددا به جمکران آمدم ، مشغول دعا و نماز شدم و قدری خوابیدم . ساعت 12 بیدار شدم ، مجددا وضو کردم و به مسجد رفتم ، خوابیدم ، در خواب سید بلند قدی دیدم ، چند نفر همراه ایشان لخت شده و عزاداری می کردند ، درباره حضرت مهدی (عج) شعر می خواندند ، موقعی که سید به من رسید من تعظیم کرده و سلام کردم . سید نگاهی به من کرد و سرش را تکان داد که بعد از مدتی من از خواب بیدار شدم و در خود احساس ترس کردم .

الان بحمدالله تمام آن حالات از بین رفته و فقط کمی درد خیلی خفیف در گیجگاهم باقی مانده است . (1)

مشکل خرید خانه

جوان می گوید : منزلی خریدم ، اما می دانستم که برای ادای تمام پول خانه توانا نیستم ، و خداوند باید به کمک بشتابد ، شب چهارشنبه که به جمکران مشرف شدم بعد از تحیت دعا کردم و گفتم : آقا ما را ببخشید که برای خواسته های حقیر نزد شما می آئیم . و الا باید خواسته ما فقط سلامت و ظهور و تعجیل در فرج شما باشد و از خدا بخواهیم که به ما توان پیروی از شما را عنایت کند . ولی از آنجا که شما سرچشمه فیض هستید و من جای دیگری را نمی شناسم می خواهم که در این ادای قرض خانه مرا کمک کنید .

بعد از این دعا برای تجدید وضو به وضوخانه قدیمی رفتم . سیدی از سادات شریف قم را که قبلا می شناختم دیدم ، ایشان بعد از احوالپرسی گفتند : شنیده ام می خواهی خانه بخری ؟ گفتم : بله ، گفت : برای من هم صد

ص:136


1- 68. دانشمند سیاوشی ، از رشت ، سوادکوه ، زیر آب ، 20/7/73 .

هزار تومان در نظر بگیر . سپس چکی به بنده دادند ، روز موعود به بانک رفتم ولی چیزی در حساب نبود ، کمی نگران شدم ، خواستم از بانک خارج شوم که جوانی رسید و گفت : چک شما مال چه کسی است ؟ نام سید را گفتم ، ایشان صد هزار تومان به من داد و گفت این پول مال همین حساب است .

بدین ترتیب مشکل من در خرید خانه به لطف آقا امام زمان (عج) برطرف شد . (1)

شفای سرطانی

پیرمرد می گوید : بیماری من از یک سرماخوردگی ساده شروع شد و در عرض 25 روز به قدری حالم بد شد که در بیمارستان شهید مصطفی خمینی بستری شدم . قادر به غذا خوردن نبودم و پزشکان به وسیله سرم و دارو مرا زنده نگهداشته بودند .

روزی در بیمارستان یکی از فامیلها به عیادتم آمد و بعد از آن که رفت دیدم سیدی بزرگوار وارد اتاق شد . اتاق ما سه تخته بود . آقا روبروی تختم ایستادند و فرمودند : چرا خوابیده ای ؟ گفتم : بیمارم ، قبلا مریض نبوده ام ، مدت کمی است اینطوری شده ام .

آقا فرمودند : فردا بیا جمکران . صبح دکتر آمد معاینه کند و درجه بگذارد گفتم : نمی خواهم ، گفت : مسئولیت دارد ، گفتم : خودم مسئول آن هستم ، اگر بمیرم مسئول خودم می باشم ، من خوب شده ام ، امام زمان (ع) مرا شفا داده اند ، دکتر خندید و گفت : امام زمان در چاه است ، (البته او قصد بدی نداشت ، جهت شوخی این حرف را گفت) پرستار خواست سرم وصل کند نگذاشتم ، وقتی بچه هایم بدیدنم آمدند گفتم مرا حمام ببرید تا

ص:137


1- 69. عزیز الله حیدری ، از قم .

آماده شوم به جمکران مشرف گردم . به حمام رفتم ، قربانی تهیه کردم و با اینکه مدتی بود که میل به غذا نداشتم و مثل اینکه یک تکه سنگ در شکم داشته باشم اشتهایم خوب شده بود و سنگ از بین رفته بود ، البته در غذا خوردن هنوز کمی مشکل دارم ، که امیدوارم امام زمان (ع) این را هم شفا دهد . سپس به جمکران مشرف شدم ، بین راه مرتب توی سرم می زدم و آقا امام زمان (ع) را صدا می کردم ، و از الطاف او سپاسگزاری می کردم . (1)

شفای پیوند انگشتان

یکی از خدمه جمکران به نام آقای عبدالله فیروزجان احمدی می گوید : شخصی انگشتان او را زیر دستگاه قطع می شود ، همانجا نیت می کند که اگر انگشتان او وصل شود و پیوند بگیرد اولین چیزی که ساخت برای حضرت مهدی (ع) به جمکران بیاورد ، اکنون انگشتان او پیوند خورده و خوب شده ، و با همان انگشتان کار می کند و با دست خود گلدانی برنجی ساخته و به عنوان هدیه به مسجد مقدس جمکران تحویل دفتر هدایا و نذورات می کنند . (2)

این چند مورد از عنایات حضرت بقیه الله - ارواحنا فداه - که در دفتر ثبت کرامتهای مسجد مقدس جمکران ثبت شده به دستور حجج اسلام آقای فاضلی ، لاجوردی ، فیروزی و خالصی زاده ، توسط آقای سید ابوالقاسم محمودی در اختیار اینجانب قرار گرفته ، که بدین وسیه از مساعی جمیله این عزیزان صمیمانه سپاسگزاری می شود .

ص:138


1- 70. آقای علی نیکنام ، از تهران ، 24/1/72 .
2- 71. اکبر بهادری .

از همکاری سروران معظم ، مخصوصا امناء بزرگوار مسجد صاحب الزمان (ع) و آیت الله سید علی اکبر موسوی ، کمال تشکر و قدردانی می شود و دستخط آقایان محترم در واحد فرهنگی کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل (ع) موجود است .

خانه را از امام زمان (ع) می گیرم

آقای حاج محمد آقاجانی فرمودند :

شخصی به نام حاج انگشت باف معمار ، تقریبا در سال 1350 شمسی که در تهران ساکن می باشد در اثر عمل بساز و بفروش ملک ، وضع مالی نامبرده بسیار خراب و به ورشکستگی انجامید . لذا نامبرده هر شب جمعه از تهران به مسجد مقدس جمکران جهت توسل به ولی عصر (ع) امام زمان می آمد ، چون شوهر همشیره ما بود به منزل ما می آمد ، یک شب جمعه می بیند که بعضی از حیوانها وارد حیاط مسجد می شوند ، تصمیم می گیرد که با کمک مردم دیواری جهت حیاط مسجد مقدس جمکران بکشد ، لذا با توکل به خدا و امداد از حضرت بقیه الله الاعظم پس از یکسال و اندی دیوارکشی تمام شد .

شبی حاج حسن رو به من گفت : دیوار مسجد را تمام کردم ، من به او گفتم : می خواستی از حضرت یک خانه به تو بدهد ، ایشان فرمودند : توجهی نداشتم ، امشب مشرف می شوم ، خانه را از امام زمان (ع) می گیرم ، انشاء الله تا اینکه خانه ام مجانی باشد ، و پول محضر هم ندارم .

هفته بعد آمد منزل ما ، گفت : خانه را از امام زمان (ع) گرفتم و پول محضر آن را هم فروشنده داد ، پول خانه را هم بابت سود احتمالی یک تقسیم بندی زمین مجانا واگذار نموده ، خانه مذکور در خیابان ناصریه تهران

ص:139

موجود است ، سه طبقه است ، بسیار خانه خوب ، دارای شش اطاق و دو مغازه و زیرزمین .

اینجانب شاهد و ناظر مراتب نامبرده می باشم و در آن خانه متجاوز از سی مرتبه رفت و آمد داشته ام ، چون شنیدم حضرتعالی کتابی جامع و پرارزش از کرامات و معجزات مسجد مقدس جمکران که به دستور حضرت ولی عصر امام زمان (ع) که بیش از یکهزار سال بنا گردیده ، در دست تالیف دارید خواستم من هم به اندازه قطره ای بهره مند شوم .

توضیح اینکه آقای حاج محمد آقاجانی مرد خیر و نیکوکاری است و کمکهای زیادی در راه خدا و ائمه معصومین علیهم السلام به فقرا و مستمندان نموده است ، من باب نمونه مسجدی بسیار مجلل در خیابان چهارمردان ، نرسیده به گلزار شهدا علی بن جعفر علیه السلام بنا نموده ، هر کسی مناره آن مسجد را ببیند به یاد مدینه منوره می افتد .

در سال 72 بود که معظم له از مکه تشریف آورده بودند ، و حقیر به دیدنشان مشرف شدم ، در خدمت سرور معظم آقای حاج حسن آقاجانی که صحبت از جمکران شد در همین منزل تصمیم گرفتم کتابی در فضیلت مسجد مقدس جمکران تالیف نمایم ، الحمدالله از توجیهات امام زمان (ع) خداوند این توفیق را به حقیر کرامت فرمود .

نذر به مسجد مقدس جمکران

آقای حاج سید جواد تحویلدار که 60 سال خدمتگزار مسجد مقدس جمکران بودند ، ایشان خاطرات زیادی از این مسجد مقدس جمکران دارند .

از جمله جریان دزدهای فرش مسجد که بعد از مدتی فرشها پیدا شد

ص:140

و جریان آب انبار که توسط آقای حاج حسن لمسه چی تبریزی ساخته شد ، (1) آقای حاج حسن فرزند نداشت ، نذر می کند که اگر خداوند بچه ای به ایشان عنایت کند یک آب انبار در مسجد مقدس جمکران بسازد . از توجهات حضرت ولی عصر امام زمان (ع) و برکات مسجد مقدس جمکران خداوند به ایشان اولاد عنایت می کند ، معظم له از تبریز می آیند در مسجد جمکران ، جهت ساختن آب انبار ، چون دو متر خاکبرداری می کنند می بینند آب انبار ساخته شده و شیر آب هم دارد ، پیدا می شود ، حالا چند سال پیش ساخته شده بود ، خدا می داند .

مسجد جمکران نیایشگاه فقهای اسلام

آقای حاج سید جواد تحویلدار خاطرات بسیار جالب از مراجع عالیقدر که در آن زمان پیاده با چه زحمتی مسجد مقدس جمکران می رفتند و هفته ها در آن مسجد بیتوته می کردند برای ما تعریف می کرد ، از جمله مرحوم آیه الله العظمی آقای حائری موسس حوزه علمیه قم ، مرحوم آیه الله العظمی آقای صدر ، مرحوم آیه الله العظمی آقای سید محمد تقی خوانساری پیاده می آمدند و می فرمودند هر چه دارم از امام زمان و مسجد مقدس جمکران است . مرحوم آیه الله العظمی آقای بروجردی که حدود یکساعت می کشید تا نماز امام زمان علیه السلام را بخواند ، چه حالی داشتند . مرحوم آیه الله العظمی آقای سید احمد زنجانی ، مرحوم آیه الله العظمی آقای فیض ، مرحوم آیه الله العظمی آقای داماد ، مرحوم آیه الله العظمی آقای حجت کوه کمری زیاد می آمدند و گاهی ده روز می ماندند و

ص:141


1- 72. آقای حاج حسن لمسه چی عموی مرحوم حاج میرزا علی لمسه چی بود و فرزندان برومندش در تهران اقامت دارند .

مشغول راز و نیاز بودند . مرحوم آیه الله العظمی آقای سید احمد خوانساری آن زمان که در قم مسجد مسگرها (بازار) امام جماعت بود .

مرحوم آیه الله العظمی حضرت امام خمینی ، مرحوم آیه الله العظمی شیخ الفقهاء و المجتهدین آقای اراکی ، مرحوم آیه الله العظمی آقای نجفی مرعشی که چهل شب در مسجد مقدس جمکران بیتوته می کردند . مرحوم آیه الله العظمی آقای گلپایگانی پیاده می آمدند . مرحوم آیه الله العظمی آقای هاشم آملی ، مرحوم آیه الله آقای شیخ محمد تقی یزدی بافقی که عاشق امام زمان و مسجد مقدس جمکران بودند ، مرحوم آیه الله آقای حاج میرزا جواد آقا تبریزی که علاقه بسیار داشتند ، مرحوم آیت الله علامه طباطبائی ، مرحوم آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی ، خیلی زیاد می آمدند و گاهی یکی دو روز در مسجد جمکران می ماندند . مرحوم آیه الله سید ابوالقاسم روحانی ، مرحوم آیت الله زاهدی ، آیت الله کبیر ، مرحوم آیت الله علامه امینی ، صاحب الغدیر ، حتی ایشان نامه از نجف به برادرش نوشته که جمکران را ترک نکنید .

زبان حال همه شیفتگان امام زمان (ع) در مسجد مقدس جمکران

یا اباصالح المهدی ، ای امام منتظران ، ای امید ناامیدان ، ای نوای بینوایان ، ای دوای دردمندان ، ای پناه مستمندان ، ای باب یتیمان ، ای فروغ بی پایان ، ای محبوب عارفان ، ای معشوق عاشقان ، ای منتقم خون شهیدان ، ای شفای مجروحان ، ای زمزمه کروبیان ، ای یوسف کنعانیان ، ای امام زمان ، ای بقیه الله ، جهان به امید اینکه این ناله های جانسوز فراق مقبول درگاه تو افتد و تشنگان دیدارت را از شرب طهور وصال جرعه ای بنوشانی .

بینوایم ، نوای من مهدیست

دردمندم ، دوای من ، مهدیست

ص:142

من غریبم در این زمان ، ولی

مونس و آشنای من ، مهدیست

گر چه از داغ هجر می سوزم

راضیم ، چون شفای من مهدیست

گه به یادش ز خواب برخیزم

نیمه شب دعای من ، مهدیست

من نخواهم بهشت ، بی مهدی (ع)

جنت باصفای من ، مهدیست

در دم مرگ با ولایت او

آخرین حرف نای من ، مهدیست

چون قیامت ز خاک برخیزم

اندر آنجا ندای من ، مهدیست

آن که در روز محشر می بخشد

از عنایت خطای من ، مهدیست

از توجهات امام زمان (ع) استخوان سیاه سفید می شود

آقای حاج احمد موسی الرضا فرمودند : شخصی به نام آقا مجتبی پای ایشان سیاه شده بود ، به دکتر پروفسور عدل مراجعه می کند ، بعد از عکسبرداری و آزمایش دکتر دستور می دهد که باید عمل شود و پای ایشان قطع گردد ، پدر آقا مجتبی از دکتر تقاضا می کند که یک روز مهلت بدهید تا من کارهایم را انجام دهم ، از بیمارستان به طرف مسجد مقدس جمکران حرکت می کند ، وارد شهر قم و مسجد مقدس جمکران می شود ، نماز تحیت مسجد و نماز صاحب الزمان را می خواند ، دست به دعا بر می دارد و برای شفای فرزندشان دعا می کند و از امام زمان (ع) می خواهد که به حق فاطمه زهرا (س) عنایتی فرماید تا پای جوانش قطع نشود ، بعد از دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند احدیت از مسجد مقدس جمکران به طرف تهران حرکت می کند ، وقتی وارد بیمارستان می شود فرزندش می گوید : بابا کجا بودی از دیروز . می گوید : پسرم رفته بودم مسجد مقدس جمکران (صاحب الزمان) برای شفای شما دعا کنم ، تا اینکه دکتر بالای سر مریض می آید ، دستور می دهد مجتبی را به اطاق عمل ببرند ، پدر مجتبی می گوید : آقای دکتر خواهش

ص:143

می کنم یک عکس دیگر از پای ایشان بردارید ، بعدا عمل کنید . دکتر قبول می کند ، وقتی عکس را می آورند دکتر نگاه می کند با تعجب می گوید : چه کردی که استخوان سیاه را سفید نمودی ، در حالی که پدر مجتبی گریه می کرد گفت : بخدا قسم هر چه هست از ناحیه صاحب الزمان و مسجد مقدس جمکران است .

هر چه دارم از امام زمان (ع) و مسجد مقدس جمکران است

آقای حاج احمد موسی الرضا فرمودند : در دوران جوانی که وضع مالی ما خیلی خوب بود هم از طرف خانواده همسرم و هم از طرف پدرم بعد از مدتی سرمایه ما رو به تنزل گذاشت ، بطوری که قابل تحمل نبود ، هر دری زدم چاره ای نشد ، عاقبت پناه به مسجد مقدس جمکران بردم ، از تهران حرکت کردم به طرف مسجد مقدس جمکران ، وقتی رسیدم به مسجد بعد از نماز صاحب الزمان (ع) و دعای فرج درد دلم را به آقا امام زمان (ع) عرض کردم و از آن حضرت کمک خواستم که آبروی ما را حفظ نمائید ، یک شغل و کار آبرومندانه به ما عنایت کند ، از مسجد مقدس جمکران به طرف بندرعباس سفر کردم ، با اخوی محترم آقای حاج محسن آقا تماس گرفتم ، ایشان فرمودند کجا هستید ، چند نفر از رفقای صمیمی شما منتظرند ، من بلافاصله آمدم به تهران ، دوستانم چند کار به من پیشنهاد کردند ، همین کاری که الان دارم انتخاب نمودم ، خلاصه از توجهات حضرت بقیه الله امام زمان (ع) و مسجد مقدس جمکران ما مشغول کار شدیم و مشکل ما بطور کلی حل شد . توضیح اینکه معظم له آقازاده محترم مرحوم حجه الاسلام و المسلمین ثقه المحدثین آقای حاج شیخ محمد علی موسی الرضا رحمت الله علیه هستند که عالم ربانی و حافظ قرآن مجید و از عاشقان امام زمان (ع) بودند ، خداوند آن عالم وارسته را غریق رحمت واسعه خود قرار دهد .

ص:144

بخش پنجم : اشعاری در تکریم مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان (ع)

اشاره

ص:145

ص:146

جمکران

مصداق رمز علم الاسما است جمکران

زیرا مقام زاده زهراست جمکران

خواهی اگر ز شوق کنی کعبه را طواف

کانون مهر و قبله دلهاست جمکران

آری حریم حجت ثانی عشر بود

زین رو بهشت و جنت دنیاست جمکران

دارالشفای جمله مرضای بی پناه

مرهم گذار زخم جگرهاست جمکران

باید کنند تخته در دکه ساحران

آری عصای حضرت موساست جمکران

ای صالحی ببال که از لطف ایزدی

در شهر قم به جلوه زیباست جمکران

بسرودم آن سیاق که به فرموده سعید

میعادگاه مردم داناست جمکران

ص:147

مسجد جمکران

اثر طبع دکتر باهر

قطعه زیر تحت عنوان (مسجد جمکران) بنا به در خواست حضرت حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای میر عظیمی مدظله العالی و حسب توصیه دوست گرامی سلاله السادات آقای سید هادی رضوی سروده شد .

میعادگاه مردم داناست جمکران

هنگامه قیامت کبراست جمکران

گر اعتبار قم تو بپرسی ز اهل دل

پاسخ چنین دهند که پیداست جمکران

معصومه می دهد به قم از مرحمت شرف

لطف خفی به صورت معناست جمکران

اهل صفا به مروه اگر ره نیافتند

گو جمکران روند مصفاست جمکران

حاشا به من که گویمش از کعبه برتر است

گر کعبه نیست کعبه دلهاست جمکران

حاجت رواست هر که کند رو بدان مکان

چون قبله گاه اهل تولاست جمکران

خاکش برای اهل بصیرت چو توتیاست

کحل بصر ، شفای المهاست جمکران

بنیاد مسجدش که به امر ولی بود

بر پایه فتوت و تقواست جمکران

ای پور عسکری به خدا دیده بر رهم

تعجیل کن بیا که مهیاست جمکران

ص:148

چون پایگاه تست چنین مسجد رفیع

همپای طور و وادی سیناست جمکران

عشاق روی توکه مقیمان این درند

دلدارشان تویی که دل آراست جمکران

بر درگهت (سعید) غلام است ای عظیم

از این عظیمی است که عظماست جمکران

دوازده بیت به اسم مبارک آقا ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه می باشد .

کعبه جان

مسجد جمکران کعبه جان است اینجا

قبله آرزوی اهل جهان است اینجا

از نسیم سحرش بوی خدا می آید

نفس باد صبا مشک فشان است اینجا

نقش ها از قدم یوسف زهرا دارد

خوشتر از دامن گلزار جنان است اینجا

اشک از دیده چو یعقوب بر این خاک بریز

که از آن یوسف گم گشته نشان است اینجا

تا بجوئید گل گمشده زهرا را

چشم عشاق به هر سو نگران است اینجا

چشم دل را بگشایید و ببینید همه

آن جمالی که ندیدید عیان است اینجا

ص:149

همره یوسف زهرا که خدا یارش باد

همه سو قافله روح روان است اینجا

حوریان همچو پریزاد در اینجا جمعند

که حرم خانه آینه جان است اینجا

مسجد جمکران است و به هر کس نگرم

نام آن خوبتر از جان به زبان است اینجا

سزد از طور کلیم آید و فریاد زند

کی گنه کار بیا مهد امان است اینجا

گوش جان می شنود زمزمه جبرائیل

از نسیمی که به هر سو وزان است اینجا

معجز تربت خونین حسینی دارد

که شفا خانه هر درد نهان است اینجا

خم نمائید به تعظیم همه قامت خویش

که عیان سایه آن سرو روان است اینجا

میثما خرد و کلان سائل این درگاهند

کعبه آرزوی پیر و جوان است اینجا

شمه ای در فضیلت مسجد جمکران

حصن حصین عارفان ، مسجد جمکران بود

عرش برین عاشقان ، مسجد جمکران بود

بیت الولای مومنین ، دارالشفای مسلمین

منزلگه مستضعفان ، مسجد جمکران بود

ص:150

روحانی و زیباستی ، چون مسجد الاقصاستی

برتر ز فردوس جنان ، مسجد جمکران بود

در سلک خدمت از فلک نازل شود خیل ملک

چون مهبط پیغمبران ، مسجد جمکران بود

از حشمت و جاه و جلال ، وز عصمت و فضل و کمال

مهد سلوک سالکان ، مسجد جمکران بود

هر مسلم و شاه و گدا ، اینجا شود حاجت روا

کهف المراد شیعیان ، مسجد جمکران بود

چون ساحت عرش برین ، از شوکت و قدر مهین

در دیده دانشوران ، مسجد جمکران بود

بر دردمند اینجا دواست ، هر مضطری حاجت رواست

کاشانه خلق جهان ، مسجد جمکران بود

گر شاه شاهانی بیا ، نادم ز عصیانی بیا

چون خانه صاحب زمان ، مسجد جمکران بود

هر کس در این عصر و زمان ، بگزیده بهر خود مکان

جای (حیات) ناتوان ، مسجد جمکران بود

مهبط انبیاء بود مسجد جمکران قم

معبد اولیا بود مسجد جمکران قم

بهر دوای دردها ، خاصه گرفتن شفا

قبله گه دعا بود مسجد جمکران قم

ص:151

بنای رفیع

بود به جمکران مسجدی رفیع و عظیم

که جبرئیل نماید به درگهش تکریم

بهشت عدن و عبادتگه خواص و عوام

حریم امن امامان واجب التعظیم

به ارج و قرب فزونتر ز مسجد الاقصی

به رتبه ثانی رضوان مقام اهل نعیم

گزافه نیست که باشد نسیم بارگهش

عبیر خیز و مصفا چو چشمه تسنیم

مسلم است که بر پاسبانی حرمش

صباح و شام جیوش ملائکست مقیم

به سیصد و نود و سه ز هجرت نبوی

به امر حضرت حجت گرفته شد تصمیم

که این بنای بزرگ و رفیع اسلامی

شود مکمل اقدام جدش ابراهیم

بر این اساس به پایان رسید و شد تکمیل

توسط حسن مثله این نظام قویم

نوشته بر در و دیوار آن به خط جلی

تبارک الله و احسنت و احسن التقویم

ثواب زائرش آمد سعادت دارین

اگر رجوع شود لحظه ای به عقل سلیم

چنانچه قبله سوم بخوانمش نه خطاست

به امر حق به درش با عصا ستاده کلیم

ص:152

به زندگان چو ببخشد حیات جاویدان

چه احتیاج که احیا کند عظام رمیم ؟

اگر که اهل دلی طواف آن مقام نما

زیاده است ثوابش ز طواف رکن حطیم

هزار معجزه از آن مقام گشته عیان

به امر بار خدای کریم حی قدیم

هر آن کسی که در آنجا نماز بگذارد

خدا گواست بود فارغ از عذاب جحیم

مقام خاص منیع امام ثانی عشر

ملاذ جن و بشر پادشاه هفت اقلیم

سرود (صالحی) این چامه ز اعتقاد و نمود

به دست خویش به درگاه خادمش تقدیم

عظیمی آنکه بود از سلاله سادات

نموده جمع احادیث از جدید و قدیم

نوشته است کتابی که از ره اخلاص

به عاشقان امام زمان کند تسلیم

به سعی و کوشش این سید جلیل القدر

شود کرامت مسجد به شیعیان تفهیم

خدا موفق و منصور دارش که شده

ز زادن شبهش مام روزگار عقیم

ص:153

مسجد جمکران ، پایگاه مسلمین

جمکران ای پایگاه مسلمین

جمکران ای جایگاه مومنین

جمکران ای خانه جانان ما

جمکران مستشفی و درمان ما

جمکران شبهای تو دارد صفا

من ز خاک تو شفا جویم شفا

جمکران بوی تو چون مشک برین

جمکران ای خانه مردان دین

جمکران فخر تو باشد این زمین

گشته ای خلوتگه اهل یقین

جمکران بر گو که مهدی از حجاب

رخ برون آرد ، دهد ما را جواب

جمکران مهرش به دل دارم همی

گو نظر بر ما کند مهدی کمی

ز انتظار روی او (طوفانی) ام

در رهش آماده قربانی ام

به یاد مسجد جمکران

اگر درمان درد خویش می خواهی بیا اینجا

دوا اینجا ، شفا اینجا ، طبیب دردها اینجا

ص:154

شکسته بالی ما می دهد بال و پری ما را

اگر از صدق دل آریم روی التجا اینجا

طلب کن با زبان بی زبانی هر چه می خواهی

که سر داده ست گلبانگ اجابت را خدا اینجا

بگوش جان توان بشنید لبیک خداوندی

نکرده با لب خود آشنا حرف دعا اینجا

هزاران کاروان دل در اینجا می کند منزل

اگر اهل دلی ای دل ، بیا انیجا ، بیا اینجا

دل دیوانه من همچو او گم کرده ای دارد

زهر درد آشنا گیرد سراغ آشنا اینجا

صدای پای او در خاطر من نقش می بندد

مگر می آید آن آرام جانها از وفا اینجا

ز هر سو جلوه ای دل را به خود مشغول می سازد

هزاران پرده می بینند ارباب صفا اینجا

به بوی یوسف گم گشته می آید مشو غافل

توان زد چنگ دل بر دان خیر النساء اینجا

حدیث عشق با (پروانه) می گویی نمی دانی

که می سوزی بسان شمع از سر تا به پا اینجا

رباعیات

در مسجد دوست بوی جان پیچیده ست

انفاس خوشش به جمکران پیچیده ست

امروز درین محفل روحانی ما

عطر خوش صاحب الزمان پیچیده ست

ص:155

ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم

از بندگی حضرت معبود زدیم

این التفات ما بدوست امروزی نیست

یک عمر دم از مهدی موعود زدیم

دیشب که رقم ز امر خدا می کردند

دلسوختگان ترا صدا می کردند

ای کاش که کاتبان قسمت امروز

دیدار ترا قسمت ما می کردند

من چشم به خورشید و به نورش دارم

در دل قبس از طور ظهورش دارم

صد بار اگر بمیرم و خاک شوم

باز آرزوی درک حضورش دارم

ای دلشده ای که یار مهدی باشی

یک عمر در انتظار مهدی باشی

امروز درین جمع مشو غافل ازو

شاید که تو در کنار مهدی باشی

هر چند ره طلب بسی باریک ست

و ایام فراقش چو شب تاریک ست

خوش باش که از پرتو خورشید امید

پیداست ظهور حضرتش نزدیک ست

از غیب جمال سرمدی پیدا شد آئینه

حسن ایزدی پیدا شد

از گلشن عسکری و باغ نرگس

یک شاخه گل محمدی پیدا شد

مسجد جمکران سرزمین دیدار

ز شاخ گل معطر جمکران است

کز آن گل روح پرور جمکران است

ص:156

نه تنها جان انسانها در اینجاست

که قلب عالمی در جمکران است

مطاف عاشقان سوخته دل

مقام و حجر و مشعر جمکران است

همه بشکسته دلها را خبر کن

تجلیگاه دلبر جمکران است

جهان از نور مهدی روشن افروز

بعرش و فرش زیور جمکران است

به نورانیت مهدی بیندیش

اگر دیدی منور جمکران است

صدای یا اباصالح اغثنی

خروش هر که اندر جمکران است

بیا بیمار خسته گشته از درد

که درمانگاه برتر جمکران است

به داروخانه مهدی گذر کن

دوایش لطف داور جمکران است

خمینی از همین جا شد خمینی

نیایشگاه رهبر جمکران است

مکن هرگز فراموش (اشعری) را

تو را توفیق اگر بر جمکران است

یا صاحب الزمان (عج)

رباعیات

در آینه ها ، زلال نورش جاری ست

در مسجد جمکران ، حضورش جاری ست

از خلوت عشاق دل افروخته نیز

انوار دلارای ظهورش جاری است

با یاد تو غمنامه مولا خواندیم

از غربت مادر تو زهرا خواندیم

ما را کشد این غم که نماز خود را

در مسجد جمکران فرادی خواندیم

ای جان جهان ، عیان ترا باید دید

با دیده خونفشان ترا باید دید

در مسجد سهله ، از فرج باید گفت

در مسجد جمکران ، ترا باید دید

با قافله رو به جمکران آوردیم

رو جانب صاحب الزمان آوردیم

دیدیم که در بساط ما آهی نیست

با دست تهی ، اشک روان آوردیم

ص:157

آنانکه که جمکران صفا می بینند

در خلوت دل ، نور خدا می بینند

عشاق جگر سوخته در پرده اشک

بی پرده ترا ، ترا ، ترا می بینند

مسجد جمکران

جعفر رسول زاده : : آشفته

عشق شرحی است از داستانت

مهر برقی است از کهکشانت

روح یکتا پرستی نمازی است

بسته قامت به بانگ اذانت

خواب نوشین صبح بهشت است

لحظه ای زیستن در زمانت

آسمان ، باغ خورشید دارد

یا غباریست از کاروانت

بی نشانی تو و خستگان را

کوچه آشنایی ، نشانت

آبرومندی و سرافرازی ست

دولت خادم آستانت

سایه بر بام افلاک کرده ست

رفعت مسجد جمکرانت

کاشکی دست ما را بگیرند

فیض پیدا و لطف نهانت

ای دیار مقدس که طویی

برگ سبزی است از بوستانت

تو حریم دلی - جمع عشقند

بیقراران و آشفتگانت

مسجد مقدس جمکران

جمکران پایگاه ملایک

مرکز جمع کروبیان است

جمکران شد شفابخش دلها

معجزاتش به عالم عیان است

ص:158

هر که ترسد ز هر چیز و هر کس

آید اینجا که دارالامان است

از زن و مرد عالم در اینجا

نام صاحب الزمان بر زبان است

گو به درماندگان البشاره

حجه بن الحسن میزبان است

مطیع عالم او باشد و بس

باغ دین را همو باغبان است

الغرض جای هر حاجت ما

جمکران جمکران جمکرانست

(قاضی زاهدی) گو به یاران

کاین بنا قطعه ای از جنان است

قصیده

در مدح و ستایش ولی الله الاعظم حضرت حجه بن الحسن امام العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از مرحوم الهی قمشه ای .

ای شاهد حسن غیب یزدانی

ای مظهر اقتدار سبحانی

ای مصلح عالم ، ای جهان آرا

ای پرتو آفتاب ربانی

ای آیت غیب ذات ناپیدا

پیدا به تجلیات رحمانی

باز آی و جهان بعدل و داد آرای

تا چند درون پرده پنهانی

باز آی و جهان چو تار گیسویت

مپسند به ظلمت و پریشانی

باز آی و و دو چشم انتظار ما

از طلعت خود نمای نورانی

از یاور و یارت ایزد یکتا

لطف ازلت کند نگهبانی

ملک و ملکوت را تویی رهبر

بر غیب و شهود هم تو سلطانی

بر کشور شرع مصطفی بنگر

ای خسرو تاجدار ایمانی

این خانه شرع را عمارت کن

از لطف که می کشد به ویرانی

ای روی تو شمع محفل عالم

در شام جهان تو ماه تابانی

ای مظهر سر آدم و خانم

ای با تو عصای پور عمرانی

ص:159

برتر ز فصاحت از مسیحایی

وز حسن فزون ز ماه کنعانی

باز آی و بگیر کشور دین را

زین گمشدگان تیه نادانی

بازآ که جهان رهانی از ظلمت

از شعشعه رخت به آسانی

ای مهر سپهر علم و دین بازآ

عالم شده شام تار ظلمانی

ما را سر خوان جود و احسانت

بپذیر تو از کرم به مهمانی

ای رهبر عالم ایکه صد خضرست

از شوق لقای تو بیابانی

ما تشنه جرعه وصال تو

تو چشمه کوثری و رضوانی

خلقی همه تشنگان دیدارت

ای آب حیات و خضر روحانی

تو ظل خدای فرد یکتایی

تو منبع لطف و جود و احسانی

لطفی کن و خلق را ز غم برهان

بنمای رخ ای جمال سبحانی

بر طره شه ، الهیا دل بند

بگسل ز تعلیقات جسمانی

گر غرق گناهی ای الهی باز

نومید مشو ز لطف رحمانی

بر حجت غیب حق توسل جو

هر جا که به کار خویش درمانی

امید امیدواران

چو خوش باشد که بعد از انتظاری

به امیدی رسند امیدواران

جمال الله شود از غیب طالع

پدیدار آید اندر بزم یاران

همی گوید منم آدم منم نوح

خلیل داورم قربان جانان

منم موسی ، منم عیسی بن مریم

منم پیغمبر آخر زمانان

تو موسی وار شمشیر خدائی

بکش وانگه بکش فرعون و هامان

تو ای عدل خدا کن دادخواهی

ز جا خیز ای پناه بی پناهان

برون کن ز آستین دست خدا را

به خونخواهی و از خون نیاکان

ص:160

قدم در کربلا بگذار و بستان

سر پر خون ز دست نیزه داران

تو ای دست خدا از شصت قدرت

بکش تیر از گلوی شیرخواران

خبر داری که از سم ستوران

دگر جسمی نماند از اسب سواران

شنیدستی چنان دست خدا را

جدا کردند از تن ساربانان

احمد که جهان را ز تباهی پرداخت

دین را به ولایت علی محکم ساخت

فرموده به مرگ جاهلیت مرده است

هر کس که امام عصر خود را نشناخت

قال النبی صلی الله علیه و آله

من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه . (1)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده :

هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد به مانند مردن جاهلیت (در کفر و نفاق و ضلالت) از دنیا می رود .

ای رهبر عادل و دل آگاه

از هجر تو سینه هاست پر آه

همواره نگاه بی پناهان

بر راه تو یا بقیه الله

گل نرگس

زان لب لعل که رشک شکر است

خواهد آن کس که ز اهل بصر است

عاشق و واله و شیدای تو شد

هر کسی عارف و صاحب نظر است

هر کسی محنت هجران دیده است

از دل خسته من با خبر است

ص:161


1- 73. الزام الناصب

بی تو گر عمر ابد بخشیدم

همه آن ضرر اندر ضرر است

هر که را یاد تو از یاد برفت

روزگارش خطر اندر خطر است

زاد روز تو نوید است و امید

عید فرخنده عدل و ظفر است

همه جا بزم سرور است و حضور

همه را شور و نشاط دیگر است

زانچه گل در چمن حسن بود

گل نرگس ز همه خوبتر است

کی برون آئی از این پرده غیب شام هجران تو را کی سحر است

گل شاداب

از نور تو روشن ، ملکا دیده (نرگس)

دل می کند از هر چمنی بوی ترا حس

وصف الف قامت تو درس مدارس

آن گوهر یکدانه نایاب توئی تو

ما جمله نیازیم و تو سرچشمه نازی

ای قلب جهان ، کنزنهان ، معدن رازی

عالم همه چون معبد و تو روح نمازی

آن قائم استاده به محراب توئی تو

ص:162

مانند تو کس چهره دلخواه ندارد

زیبایی رخسار ترا ماه ندارد

آنجا که توئی نکهت گل راه ندارد

ظاهر همه جا ، غائب سرداب توئی تو

هر دیده که خواهد نگرد نور خدا را

پس بنگرد آن آینه غیب نما را

گردیم پی ات ، خیف و منا ، مروه صفا را

منظور دل از عالم اسباب توئی تو

چون قصر بلند تو فلک کاخ ندارد

ای گل به تو ره شب نم گستاخ ندارد

هرگز چمنی چون تو گل و شاخ ندارد

مقصود خدا را ، ز گل و آب توئی تو

در دایره حسن ، توئی نقطه پرگار

سرداب تو سینا و همه مایل دیدار

مردم همه خوابند و تو عین اله بیدار

مهتاب توئی ، نرگس بیخواب توئی تو

پنهان زنظر هستی و در دل به وضوحی

در کالبد عالم امکان تو چو روحی

ص:163

در سیل بال غوث جهان گشتی نوحی

آن سد متین ، دافع سیلاب توئی تو

ایساحت قدس تو زهر عیب و خلل طهر

اجرا نشود حکم کسی تا نزنی مهر

از یمن وجود تو شود صبح و شب و ظهر

دلها همه ظلمتکده ، مهتاب توئی تو

ای مهر تو ممکن به همه واجب و لازم

باشد به خدا خیمه عالم به تو قائم

غائب ز نظر هستی و هم حاضر دائم

در ابر نهان مهر جهانتاب توئی تو

تو آب بقا هستی و ما ریگ ته جوی

با سر همگی سوی تو آئیم ز هر سوی

هستی تو لسان اله و قرآن سخن گوی

بر شهر علوم نبوی باب توئی تو

آسایش دل ، روح روان ، راحت جانی

پنهان و عیان ، جان جهان ، شاه زمانی

من هر چه بگویم ، به خدا بهتر از آنی

چون خیروری اشرف الانجاب توئی تو

ص:164

از عشق رخت واله و دیوانه دل ما

شمعی تو و برگرد تو پروانه دل ما

مجذوب تو و با همه بیگانه دل ما

محبوب حسان ای گل شاداب توئی تو

در استغاثه بحضرت مهدی (عج)

عمرم تمام گشت ز هجران روی تو

ترسم شها به خاک برم آرزوی تو

با آن که روی ما تو از دیده شد نهان

عشاق را همیشه بود دیده سوی تو

خورشید چهره ات چو نهان شد ز چشم خلق

شد روزشان سیاه از این غم چو موی تو

دامن پر از ستاره کنم شب ز اشک چشم

چون بنگرم به ماه و کنم یاد روی تو

گردش به باغ بهر تماشای گل بود

گلهای باغ را نبود رنگ و بوی تو

هم چون مسیح جان به تن مردگان دمد

گر بگذرد نسیم سحرگه ز کوی تو

تا کی ز هجر روی تو سوزیم همچو شمع

شبها به یاد روی تو و گفتگوی تو

رحمی به حال شاهل از پا فتاده کن

تا کی بهر دیار کند جستجوی تو

ص:165

یوسف گمگشته

امروز امیرالامراء جز تو کسی نیست

بر ناله دل غیر تو فریادرسی نیست

در کعبه و بتخانه و در دیر و کلیسا

جز نغمه ناقوس تو بانگ جرسی نیست

ای مهدی دین پرده ز رخسار بر افکن

ما گمشدگانیم و ره پیش و پسی نیست

دل گرمی ما زمره افسرده دلان را

جز آتش طور تو شهاب قبسی نیست

در بادیه عشق تو پای فرس عقل

پی گشت و در این بادیه دیگر فرسی نیست

غیر از هوس دیدن رخسار چو ماهت

اندر دل پر حسرت یاران هوسی نیست

تو یوسف گم گشته و اسلام چو یعقوب

بهر پدر پیر تو دیگر نفسی نیست

بهر پدرت پیرهنی یا که پیامی

بفرست که جز این ز تواش ملتمسی نیست

قربان تو و درد دلت کز غم اسلام

جز اشک دمادم دگرت دادرسی نیست

گردیده مگس منتظران شهد لبت را

زان جمله چو انصاری محزون مگسی نیست

ص:166

طبیب دردمندان

خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد

غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد

آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم

که شفا بخش دل امیدواران خواهد آمد

باغبانا سختی دی ماه سی روز است و آخر

نو بهار و نغمه مرغ خوش الحان خواهد آمد

بلبل شوریده دل را از خزان برگو ننالد

باغ و صحرا سبز و این دنیا گلستان خواهد آمد

بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم

یوسف گم گشته سوی پیر کنعان خواهد آمد

دردمندان ، مستمندان ، بی پناهان را بگویید

مصلح عالم ، پناه بی پناهان خواهد آمد

از خدا روز فرج را ای فلج کاران بخواهید

کاین جهان روزی کسی را تحت فرمان خواهد آمد

سخت آمد طول غیبت بر تو می دانم مخور غم

موقع افشاء این اسرار پنهان خواهد آمد

تلخی هجران شود شیرین به روز وصل جانان

صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد

کاخهای ظلم ویران شود بر فرق ظالم

مهدی موعود ، غمخوار ضعیفان خواهد آمد

ص:167

این چراغ از صرصر بیداد خاموشی ندارد

آنکه عالم را نماید نور باران خواهد آمد

نیست شک از عمر این دنیا اگر یک روز ماند

ذات قائم حجت خلاق سبحان خواهد آمد

اینقدر آخر منال از ضربت بازو و پهلو

مونس تو پادشاه دلنوازان خواهد آمد

محسنا از ضربت مسمار گر مقتول گشتی

عنقریبا دادخواه بی گناهان خواهد آمد

اصغرا از ضربت زخم گلو دل را مسوزان

غم مخور مرهم گذار زخم پیکان خواهد آمد

گفت یا زینب رقیه یک شبی در شام ویران

عمه بابم کی به سر وقت یتیمان خواهد آمد

کودکان شام هر یک با پدرها سوی منزل

باب من کی بهر دلداری طفلان خواهد آمد

(هاشمی) را نام حسین هر آن بر دفتر رقم زد

چشم او با چشم خامه هر دو گریان خواهد آمد

ص:168

توسل به حضرت ولی عصر

ای نبی را عزت اجداد یابن العسکری

ای علی را ارشد اولاد یابن العسکری

چاره شد از دست ای بیچارگان را دستگیر

از تو جوید شیعه استمداد یابن العسکری

رحم کن بر غربت اسلام و بر اسلامیان

هر دو را شد موقع امداد یابن العسکری

در کجائی العجل ای بی پناهان را پناه

نیست تاب این همه بیداد یابن العسکری

مرغ دل شد مبتلا چون صید در کنج قفس

این دل از غم کی شود آزاد یابن العسکری

ما به دنیا عزت و یک آبروئی داشتیم

آبروها شد همه بر باد یابن العسکری

این نهال ظلم از روز سقیفه ریشه کرد

شد رواج حکم استبداد یابن العسکری

کار با نهج عدالت بود در عهد رسول

بعد از آن شد ظلم نو بنیاد یابن العسکری

ظلم کردند آنقدر بر حیدر و اولاد او

تا عزا شد بهر ما اعیاد یابن العسکری

کشتن یک مادری مانند زهرا کی رود

تا قیامت از دل اولاد یابن العسکری

ص:169

بود مشغول عزاداری که ناگه آمدند

بر سرش یک عده چون جلاد یابن العسکری

ضربت مسمار آن در شد به جائی منتهی

گشت محسن کشته بیداد یابن العسکری

فاطمه بین در و دیوار از بی طاقتی

شد بلند از سینه اش فریاد یابن العسکری

(هاشمی) را داغ زهرا و غم اولاد او کرده گریان تا صف میعاد یابن العسکری

غزل

تا دل شده مبتلای عشقت

سر باخته ام به پای عشقت

بیگانه شود زهر دو عالم

آن کس که شد آشنای عشقت

آفاق پر است و گوش ما کر

از همهمه و صدای عشقت

از بام و در و هوا نیوشد

عاشق همه جا نوای عشقت

سر پیش شهان نمی کند خم

هر کس که شود گدای عشقت

بیمار که از دواست بیزار

خوشتر ز دوا بلای عشقت

سر می رسدش به عرش آن کو

انداخته سر به پای عشقت

بیرون نکند وفای مسکین

یک لحظه ز سر هوای عشقت

غزل

بیا که رایت منصور پادشاه رسید

نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید

جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت

کمال عدل به فریاد دادخواه رسید

ص:170

سپهر دور خوش اکنون زند که ماه آمد

جهان به کام اکنون رسد که شاه رسید

ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن

قوافل دل و دانش که مرد راه رسید

عزیز مصر بر غم برادران غیور

ز قعر چاه بر آمد به اوج ماه رسید

کجاست صوفی دجال چشم ملحد شکل

بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید

صبا بگو که چها بر سرم در این غم عشق

ز آتش دل سوزان و برق آه رسید

ز شوق روی تو جانا بر این اسیر فراق

همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید

مرو خواب که حافظ به بارگاه قبول

ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید

شمشیر کجت راست کند قامت دین را

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم

سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

بس سعی نمودیم که ببنیم رخ دوست

جانها به لب آمد رخ دلدار ندیدیم

ص:171

ما تشنه لب اندر لب دریا متحیر

آبی بجز از خون دل خود نچشیدیم

ای بسته به زنجیر تو دلهای محبان

رحمی که در این باره بس رنج کشیدیم

رخسار تو در پرده نهانست و عیانست

بر هر چه نظر کردیم رخسار تو دیدیم

چندان که به یاد تو شب و روز نشستیم

از شام فراقت چو سحرگه ندمیدیم

تا رشته طاعت به تو پیوسته نمودیم

هر رشته که بر غیر تو بستیم بریدیم

شاها به تولای تو در مهد غنودیم

بر یاد لب لعل تو ماشیر مکیدیم

ای حجت حق پرده ز رخسار برافکن

کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم

ما چشم به راهیم به هر شام و سحرگه

در راه تو از غیر خیال تو رهیدیم

ای دست خدا دست برآور که ز دشمن

بس ظلم بدیدیم و بسی طعنه شنیدیم

شمشیر کجت راست کند قامت دین را

هم قامت ما را که ز هجر تو خمیدیم

شاها ز فقیران درت روی مگردان

بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم

ص:172

حجت ثانی عشر

حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز

از آنکه عمر شود کوته و حدیث دراز

به راه عشق تو انجام کار تا چه شود

برفت در سر این کار هستیم ز آغاز

بطاق دلکش آن ابروان محرابی

که دور از تو نباشد مرا حضور نماز

اگر نه از دل من رسم سوختن آموخت

چرا دمی نکند شمع ترک سوز و گداز

اگر سعادت جاوید یابدت ای دل

نمای شرح حقیقت سخن مگو ز مجاز

حدیث لیلی و مجنون عامری بگذار

مخوان فسانه محمود غزنوی و ایاز

مدیح مظهر حق مظهر حقایق گوی

ثنای حجت ثانی عشر نما آغاز

سمی ختم رسل خاتم الائمه که هست

نهان ز دیده و بر حضرتش عیان هر راز

سلیل خسرو دین عسکری شه کونین

ولی حق شه دشمن گداز و دوست نواز

امام منتظر خلق ، مهدی موعود

که هست چشم جهانی به ره گذارش باز

پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی

ولی و قائم بالسیف شهسوار حجاز

ص:173

خجسته نامش زان بر زبان نمی آرم

که روزگار رقیب است و آسمان غماز

ز خوان مکرمتش وحش و طیر روزی خوار

بشکر موهبتش جن و انس هم آواز

به اوج جاهش جبریل عقل می نرسد

به بال شوق کند تا ابد اگر پرواز

ز حال مردم و وضع زمانه ناگفته

تو واقفی و نباشد به عرض حال نیاز

در آ ، ز پرده و از یک تجلی رخسار

غبار شرک ز مرات ماسوی پرداز

محیط زنده شود بعد مرگ گر نشود

ظهور دولت حق راست نوبت آغاز

مهدی جان

مرا به غیر تو نبود پناه مهدی جان

که من گدایم و هستی تو شاه مهدی جان

در انتظار تو شاها گذشت عمر عزیز

نگشت حاصل من غیر آه مهدی جان

شها فقیرم و مسکین و بر سر راهت

نشسته ام به امید نگاه مهدی جان

من عاشقم که به بینم جمال تو آیا

بود به سوی جناب تو راه مهدی جان

شها محب تو و دشمن عدوی توام

به صدق گفته ام هستی گواه مهدی جان

ص:174

بحق حرمت اجداد خودنما نظری

ز مرحمت به من رو سیاه مهدی جان

خمیده پشت من از بار معصیت شاها

نموده ام همه عمر اشتباه مهدی جان

امیدوارم چنانم که لطف تو شوید

ز نامه ام اثرات گناه مهدی جان

بحق محسن در خون طپیده زهرا

طلب نما فرجت از اله مهدی جان

اگر کنی سوی طاهائی از وفا نگهی

رها شود ز غم از آن نگاه مهدی جان

صاحب زمان (ع)

غم مخور روزی ولی و قلب امکان می رسد

مصلح عالم ولی حی سبحان می رسد

در پس پرده بود در انتظار امر حق

گر خدا امری کند آنگه شتابان می رسد

تکیه بر دیوار کعبه می دهد محبوب حق

از دهان در فشانش صوت قرآن می رسد

چون نمی گردد عمل دستور قرآن در جهان

بهر اجرا مجری احکام یزدان می رسد

داد مظلومان بگیرد او ز ظالمها بسی

روزگاری آن پناه بی پناهان می رسد

ما مریضیم و دوایی نیست بر درمان ما

آن طبیب ما مریضان بهر درمان می رسد

ص:175

(منتظر) در انتظار مصلح عالم بود

شیعیان صاحب زمان روزی فروزان می رسد

یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد

به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد

تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند

کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

بحق صحبت دیرین که هیچ محرم راز

بیار یک جهت حق گذار ما نرسد

هزار نقد به بازار کائنات آرند

یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد

دریغ قافله عمر کانچنان رفتند

که گردشان به هوای دیار ما نرسد

هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی

به دلپذیری نقش نگار ما نرسد

دلا ز طعن حسودان برنج و ایمن باش

که بد به خاطر امیدوار ما نرسد

چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را

غبار خاطری از رهگذر ما نرسد

بسوخت (حافظ) و ترسم که شرح قصه او

به سمع پادشه کامکار ما نرسد

ص:176

در مدح حضرت حجت (ع)

امروز امیر در میخانه توئی تو

فریاد رس ناله مستانه توئی تو

مرغ دل ما را که به کس رام نگردد

آرام توئی تو ، دام توئی ، دانه توئی تو

آن مهر درخشان که به هر صبح دهد تاب

از روزن این خانه به کاشانه توئی تو

آن ورد که زاهد به همه شام و سحرگاه

بشمارد با سبحه صد دانه توئی تو

آن باده که شاهد به خرابات مغان نیز

پیمود به جام و خم و میخانه توئی تو

آن غل که ز زنجیر سر زلف نهادند

بر پای دل عاقل و دیوانه توئی تو

ویرانه بود هر دو جهان نزد خردمند

گنجی که نهانست به ویرانه توئی تو

در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما

دیدیم که در کعبه و بتخانه توئی تو

بسیار بگوئیم و چه بسیار بگفتند

کس نیست بغیر از تو در این خانه توئی تو

یک همت مردانه در این کاخ ندیدیم

آن را که بود همت مردانه توئی تو

ص:177

در استغاثه به حضرت مهدی (عج)

گر قسمتم شود که تماشا کنم ترا

ای نور دیده جان و دل اهدا کنم ترا

این دیده نیست قابل دیدار روی تو

چشمی دگر بده که تماشا کنم ترا

تو در میان جمعی و من در تفکرم

کاندر کجا برآیم و پیدا کنم ترا

هر صبح جمعه ندبه کنان در دعای صبح

از کردگار خویش تمنا کنم ترا

یابن الحسن اگر چه نهانی ز چشم من

در عالم خیال ، هویدا کنم ترا

گویند دشمنان که تو بنموده ای ظهور

زین اقترای محض مبرا کنم ترا

همچون موید به تکاپو مگر دمی

ای آفتاب گمشده پیدا کنم ترا

ص:178

بخش ششم : حضرت صاحب الزمان (ع) از دیدگاه قرآن و عترت

اشاره

ص:179

ص:180

تاریخ ولادت امام زمان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله

محل ولادت : شهر سامراء

ساعت ولادت : موقع طلوع فجر .

روز ولادت از ایام ماه : پانزدهم ماه .

ماه ولادت : ماه شعبان المعظم .

سال ولادت : سال 255 هجری .

مدت عمر و امامت : از حین ولادت تا آن موقعی که خدای علیم اجازه ظهور دهد .

نام ، لقب ، کنیه :

نام مقدس : محمد ، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دنیا از بین نخواهد رفت تا مردی از اهل بیت من که هم نام من است مالک زمین شود .

لقب مبارک : مهدی ، حجت الله ، منتظر ، قائم و صاحب الزمان .

کنیه شریف : ابوالقاسم و ابوعبدالله .

محدث قمی می نگارد : موقعی که حضرت صاحب الزمان علیه السلام متولد

ص:181

شد به حضرت رسول اکرم و علی بن ابیطالب و جمیع امامان تا پدر بزرگوار خود صلی الله علیهم اجمعین صلوات و درود فرستاد .

حسب و نسب حضرت مهدی موعود علیه السلام

از طرف مادری : محمد بن نرجس فرزند یشوعا فرزند قیصر یعنی پادشاه روم . مادر نرجس از فرزندان شمعون بن صفا که وصی حضرت عیسی علیه السلام بوده به شمار می رود .

ده شمائل

خصوصیات بقیه الله الاعظم امام زمان علیه السلام

1 . شبیه ترین مردم در خلق و خوی به حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده و شمائل او شمائل آن حضرت می باشد .

2 . چهره اش سفید درخشنده ، که سرخی به او آمیخته و گندم گون است .

3 . پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است .

4 . ابروانش به هم پیوسته .

5 . بینی مبارکش باریک کشیده و بالا آمده که مختصری برآمدگی در وسط دارد .

6 . گوشت صورت مبارکش کم است .

7 . بر روی راستش خالی است همچون ستاره ای درخشان .

ص:182

8 . میان دندانهایش گشاده و به هم پیوسته .

9 . چشمانش درخشنده ، و شاید فرورفتگی چشم ها

غیبت صاحب الزمان علیه السلام

امام زمان علیه السلام به امر خداوند دارای دو غیبت بود :

1 - غیبت صغری ، که از سال 260 هجری شروع شد و در سال 329 هجری قمری پایان یافت که تقریبا 70 سال می گذشت (اقوال دیگری نیز گفته شده است) .

2 - غیبت کبری ، که از سال 329 هجری شروع شد و تا وقتی که خدا بخواهد و ظهور کند ادامه خواهد یافت .

دوران زندگی امام زمان علیه السلام را می توان در چهار بخش خلاصه کرد :

1 - دوران پدر (حدود پنج سال) .

2 - دوران غیبت صغری که با چهار نفر از سفرای خاص خود به ترتیب : عثمان بن سعید ، محمد بن عثمان ، حسین بن روح ، علی بن محمد سیمری تماس داشت و سپس به علی بن محمد سیمری دستور داد که جانشینی برای خود تعیین نکند .

3 - غیبت کبری و انتظار آن حضرت و ملاقات بعضی با آن حضرت . . . که امام زمان علیه السلام در این زمان زمام امور را به (ولی فقیه) (مجتهد جامع شرایط) سپرده است .

4 - دوران درخشان ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و حکومت جهانی حضرت صاحب الزمان علیه السلام .

ص:183

مهدی موعود در آیات قرآنی

قسمتی از آیاتی که روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام تاویل به ظهور قائم آل محمد ، امام زمان علیه السلام شده است .

1 - ولئن اخرنا عنهم العذاب الی امه معدوده .

از امیر المومنین علیه السلام روایت شده که در تاویل این آیه شریفه فرمود : امه معدوده ، اصحاب قائم آل محمداست که سیصد و سیزده نفر می باشند . (1)

و در تفسیر عیاشی از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود :

خداوند اصحاب قائم ما را در یک لحظه مانند ابرهای پراکنده فصل پاییز جمع می کند .

2 - و ذکرهم بایام الله ، (2)

امام محمدباقر علیه السلام فرمود : ایام الله ، سه روز است ، روز قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، روز رجعت ، روز قیامت .

3 - و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون . (3)

یعنی در زبور (حضرت داود پیغمبر علیه السلام) بعد از کتب آسمانی سابق نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث می برند و اینان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و یاران آن حضرت می باشند .

4 - الذین ان مکناهم فی الارض اقامواالصلوه و اتواالزکوه و امروا

ص:184


1- 74. سوره هود ، آیه 10 .
2- 75. سوره ابراهیم ، آیه 5 .
3- 76. سوره انبیاء ، آیه 105 .

بالمعروف و نهوا عن المنکر . (1)

امام محمدباقر علیه السلام فرمود : این آیه متعلق به آل محمد صلی الله علیه و آله است ، یعنی دوازده امام علیهم السلام و شخص حضرت مهدی موعود علیه السلام و یاران او که خداوند آنان را در شرق و غرب جهان جای دهد ، و دین اسلام را غالب گرداند و هر بدعت و باطلی را به وسیله او و یارانش محو کند . و آنچنان عالم در آسایش بسر برد که اثر ظلم در جایی دیده نشود . (2)

5 - امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء .

امام صادق علیه السلام می فرمود : این آیه درباره قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نازل شده ، به خدا قسم (مضطر) اوست که دو رکعت نماز در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام بگذارد و خدا را بخواند ، پروردگار نیز اجابت کند . (3)

6 - اقتربت الساعه . (4)

روایت شده که مقصود ساعت قیام آل محمد صلی الله علیه و آله است . (5)

7 - مدهامتان . (6)

یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام روایت نموده که در تفسیر این آیه فرمود : در دولت امام زمان علیه السلام راه میان مکه علیه السلام راه میان مکه و مدینه با درخت خرما اتصال یابد .

8 - هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون . (7)

ص:185


1- 77. سوره حج ، آیه 60 .
2- 78. بحارالانوار ، جلد 51 ، ص 48 .
3- 79. بحارالانوار ، ج 51 ، ص 48 .
4- 80. سوره قمر ، آیه 1 .
5- 81. بحارالانوار ، ج 51 ، ص 47 .
6- 82. سوره الرحمن ، آیه 63 .
7- 83. سوره صف ، آیه 9 .

این آیه نیز درباره قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است . ابوبصیر می گوید : از امام رضا علیه السلام از آیه هو الذی ارسل رسوله بالهدی . . . سوال کردم ، فرمود : هنوز موقع تاویل این آیه نرسیده است ، گفتم : قربانت گردم که موقع آن فرا می رسد ؟ فرمود : انشاءالله هنگامی که قائم قیام کند .

9 - الذین یومنون بالغیب . (1)

امام صادق علیه السلام فرمود : هر کس اقرار به ظهور امام زمان علیه السلام کند ایمان به غیب آورده است .

10 - اعملوا ان الله یحیی الارض بعد موتها . (2)

امام باقر علیه السلام فرمود : خداوند زمین را با ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله زنده می گرداند ، از آن پس که با کفر اهلش مرده باشد .

11 - و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین . (3)

امام علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود : اینان که در سرزمین ضعیف گشته اند آل پیغمبرند که خداوند حضرت مهدی علیه السلام آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند . (4)

12 - جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا . (5)

یعنی حق آمد و باطل از بین رفت ، زیرا باطل رفتنی است ، امام باقر علیه السلام فرمود : چون قائم ما ظهور کند دولت باطل از میان می رود .

ص:186


1- 84. سوره بقره ، آیه 1 .
2- 85. سوره حدید ، آیه 26 .
3- 86. سوره قصص ، آیه 4 .
4- 87. مهدی موعود ، ص 260 .
5- 88. سوره اسراء ، آیه 83 .

13 - و السماء ذات البروج . (1)

اصبغ بن نباته از ابن عباس روایت کرده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : منظور از آسمان در آیه منم ، و برجها امامان اهل بیت و عترت من هستند ، که اول آنها علی علیه السلام و آخرشان مهدی علیه السلام و آنها دوازده تن می باشند . (2)

14 - لعل الساعه قریب (3)

مفضل بن عمر از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که منظور وقت ظهور قائم علیه السلام است .

مهدی موعود در احادیث

توجه خوانندگان محترم و عاشقان حضرت صاحب الزمان علیه السلام را به قسمتی از روایات شیعه و سنی که درباره حضرت مهدی موعود علیه السلام رسیده است جلب می نمایم .

1 - روایاتی که می گوید : ائمه دوازده تن ، اول آنها امام علی علیه السلام و آخر آنان حضرت مهدی علیه السلام است .

91 حدیث

2 - روایاتی که می گوید مهدی از خاندان پیغمبر است .

389 حدیث

3 - روایاتی که می گوید مهدی از دودمان علی علیه السلام است .

214 حدیث

4 - روایاتی که او را از فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام می داند .

192 حدیث

5 - روایاتی که او را نهمین فرزند از اولاد حسین علیه السلام می دانند .

148 حدیث

ص:187


1- 89. سوره بروج .
2- 90. مهدی موعود ، ص 273 .
3- 91. سوره شوری ، آیه 16 .

6 - روایاتی که او را از فرزندان امام زین العابدین علیه السلام می داند .

185 حدیث

7 - روایاتی که او را پسر امام حسن عسگری علیه السلام دانسته اند .

146 حدیث

8 - روایاتی که او را امام دوازدهم و آخرین امام دانسته اند .

136 حدیث

9 - روایاتی که درباره ولادت آن حضرت رسیده است .

214 حدیث

10 - روایاتی که درباره عمر طولانی او رسیده است .

318 حدیث

11 - روایاتی که می گوید او دارای غیبت طولانی است .

91 حدیث

12 - روایاتی که می گوید دین اسلام به وسیله او جهانگیر می شود .

47 حدیث

13 - روایاتی که می گوید شخص مهدی جهان را پر از عدل و داد می کند .

123 حدیث

14 - روایاتی که بشارت به ظهور آن سرور داده است . (1)

675 حدیث

و اما کتابها ، در دو بخش معرفی می شود ، نخست قسمتی از کتابهای علمای شیعه و سپس کتابهای علمای اهل سنت .

و اما بخش نخست عبارتند از :

1 . اصول کافی کتاب الحجه . . . . . مولف کلینی (ره)

2 . اکمال الدین . . . . . شیخ صدوق (ره)

3 . الارشاد . . . . . شیخ مفید

ص:188


1- 92. مهدی موعود .

4 . خمس رسائل فی اثبات الحجه . . . . . شیخ مفید

5 . الوجیزه فی الغیبه . . . . . سید مرتضی علم الهدی

6 . الغیبه . . . . . شیخ طائفه طوسی

7 . البرهان من طول عمر الامام الزمان . . . . . شیخ ابوالفتح کراچکی

8 . الغیبه . . . . . محمد ابراهیم نعمانی

9 . اعلام الوری . . . . . امین الاسلام طبرسی

10 . فصول نصیریه فصل امامت . . . . . خواجه نصیر طوسی

11 . الملاحم و الفتن . . . . . سید بن طاووس

12 . وسیله الفوز و الامان . . . . . شیخ بهائی

13 . المحجه فیما نزل فی القائم الحجه . . . . . سید هاشم بحرانی

14 . بحار الانوار 54 - 52 - 51 . . . . . علامه مجلسی

15 . اثبات الهدی . . . . . شیخ حر عاملی

16 . موعودی که جهان در انتظار اوست . . . . . علی دوانی

17 . نجم الثاقب . . . . . حاج میرزا حسین نوری

18 . الصحیفه المهدویه . . . . . حاج شیخ فضل الله نوری

19 . کفایه الموحدین جلد 3 . . . . . سید اسماعیل عقیلی طبرسی

20 . قیام و انقلاب مهدی . . . . . شهید آیت الله مطهری

در اینجا برای مزید اطلاع خوانندگان گرامی بخشی از کتابهای اهل سنت را نیز ضمیمه می کنیم تا معلوم گردد که عقیده به مهدی (عج) یک عقیده اسلامی و بین المللی است و منحصر به شیعه نمی باشد و اینک قسمتی از آن کتاب ها :

1 . ابراز الوهم المکنون . . . . . احمد محمد صدیق مغربی

2 . اخبار المهدی . . . . . حماد بن یعقوب

ص:189

3 . الارذاعه . . . . . محمد صدیق خان بخاری

4 . الاربعین . . . . . ابونصیر اصفهانی

5 . البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان . . . . . متقی هندی - مولف کنزالعمال

6 . البیان فی اخبار صاحب الزمان . . . . . ابوعبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی

7 . الرد علی من حکم و قضی ان المهدی المنتظر جاء و مضی . . . . . ملا علی قاری حنفی

8 . العرف الوردی فی اخبار المهدی . . . . . جلال الدین سیوطی

9 . العطر الوردی . . . . . محمد نبی محمد بلیسی

10 . القطر الشهدی فی اوصاف الهدی (منظوم) . . . . . شهاب الدین حلوانی

11 . المشرب الوردی . . . . . ملا علی قاری حنفی

12 . علامات المهدی . . . . . جلال الدین سیوطی

13 . فوائد الفکر . . . . . یوسف کرمی مقدسی

14 . مناقب المهدی . . . . . حافظ ابونعیم اصفهانی

15 . القول المختصر فی علامات المهدی . . . . . حافظ بن هجر هیثمی شافعی

این کتاب ها که بخشی از آنها قبل از تولد مهدی (ع) تالیف یافته و بخشی در عصر صغری و مقداری در عصر غیبت کبری این مطلب را به ما می فهماند که تا چه حد مساله مهدویت در بین فرق مسلمین اهمیت داشته که از زوایای مختلف و در اعصار مختلف علمای فریقین به بحث و بررسی پیرامون آن پرداخته اند . (1)

ص:190


1- 93. نقل کتاب ها در این قسمت از کتاب (خورشید مغرب) تالیف محمد رضا حکیمی می باشد .

مصلح جهان خواهد آمد

یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر که اول آنها حضرت آدم و آخر آنها حضرت خاتم الانبیا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می باشد و دوازده امام که اول آنها حضرت علی علیه السلام و آخر آنها قائم آل محمد حضرت صاحب الزمان صلی الله علیه و آله می باشد از وجود اقدس امام زمان و غیبت و ظهور و تعداد یاران آن حضرت خبر دادند .

ما فقط اکتفاء می کنیم به روایت امام صادق علیه السلام .

فضل بن شاذان از علقمه بن محمد حضرمی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمودند : ائمه دین پس از پیغمبرش دوازده نفرند ، اول آنها حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و پس از او امام حسن و امام حسین و علی زین العابدین ، محمد بن علی الباقر (و من) جعفر الصادق و من به موسی به جعفر وصیت می کنم پس از او امام رضا که در سرزمین خراسان مدفون می شود ، پس از پدرش محمد بن علی جواد التقی ، و بعد علی بن محمد النقی الهادی و پس از او حسن بن علی عسکری و پسر حسن مهدی (صوات الله علیهم) می باشد که چون خروج کند 313 نفر اطراف او جمع شوند به عدد مردان بدر و چون زمان خروج برسد شمشیر او از غلاف بیرون آید و ندا کند ای ولی خدا برخیز و بکش دشمنان خدا را . (1)

بالای سر حضرت مهدی علیه السلام فرشته ای است

عبدالله بن عمر می گوید :

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : مهدی در حالی قیام می کند که فرشته ای

ص:191


1- 94. زندگانی چهارده معصوم ، ص 1288 و اکمال الدین .

بالای سر او قرار دارد و می گوید : مهدی این است از او پیروی نمائید . (1)

ابر بر سر حضرت مهدی علیه السلام سایه می افکند

عبدالله بن عمر نقل کرده که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : مهدی علیه السلام در حالی که قطعه ای ابر بر سر او سایه افکنده قیام می نماید ، در آن وقت گوینده ای اعلام خواهد داشت که این مهدی خلیفه است ، از او پیروی کنید . (2)

مهدی فرزند فاطمه علیهاالسلام است

زهری از امام زین العابدین علیه السلام و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : مهدی از فرزندان تو است .

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود :

به درستی که خلفاء و اوصیاء من و حجت های خدا بر خلق بعد از من ، دوازده نفرند ، اول آنها علی و آخر آنها فرزندم مهدی است ، پس فرود می آید عیسی بن مریم روح الله ، پس نماز گذارد پشت سر مهدی و روشن می کند (مهدی) زمین را به نور خدا و می رساند سلطنت او را به مشرق و مغرب . (گسترش پیدا می کند در مشرق و مغرب)

چند نمونه از وظایف شیعیان و عاشقان امام زمان علیه السلام

1 - شناخت و معرفت کامل از طریق صفات و خصایصی که مخصوص آن حضرت است ، و مداومت داشتن بر خواندن این دعا :

ص:192


1- 95. مهدی موعود ، ص 294 .
2- 96. بحار الانوار ، ج 51 ، ص 81

(اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک ، اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضلکت عن دینی) .

2 - منتظر ظهور و فرج آن حضرت بودن ، بگونه ای که این انتظار در انسان تحرک ایجاد کرده و در عمل ظاهر شود ، تا آنجا که در انجام واجبات الهی و ترک محرمات کوتاهی نکند .

3 - تسلیم و انقیاد برای امر امام علیه السلام داشته باشد و عجله نکند ، یعنی چون و چرا در امر ظهور آن جناب ننماید و آنچه از جانب آن حضرت می رسد صحیح و مطابق حکمت بداند .

4 - از مال خود به آن حضرت هدیه نماید ، مثلا مالی را که می خواهد به امام علیه السلام هدیه دهد ، به همین قصد در راهی که می داند رضای آن حضرت است مصرف نماید ، مانند این که به صالحین از دوستان و شیعیان آن حضرت کمک نماید .

5 - صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت .

6 - مداومت نمودن بر خواندن این دعا که در کتاب کمال الدین از حضرت صادق علیه السلام روایت شده :

(یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک .)

7 - در هر حال و زمانی آماده یاری نمودن آن حضرت باشد ، و در فراقش مغموم بوده و ندبه و زاری نماید . (مداومت داشتن بر خواندن دعای ندبه در صبح های جمعه)

8 - در مشکلات و گرفتاریهای مهم به آن حضرت متوسل شود .

9 - فضایل و کمالات و صفات آن حضرت را ذکر نمودن و مردم را به سوی معرفت و شناخت آن جناب و خدمت به آن بزرگوار دعوت کردن .

ص:193

10 - صبر کردن بر سختی ها و اذیت و سرزنش دشمنان دین در زمان غیبت .

11 - ثواب اعمال نیک و عبادات را به آن حضرت هدیه نمودن .

12 - دعاء کردن برای سلامتی آن بزرگوار و طلب پیروزی و یاری و ظهور آن جناب را ، از خدای متعال نمودن .

13 - خواندن زیارت آن حضرت و دعای عهد که در این کتاب نقل شده است .

14 - بر دین و اعتقادات خود ثابت باشد و با نااهلان و منحرفین که او را نسبت به دینش سست کنند معاشرت نکند .

خداوندا ، ما را از پیروان و سربازان امام زمان علیه السلام قرار بده و قلب مبارک آن حضرت را از ما راضی و خشنود بفرما .

چند نمونه از شباهت امام زمان علیه السلام به پیغمبران علیهم السلام

1 - شباهت امام زمان علیه السلام به حضرت آدم علیه السلام :

خداوند متعال آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و او را وارث آن ساخت و در قرآن مجید چنین فرمود : انی جاعل فی الارض خلیفه . (1)

خداوند امام زمان علیه السلام را نیز وارث زمین خواهد ساخت و خلیفه خود در زمین خواهد فرمود ، چنانکه در قرآن کریم فرمود : وعدالله الذین امنوا منکم . (2)

امام صادق علیه السلام فرمود : او قائم آل محمد و اصحابش می باشند و هنگام ظهورش در مکه دست بر صورت می کشد می گوید : الحمدلله الذی

ص:194


1- 97. سوره بقره ، آیه 30 .
2- 98. سوره نور ، آیه 55 .

صدقنا وعده و اورثنا الارض . (1)

2 - شباهت به نوح علیه السلام :

حضرت نوح شیخ الانبیاء از امام صادق و امام هادی علیه السلام روایت است که حضرت نوح علیه السلام دوهزار و پانصد سال عمر کرد .

امام زمان علیه السلام شیخ الاوصیاء است (بنا به روایت کافی) در نیمه شعبان سال 255 هجری متولد شد . (2)

پس عمر آن حضرت تاکنون 1160 سال است .

امام سجاد علیه السلام فرمود :

در قائم روشی از آدم و از نوح هست و آن طول عمر می باشد . (3)

3 - شباهت به ادریس علیه السلام :

1 . حضرت ادریس علیه السلام از قومش غائب شد ، هنگامی که می خواستند او را بکشند .

امام زمان علیه السلام نیز همینطور ، هنگامی که دشمنان می خواستند آن حضرت را بکشند غایب شد .

2 . غیبت ادریس به طول انجامید .

امام زمان نیز غیبتش طولانی است . (4)

ص:195


1- 99. تفسیر البرهان ، ج 3 ، ص 146 .
2- 100. کافی ، ج 1 ، ص 514 .
3- 101. اکمال الدین ج 1 ، ص 323 .
4- 102. مکبال المکارم ، ج 1 ، ص 202 .

4 - شباهت به هود علیه السلام :

حضرت هود علیه السلام ، خداوند کافرین را به وسیله او هلاک کرد و باد عقیم را بر آنها فرستاد . چنانچه خداوند می فرماید : فارسلنا علیهم الریح العظیم . (1)

امام زمان علیه السلام نیز چنان است که خداوند به وجود او جمعی از کافرین را با باد سیاهی نابود می کند . (2)

5 - شباهت به حضرت ابراهیم علیه السلام :

حضرت ابراهیم علیه السلام ، دوران حمل و ولادتش مخفیانه بود . امام زمان علیه السلام نیز حمل و ولادتش مخفی بود .

حضرت ابراهیم دو غیبت داشته است .

امام زمان نیز دو غیبت داشته است .

حضرت ابراهیم علیه السلام هنگامی که در آتش افکنده شد جبرئیل برایش جامه ای از بهشت آورد .

امام زمان علیه السلام نیز همان جامه را - هنگامی که قیام کرد - خواهد پوشید . (3)

6 - شباهت به اسماعیل علیه السلام :

خداوند متعال به ولادت حضرت اسماعیل علیه السلام بشارت داد : فبشرناه بغلام حلیم . (4)

ص:196


1- 103. سوره ذاریات ، آیه 41 .
2- 104. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 203 .
3- 105. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 205 .
4- 106. سوره صافات ، آیه 101 .

خداوند به ولادت امام زمان علیه السلام و قیام آن حضرت نیز بشارت داده است .

7 - شباهت به لوط علیه السلام :

حضرت لوط علیه السلام فرشتگان برای یاریش آمدند .

قالوا یا لوط انا رسل ربک . (1)

ما فرستادگان خداوند هستیم ، هرگز دست آزار آنان به تو نمی رسد .

امام زمان علیه السلام نیز فرشتگان برای یاریش فرود خواهند آمد . (2)

8 - شباهت به یعقوب علیه السلام :

حضرت یعقوب علیه السلام برای یوسف علیه السلام آنقدر گریست تا اینکه چشمانش از اندوه سفید شد ، در حالی که خشم خود را فرو می برد . (3)

امام زمان علیه السلام برای جدش امام حسین علیه السلام گریست و در زیارت ناحیه فرمود : (و لابکین علیک بدل الدموع دما) . به جای اشک خون بر تو می گریم . (4)

یعقوب علیه السلام منتظر فرج بود .

امام زمان علیه السلام نیز منتظر فرج است .

9 - شباهت یوسف علیه السلام :

حضرت یوسف علیه السلام زیباترین اهل زمان خود بود .

ص:197


1- 107. سوره هود ، آیه 81 .
2- 108. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 212 .
3- 109. سوره یوسف ، آیه 84 .
4- 110. بحار الانوار ، ج 52 ، ص 55 .

امام زمان علیه السلام نیز زیباترین اهل زمان خود می باشد .

حضرت یوسف علیه السلام را خداوند امرش را یک شبه اصلاح فرمود که پادشاه مصر آن خواب را دید .

امام زمان علیه السلام نیز خداوند امرش را یک شبه اصلاح می فرماید . (1)

10 - شباهت به خضر علیه السلام :

حضرت خضر علیه السلام خداوند متعال عمرش را طولانی نموده و این موضوع نزد شیعه و سنی مسلم است .

امام زمان علیه السلام نیز خداوند عمرش را طولانی قرار داده . حکمت اینکه عمر خضر علیه السلام طولانی شده دلیلی بر طول عمر امام زمان علیه السلام باشد . حضرت خضر علیه السلام هر سال در مراسم حج شرکت می کند ، امام زمان علیه السلام نیز هر سال در مراسم حج شرکت می کند و مناسک را بجای می آورد . (2)

11 - شباهت به شعیب علیه السلام :

حضرت شعیب علیه السلام در قوم خود گفت : بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین . (3)

امام زمان علیه السلام نیز هنگامی که خروج کند به کعبه تکیه می زند و 313 مرد به نزدش حاضر می شوند .

پس اولین سخنی که به زبان می آورد این آیه است : بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین ، من بقیه الله در زمین و خلیفه خدا و حجت او بر شما

ص:198


1- 111. بحارالانوار ، ج 52 ، ص 280 .
2- 112. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 217 .
3- 113. سوره هود ، آیه 86 .

هستم ، پس هیج مسلمانی بر او سلام نمی کند ، مگر اینکه چنین می گوید : السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه . (1)

12 - شباهت به موسی علیه السلام :

حضرت موسی علیه السلام دوران حملش مخفی بود . امام زمان علیه السلام نیز همینطور .

حضرت موسی علیه السلام ولادتش مخفیانه صورت گرفت ، امام زمان علیه السلام نیز ولادتش مخفیانه انجام شد .

موسی علیه السلام از سنگ برایش دوازده چشمه جوشید .

امام زمان علیه السلام هرگاه ظهور نماید با پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله و انگشتری سلیمان و سنگ و عصای موسی قیام خواهد کرد . تا آخر حدیث . (2)

13 - شباهت به یوشع علیه السلام :

حضرت یوشع علیه السلام پس از وفات حضرت موسی علیه السلام منافقان امت آن حضرت با او جنگ کردند .

امام زمان علیه السلام منافقان این امت با او جنگ خواهند کرد .

14 - شباهت به داود علیه السلام :

حضرت داود علیه السلام را خداوند متعال در زمین خلیفه ساخت و فرمود : یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض . (3)

ص:199


1- 114. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 225 .
2- 115. بحار الانوار ، ج 52 ، ص 351 . غیبت نعمانی ، ص 238 .
3- 116. سوره ص ، آیه 26 .

امام زمان علیه السلام را نیز خداوند خلیفه در زمین نموده و فرمود : امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء (1)

داود علیه السلام جالوت را کشت .

امام زمان علیه السلام دجال را - که از جالوت بدتر است - می کشد .

15 - شباهت به سلیمان علیه السلام :

حضرت سلیمان علیه السلام ، داود را جانشین و خلیفه خود قرار داد ، در حالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود . (2)

امام زمان علیه السلام را نیز خداوند خلیفه قرار داد و حال آنکه کودکی تقریبا پنج ساله بود .

سلیمان علیه السلام خداوند باد را تسخیر او قرار داده بود ، قرآن مجید می فرماید : فسخرنا له الریح . (3)

امام زمان علیه السلام نیز خداوند باد را در خدمتش قرار می دهد . (4)

16 - شباهت به عزیر علیه السلام :

حضرت عزیر علیه السلام وقتی به سوی قومش بازگشت و در میان آنها ظاهر شد تورات را آنطور که بر موسی بن عمران علیه السلام نازل شده بود خواند .

امام زمان نیز قرآن را برای اهل زمین آنچنان که بر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده خواهد خواند .

ص:200


1- 117. سوره نمل ، آیه 62 .
2- 118. اکمال الدین ، ج 1 ، ص 156 .
3- 119. سوره ص ، آیه 36 .
4- 120. اکمال الدین ، ج 2 ، ص 671 .

17 - شباهت حضرت ایوب علیه السلام :

ایوب علیه السلام هفت سال بر با صبر کرد . (1)

امام زمان علیه السلام از هنگامی وفات پدرش تاکنون صبر کرده . (2)

18 - شباهت به زکریا علیه السلام :

زکریا علیه السلام در مصیبت امام حسین علیه السلام سه روز گریه کرد .

امام زمان علیه السلام نیز تمام عمر و در همه زمانش بر آن حضرت می گرید .

19 - شباهت به یحیی علیه السلام :

حضرت یحیی علیه السلام پیش از ولادت به او بشارت و مژده داده شد .

امام زمان علیه السلام نیز بشارت و مژده اش پیش از ولادت داده شد .

حضرت یحیی علیه السلام در شکم مادر سخن گفت .

امام زمان علیه السلام نیز در شکم مادر سخن گفت ، سوره قدر را قرائت کرد .

یحیی علیه السلام زاهدترین و عابدترین مردم زمانش بود .

امام زمان علیه السلام نیز زاهدترین و عابدترین مردم زمانش می باشد . (3)

20 - شباهت عیسی علیه السلام :

حضرت عیسی علیه السلام در کودکی در گهواره سخن گفت .

امام زمان علیه السلام نیز در کودکی در گهواره سخن گفت .

حضرت عیسی علیه السلام را خداوند به سوی خود بالا برد .

ص:201


1- 121. بحارالانوار ، ج 12 ، ص 347 .
2- 122. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 243 .
3- 123. اکمال الدین ، ج 2 ، ص 428 .

امام زمان علیه السلام را نیز خداوند به سوی خود بالا برد . (1)

21 - شباهت به حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله :

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : مهدی از فرزندان من است ، اسم او اسم من ، و کنیه اش کنیه من ، از نظر خلق و خلق شبیه ترین مردم به من است .

صاحب الزمان با شما سخن می گوید

قال علیه السلام : انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله البلاء عن اهلی وشیعتی (2)

امام زمان علیه السلام فرمود : من خاتم اوصیاء هستم و به وسیله من خدا بلا را از اهل من و شیعیانم دور می گرداند .

من بقیه الله هستم

قال علیه السلام : انا بقیه الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه . (3)

امام زمان فرمود : بقیه خداوند در زمینش و انتقام گیرنده از دشمنانش من هستم .

هیچ چیز از شما بر ما پوشیده نیست

قال علیه السلام : فانا یحیط علمنا بانبائکم و لایعزب عنا شی من اخبارکم . (4)

ص:202


1- 124. مکیال المکارم ، ج 1 ، ص 246 .
2- 125. بحار الانوار ، ج 52 ، ص 30 .
3- 126. اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 666 و بحار الانوار ج 52 ص 24 .
4- 127. بحارالانوار ، ج 53 ، ص 175 .

امام زمان علیه السلام فرمود : قطعا دانش ما بر (اوضاع و) خبرهای شما احاطه دارد و چیزی از (احوال و) گزارشهای شما بر ما پوشیده و پنهان نیست .

من قائم آل محمد هستم

قال علیه السلام : انا القائم من آل محمد صلی الله علیه و آله ، انا الذی اخرج فی اخر الزمان بهذا السیف - و اشار الیه - فاملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما . (1)

امام زمان علیه السلام فرمود : من قائم از دودمان محمد صلی الله علیه و آله هستم سپس به شمشیرشان اشاره نموده و فرمودند : من همانم که در آخر الزمان با این شمشیر خروج می کنم ، آنگاه زمین را از عدالت و انصاف سرشار می سازم ، چنانکه مملو از ظلم و ستم شده باشد .

من امام اهل زمینم

قال علیه السلام : و انی امان لاهل الارض . (2)

امام زمان علیه السلام فرمود : و من برای اهل زمین امان از عذابم .

حق با ما است

امام زمان علیه السلام فرمود : باید بدانید که حق با ما و در دست ماست ، بجز ما که این داعیه را بر زبان آورد دروغگو و افترا زننده و گمراه و گمگشته است .

ص:203


1- 128. کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ، ص 454 و بحار الانوار ج 52 ، ص 41 .
2- 129. بحار الانوار ، ج 53 ، ص 191 .

ص:204

بخش هفتم : عریضه و دعاهایی درباره امام زمان (ع)

اشاره

ص:205

ص:206

طریقه نامه نوشتن و عریضه دادن به امام زمان علیه السلام

مرحوم محدث قمی در کتاب منتهی الامال به نقل از تحفه الزائر علامه مجلسی و مفاتیح النجاه سبزواری می نویسد :

هر کس حاجتی دارد آنچه که ذکر می شود در وقعه ای بنویسد و در (ضریح) یکی از قبور ائمه علیه السلام بیندازد ، یا رقعه را ببندد مهر کند و خاک پاکی را گل سازد ، و آن را در میان گل گذارد و در نهری یا چاهی عمیق یا غدیر آبی اندازد ، که به حضرت صاحب الزمان صلوات الله و سلامه علیه می رسد و آن بزرگوار عهده دار برآوردن حاجت می شود . رقعه این چنین نوشته می شود :

بسم الله الرحمن الرحیم

(کتبت یا مولای صلوات الله علیک مستغیثا و شکوت ما نزل بی مستجیرا بالله عزوجل ثم بک من امر قد دهمنی و اشغل قبلی و اطال فکری و سلبنی بعض لبی و عیر خطیر نعمه الله عندی اسلمنی عند تخیل وروده الخلیل و تبرء منی عند ترائی اقباله الی الحمیم و عجزت عن دفاعه حیلتی و خاننی فی تحمله صبری و قوتی فلجات فیه الیک و توکلت فی المسئله لله جل ثناوه علیه و علیک فی دفاعه عنی علما بمکانک من الله رب العالمین

ص:207

ولی التدبیر و مالک الامور و اثقا بک فی المسارعه فی الشفاعه الیه جل ثنائه فی امری متیقنا لاجابته تبارک و تعالی ایاک باعطائی سولی و انت یا مولای جدیر بتحقیق ظنی و تصدیق املی فیک فی امر کذا و کذا (و بجای کذا و کذا حاجات خود را نام ببرد) فیما لا طاقه لی بحمله و لاصبر لی علیه و ان کنت مستحقا له و لاضعافه بقبیح افعالی و تفریطی فی الواجبات التی لله عزوجل فاغثنی یا مولای صلوات الله علیک عند اللهف و قدم المسئله لله عزوجل فی امری قبل از حلول التلف و شماته الاعداء فبک بسطت النعمه علی و اسئل الله جل جلاله لی نصرا عزیزا و فتحا قریبا فیه بلوغ الامال و خیر المبادی و خواتیم الاعمال و الامن من المخاوف کلها فی کل حال انه جل ثنائه لما یشاء فعال و هو حسبی و نعم الوکیل فی المبدء و المال) .

آنگاه در کنار آن نهر یا چاه عمیق یا غدیر بایستد و اعتماد بر یکی از وکلای آن حضرت نموده و او را در نظر آورد (یا عثمان سعید العمروی ، یا پسر او محمد عثمان ، یا حسین بن روح یا علی بن محمد السمری) و یکی از آنها را بر زبان آورده و صدا نماید و بگوید :

(یا فلان بن فلان سلم علیک اشهد ان وفاتک فی سبیل الله و انک حی عندالله مرزوق و قد خاطبتک فی حیاتک التی لک عندالله عزوجل و هذه رقعتی و حاجتی الی مولانا علیه السلام فسلمها الیه و انت الثقه الامین) .

سپس نوشته را در نهر یا در چاه یا در غدیر اندازد که ان شاء الله حاجت او برآورده خواهد شد .

السلام علیک یا صاحب الزمان و یا خلیفه الرحمن و یا شریک القران المستغاث بک یا امام الانس و الجان و یا ابا القاسم یا حجه بن الحسن العسکری ایها القائم المنتظر المهدی یابن رسول الله یابن امیرالمومنین یا

ص:208

امام المسلمین یا حجه الله علی الخلائق اجمعین یا سیدنا و مولینا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا فی الدنیا و الاخره یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله .

دعای توسل

علامه مجلسی فرموده که در بعضی از کتب معتبره نقل کرده اند از محمد بن بابویه که این دعا ، توسل را از ائمه علیهم السلام روایت کرده است و گفته است در هیچ امری نخواندم مگر آنکه اثر اجابت را به زودی یافتم . (1)

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ یا اَبَاالْقاسِمِ یا رَسُولَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ یا عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعی لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبی یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا عَبْدِاللّهِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً

ص:209


1- 130. بحارالانوار ، ج 102 ، ص 247 .

عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِقُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ اَیُّهَا الْکاظِمُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُوسی اَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِیُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِی النَّقِیُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا

ص:210

یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ یا وَصِیَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِیُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ ، یا سادَتی وَمَوالِیَّ اِنّی تَوَجَّهْتُ بِکُمْ اَئِمَّتی وَعُدَّتی لِیَوْمِ فَقْری وَحاجَتی اِلَی اللّهِ وَتَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَی اللّهِ وَاسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ اِلَی اللّهِ فَاشْفَعُوا لی عِنْدَ اللّهِ وَاسْتَنْقِذُونی مِنْ ذُنُوبی عِنْدَ اللّهِ فَاِنَّکُمْ وَسیلَتی اِلَی اللّهِ وَبِحُبِّکُمْ وَبِقُرْبِکُمْ اَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّهِ فَکُونُوا عِنْدَ اللّهِ رَجاَّئی یا سادَتی یا اَوْلِیاَّءَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَلَعَنَ اللّهُ اَعْداَّءَ اللّهِ ظالِمیهِمْ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ ترجمه دعای توسل : خدایا از تو می خواهم و توجه می کنم به سوی تو به وسیله پیامبرت ، پیامبر رحمت محمد صلی الله علیه و آله ، ای ابا القاسم ، ای رسول خدا ، ای پیشوای رحمت ، ای آقا و مولای ما ، همانا رو آوردیم و شفیع گرفتیم و توسل جستیم به وسیله تو به درگاه خدا و مقدم داریم در برابر حاجتهای خود ، ای آبرومند در نزد خدا ، شفاعت کن از برای ما نزد خدا ، ای اباالحسن ، ای امیرالمومنین ای علی بن ابیطالب ای حجت خدا بر خلق او ، ای سید ما و سرور ما ، براستی ما رو آوردیم و شفیع گرفتیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داریم تو را در جلو حاجتهای خودمان ای آبرومند نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای فاطمه زهرا ای دختر محمد ای روشنی چشم رسول ای بانوی ما و خانم ما براستی ما رو آوردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان آی آبرومند نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدای ای ابو محمد ای حسن بن علی ای پسند شده ، ای فرزند رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و

ص:211

شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را نزد خدا ای اباعبدالله ای حسین بن علی ای شهید ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما به درستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو سوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان آی آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابوالحسن ای علی بن الحسین ای زینت عبادت کنندگان ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابا جعفر ای محمد بن علی ای باقر ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای اباعبدالله ای جعفر بن علی ای صادق ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای

ص:212

ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای اباالحسن ای موسی بن جعفر ای کاظم ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابوالحسن ای علی بن موسی ای رضا ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابا جعفر ای محمد بن علی ای تقی جواد ای فرزند رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابوالحسن ای علی بن محمد ای هادی نقی ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای ابو محمد ای حسن بن علی ای زکی العسکری ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داشتیم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای آبرومند در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا ای نائب حسن و خلفت حجت ای قائم منتظر مهدی ای پسر رسول خدا ای حجت خدا بر خلق او ای آقای ما و مولای ما بدرستی ما رو کردیم و شفیع قرار دادیم و توسل نمودیم به تو بسوی خدا و پیش داریم ترا در پیش حاجتهای خودمان ای با آبرو در نزد خدا شفاعت کن ما را در نزد خدا . (پس حاجات خود را بطلبد که برآورده می شود انشاء الله تعالی) . و در روایت دیگر وارد شده که بعد از این بگوید : ای آقاهای من و موالیان من بدرستی من رو کردم به شما که امامان و ذخیره من هستید برای روز نیازم و حاجتم بسوی خدا و توسل نمودم به شماها بسوی خدا و شفیع قرار دادم شما را بسوی خدا پس شفاعت کنید به من در نزد خدا و خلاصی دهید مرا از

ص:213

گناهانم نزد خدا پس بدرستی شماها وسیله من هستید بسوی خدا و به دوستی شماها و به نزدیکی شماها امید رستگاری دارم از خدا پس باشید در نزد خدا امیدم ای آقاهای من ای دوستداران خدا رحمت کند خدا برایشان همه و لعنت کند . خدا دشمنان خدا را که ستمکاران ایشان اند از اولین و آخرین آمین پروردگار جهانیان .

فضیلت دعای حضرت حجت علیه السلام

کفعمی در بلد الامین فرموده این دعا ، حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصی که محبوس بود ، پس خلاص شد .

اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ وَضاقَ - تِ الاَْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْ - کَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّ - هُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ (1) ترجمه دعای فرج حضرت حجت علیه السلام

خدایا بزرگ شد گرفتاری و ریش شد درون برداشته شد پرده و بریده شد امید و تنگ شد پنهای زمین و دریغ کرد آسمان و تو کمک بخشی و شکایت پذیر و مورد اعتماد در سختی و همواری خدایا رحمت فرست بر

ص:214


1- 131. مفاتیح الجنان ، ص 233 .

محمد و آل محمد توده هایی که فرض کردی بر ما اطاعت آنها را و شناساندی بدین مقام آنها را پس گشایش بده بر ما بحق آنها گشایش نزدیکی چون به هم زدن یا نزدیکتر ای محمد ای علی ای علی ای محمد کفایت کنید مرا شما کافی منید و یاریم کنید زیرا شما یاوران منید ای مولای ما ای صاحب الزمان به فریاد رس به فریاد رس به فریاد رس مرا دریاب مرا دریاب مرا دریاب هم اکنون هم اکنون هم اکنون بشتاب بشتاب بشتاب ای ارحم الراحمین بحق محمد (ص) و خاندان پاکش .

دعای عهد

امام صادق علیه السلام فرموده ، هر کس چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد ، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خداوند متعال او را برای یاری آن حضرت زنده کند و به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن دعا این است :

اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ وَرَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفیعِ وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالاِْنْجیلِ وَالزَّبُورِ وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ وَرَبَّ الْمَلاَّئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ وَالاَْنْبِی اَّءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّ - هُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَبِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ یا حَیُّ یا قَیُّومُ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذی اَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالاَْرَضُونَ وَبِاسْمِکَ الَّذی یَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْ خِرُونَ یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَی وَیا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَی وَیا حَیّاً حینَ لا حَیَّ یا مُحْیِیَ الْمَوْتی وَمُمیتَ الاَْحْیآءِ یا حَیُّ لا اِل - هَ اِلاّ اَنْتَ اَللّ هُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِکَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ و عَلی ابآئِهِ الطّاهِرینَ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فی مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَعَنّی وَعَنْ والِدَیَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَمِدادَ کَلِماتِهِ وَما

ص:215

اَحْصاهُ عِلْمُهُ وَاَحاطَ بِهِ کِتابُهُ اَللّ - هُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَةِ یَوْمی هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیّامی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فی عُنُقی لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً اَللّ - هُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فی قَضآءِ حَوآئِجِهِ وَالْمُمْتَثِلینَ لاَِوامِرِهِ وَالْمُحامینَ عَنْهُ وَالسّابِقینَ اِلی اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللّ - هُمَّ اِنْ حالَ بَیْنی وَبَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی شاهِراً سَیْفی مُجَرِّداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَالْبادی اَللّ - هُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ وَاکْحَلْ ناظِری بِنَظْرَةٍ منِّی اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَاسْلُکْ بی مَحَجَّتَهُ وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ وَاعْمُرِ اللّ - هُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَاَحْیِ بِهِ عِبادَکَ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِی النّاسِ فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّی بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّی لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاّ مَزَّقَهُ وَیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُحَقِّقَهُ وَاجْعَلْهُ اَللّ - هُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کِتابِکَ وَمُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دینِکَ وَسُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَاجْعَلْهُ اَللّ - هُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَاْسِ الْمُعْتَدینَ اَللّ - هُمَّ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلی دَعْوَتِهِ وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ اَللّ - هُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَنَریهُ قَریباً بِرَحْمَتِ - کَ ی - ا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ (اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ) ترجمه دعای عهد : خداوندا ، ای پروردگار پرتو جهان افروز و ای پروردگار کرسی بلند پایه ، و ای پروردگار دریای بی پایان و فرود آورنده تورات و انجیل و زبور و ای پروردگار سایه و گرمای سخت و فرود آورنده

ص:216

قرآن بزرگ ، ای پروردگار فرشتگان مقرب و پیامبران و فرستادگان ، خداوندا من از تو می خواهم به ذات بزرگوار و به نور وجود تابنده و فرمانروائی دیرینه ات ، ای زنده پاینده ، از تو می خواهم به نامی که آسمانها و زمین ها را بدان وجود بخشیدی و به نامی که اولین و آخرین عالم را بدان اصلاح کردی ، ای زنده بیش از هر زنده و زنده پس از هر زنده ، و ای زنده هنگامی که احدی زنده نبود ، ای زندگی بخش مردگان و میراننده زندگان ، ای زنده ای که جز تو خدایی نیست ، خداوندا بر سرور ما امام و راهبر هدایت شده و قیام کننده به فرمان تو که درود خدا بر او و بر پدران پاکش باد و بر همگی مردان و زنان مومن در شرق و غرب عالم و در کوه و دشت و خشکی و دریا و از سوی من و پدر و مادرم ، از درودهایی که معادل عرش خدا و در شمار کلمات اوست و آنچه علمش و کتاب آفرینش او بر آن احاطه دارد ، خداوندا من در این روز و در همگی روزها پیمانم را با او تجدید می کنم و هرگز از عهد و بیعت او که بر گردن منست باز نخواهم گشت و پیوسته بر آن پا بر جا خواهم بود . خداوندا مرا از یاران و هواخواهان او و از کسانی که مدافع او خواهند بود قرار ده ، آنانکه او امر او را به سرعت انجام می دهند و از او حمایت می کنند و مشتاقا بر دلبستگی به او پیشی می گیرند و در کنار او شهید می گردند . خداوندا اگر میان من و او مرگ که برای همه بندگانت قرار داده ای جدایی افکنده پس مرا از گورم در حالی که کفنم را برگردن افکنده و شمشیرم را از نیام برکشیده و نیزه ام را در دست گرفته و دعوت او را در همه جا اجابت کرده ام ، برانگیز ، خداوندا مرا آن چهره زیبای رشید راهنمای و از پرده غیب آشکارا کن و دیده ام را روشن ساز و فرج آن حضرت را نزدیک و خروجش را آسان فرما ، مرا در سالک رهروان او قرار ده و فرمانش را نافذ گردان و سپاهش را پشتیبان باش ،

ص:217

خداوندا سرزمینهای خود را به وسیله او آباد گردان و بندگانت را بخاطر او زنده ساز زیرا تو گفته ای و سخنت حق است . (خشکی و دریا را فساد قرار گرفته به سبب کارهایی که مردمان کرده اند ،) پس خداوندا ولی خود و پسر دختر پیامبرت را که همنام رسول توست بر ما آشکار ساز ، تا آنکه بر فساد پیروزی یابد و آن را نابود سازد و حق را ثابت گرداند . پس خداوندا او را پناه بندگان ستمدیده ات و یاری دهنده کسی که جز تو یاوری ندارد قرار بده و به وسیله او احکام قرآن را که تعطیل گردیده است برقرار ساز و او را بر پا دارنده آنچه از نشانه های دینت و سنت های پیامبرت که درود خدا بر او و خاندانش باد قرار ده ، خداوندا او را از هجوم و فتنه تجاوزکاران محفوظ بدار ، خداوندا پیامبرت محمد را که درود خدا بر او و خاندانش باد و آنها را که دعوتش را پذیرفته اند به دیدار او خشنود فرما و بر پریشانی ما رحمت آور . خداوندا این غم جانکاه را با ظهور آن حضرت از دل این امت برطرف ساز و به ظهورش تعجیل فرما ، زیرا گروهی ظهور او را بعید دانند در حالی که ما آن را قریب و حتمی می دانیم ای خدای مهربان و مهربانترین مهربانان به رحمت خود دعای ما را مستجاب فرما . پس سه مرتبه دست بر ران راست خود می زنی و در هر مرتبه می گویی : شتاب فرما ، شتاب فرما ای مولای من ای صاحب الزمان .

زیارت مبارکه آل یاسین

یکی از زیاراتی که از ناحیه مقدس امام عصر ارواحنا فداه به افتخار محمد حمیری در پاسخ مسائلی که از آن حضرت سوال کرده بودند ، رسیده است (زیارت آل یاسین) می باشد که علاقمندان به حضرت بقیه الله فی الارضین ، طبق دستور حضرتش در شداید و گرفتاریها آن را می خوانند

ص:218

و به آن حضرت توسل می جویند ، و نتیجه آن قطعی است و آنچه نگارنده در ارتباط با این زیارت می توانم عرض کنم این است که این زیارت کلید سعادت دو جهان و گشاینده هر مشکل و رساننده هر مشتاقی به آرزوی دیرینه خود است .

سخن سر بسته گفتم با حریفان

خدایا زین معما پرده بردار

اکنون با هم به سخنان حضرت ولی الله الاعظم حجه بن الحسن العسکری روحی لتراب مقدمه الفداء ، گوش فرا می دهیم :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم لا لاَِمْرِهِ تَعْقِلُونَ وَلا مِنْ اَوْلِیاَّئِهِ تَقْبَلُونَ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِی النُّذُرُ اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِاللَّهِ الصّالِحینَ (سَلامٌ عَلی آلِ یسَّ) اَلسَّلا مُ عَلَیْکَ یا د اعِیَ اللَّهِ وَرَبّانِیَّ آیاتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَدَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَناصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَدَلیلَ اِرادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللَّهِ وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فی آناءِ لَیْلِکَ وَاَطْرافِ نَهارِکَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا میثاقَ اللَّهِ الَّذی اَخَذَهُ وَوَکَّدَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذی ضَمِنَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصوُبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذوُبٍ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ وَتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّی وَتَقْنُتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصْبِحُ وَتُمْسی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ اِذا یَغْشی وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الاِْمامُ الْمَاْموُنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَاْموُلُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلامِ اُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ اَ نّی اَشْهَدُ اَنْ لا اِل - هَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ لا حَبیبَ اِلاّ هُوَ وَاَهْلُهُ وَاُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ اَنَّ

ص:219

عَلِیّاً اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ حُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَالْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِی حُجَّتُهُ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍّ حُجَّتُهُ وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ وَعَلِیَّ بْنَ موُسی حُجَّتُهُ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِی حُجَّتُهُ وَعَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِی حُجَّتُهُ وَاَشْهَدُ اَ نَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَالاْ خِرُ وَاَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقُّ لا رَیْبَ فیها یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فی ایمانِها خَیْراً وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَاَنَّ ناکِراً وَنَکیراً حَقُّ وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَاَنَّ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمِرْصادَ حَقُّ وَالْمیزانَ حَقُّ وَالْحَشْرَ حَقُّ وَالْحِسابَ حَقُّ وَالْجَنَّةَ وَالنّارَ حَقُّ وَالْوَعْدَ وَالْوَعیدَ بِهِما حَقُّ یا مَوْلایَ شَقِیَ مَنْ خالَفَکُمْ وَسَعِدَ مَنْ اَطاعَکُمْ فَاشْهَدْ عَلɠما اَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ وَاَ نَا وَلِیُّ لَکَ بَریٌ مِنْ عَدُوِّکَ فَالْحَقُّ ما رَضیتُموُهُ وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُموُهُ وَالْمَعْروُفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ وَالْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ فَنَفْسی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَبِرَسوُلِهِ وَبِاَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَبِکُمْ یا مَوْلایَ اَوَّلِکُمْ وَآخِرِکُمْ وَنُصْرَتی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَمَوَدَّتی خالِصَةٌ لَکُمْ آمینَ آمینَ ترجمه زیارت مبارکه آل یس :

بنام خداوند بخشاینده مهربان ، اینان در امر خداوند تعقل (فکر) نمی کنند و از اولیای او هم نمی پذیرند . حکمتی رساست . سلام بر ما و بر بندگان صالح خداوند باد .

هرگاه خواستید به سوی خداوند تبارک و تعالی به وسیله ما توجه کنید و به سوی خود ما روی آورید ، پس بگوئید چنانچه خداوند بزرگ فرموده است :

(سلام و درود بر خاندان جلیل عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) .

ص:220

سلام بر او ای دعوت کننده به سوی خداوند و پرورش دهنده عالم وجود و تکامل بخش همه موجودات ، ای حجه بن الحسن !

سلام بر تو ای باب رحمت الهی و ای کسی که تنها راه ارتباط با خداوند و بندگی او هستی و وصول به این هدف فقط در سایه لطف و راهنمائی تو عملی خواهد بود .

سلام بر تو ای حافظ و نگهبان دین خداوند متعال .

سلام بر تو ای جانشین خداوند در روی زمین .

سلام بر تو ای بزرگمردی که یاری کننده حق خداوند ، یعنی نصرت بخش دین خدایی .

سلام بر تو ای حجت خداوند و ای راهنمای همه مردم به آنچه او از بندگانش (چون اطاعت اوامر و ترک نواهی) خواسته است .

سلام ما بر تو ای مهدی ! ای تلاوت کننده قرآن و ای بیان کننده حقایق و معارف حیاتبخش آن .

سلام بر تو ای ولی عصر و امام زمان در تمام لحظات شب و روز .

سلام و درود بر تو ، ای آخرین حجت و فرستاده خداوند که دیگر پس از وجود عزیزت از طرف خداوند کسی به نام پیامبر و امام نخواهد آمد .

سلام بر تو ای فرمانروای جهان هستی که خداوند از همه بندگان در مورد حکومت و امامت تو پیمان موکد گرفته است .

سلام بر تو ای مصلح جهانی که خداوند به تو وعده و تضمین فرموده است که سلطنت و حکومتت عالمگیر شده ، جهان پس از گسترده شدن ظلم و جور و ستم بر سراسر گیتی ، در سایه حکومت عدالت پرورت ، مشحون و پر از عدل گردد .

سلام بر تو ای پرچم افراشته عدل الهی و حکمت موهوب حق و پناه

ص:221

خلق و رحمت بی نهایت خداوند تبارک و تعالی بر همه جهانیان - و این وعده ای است که قطعا عملی خواهد شد و هرگز در آن خلافی نیست - .

سلام بر تو ای برپادارنده حق ، آنگاه که بدین منظور قیام کنی (و یا در همه حالاتی که به پا خواسته ای .)

سلام بر تو هنگامی که می نشینی .

سلام بر تو زمانی که به تلاوت و قرائت کتاب خدا و تفسیر و بیان حقایق آن (چه در زمان غیبت و چه هنگام ظهور) مشغولی .

سلام بر تو در آن هنگام که در نماز و قنوت و نیایشی .

سلام بر تو در آن هنگام که رکوع و سجده می کنی .

سلام بر تو - ای امام عصر ! - هنگامی که خداوند را به یگانگی یاد می کنی و کلمه مقدس (لا اله الا الله) را بر زبان مبارکت جاری می فرمائی .

سلام بر تو - ای منجی بشریت ! - زمانی که به حمد و ثنا و ستایش الهی و استغفار مشغولی .

سلام بر تو آنگاه که صبح و شام می کنی .

سلام بر تو در تمام ساعات و لحظات شب و روز .

سلام بر درود ما بر تو - ای امام آسمانی و عزیز ما - ! که در پناه قدرت بی نهایت خداوند محفوظ خواهی بود .

سلام بر تو ای کسی که مقدم بر تمام عالم و برتر از همه آرزوهایی .

سلام همه جانبه ما بر تو ای حجت منتظر !

ای مولای من ! شاهد باش که من گواهی می دهم به خدای یکتا و اینکه خداوندی جز او نیست و برای او شریکی وجود ندارد . و شهادت می دهم که وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله بنده و رسول و فرستاده اوست و اینکه تنها او و خاندانش دوست و محبوب خداوند (تبارک و

ص:222

تعالی) هستند . و گواهی می دهم که وجود مقدس حضرت امیرالمومنین ، حجت و نماینده خداوند است بر روی زمین و پس از آن حضرت ، فرزندش حضرت امام حسن علیه السلام و نیز امام حسین علیه السلام و پس از آن حضرت ، فرزندش حضرت علی بن الحسین علیه السلام و پس از آن حضرت فرزندش حضرت محمد بن علی علیه السلام و پس از آن حضرت فرزندش حضرت صادق علیه السلام و پس از آن حضرت فرزند عزیزش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و پس از آن بزرگوار فرزند گرامی وی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و بعد از آن حضرت فرزند عزیزش حضرت جواد علیه السلام و بعد از آن امام عزیز فرزندش حضرت هادی علیه السلام و پس از آن سرور وجود عزیزت تنها حجت و سفیر خداوند متعال در روی زمین هستید .

و گواهی می دهم که رجعت و بازگشت شما خاندان عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) متعاقب امر فرج و ظهور شما حق است و جای هیچ گونه تردید و شکی نیست . آن هم در روزی که اگر کسی قبلا ایمان نیاورده باشد ، دیگر در آن روز ایمان وی نفعی برایش نخواهد داشت . و گواهی می دهم که روز قیامت و برانگیخته شدن مردگان و حضور در صحرای قیامت برای رسیدگی به اعمال همگان و آنچه که مردم در دنیا انجام داده اند ، حق است .

و گواهی می دهم که صراط و عبور از آن و نیز میزان در قیامت برای سنجش اعمال مردم حق است . و شهادت می دهم که بهشت و نعمتهای آن و جهنم و عذابهای آن ، همگی حق است (و نیکوکاران به بهشت و بدکاران به دوزخ خواهند رفت .)

ای مولای من ، ای صاحب الزمان ! شقاوتمند و بدبخت کسی است که

ص:223

با شما مخالفت کند و سعادتمند آن فردی است که از شما فرمان برد . ای (مولای من !) آنچه را بر آن شاهد و گواه گرفتم ، در نزد خداوند برای من گواهی بده . آری ، من دوست شما هستم و از دشمنان شما بیزاری می جویم . (ای مولای من !) آنچه شما بدان راضی باشید ، حق است و آنچه شما نپسندید ، باطل و معروف آن چیزی است که شما به آن امر کرده و منکر و ناپسند آن کاری است که شما آن را رد فرموده اید . پس من به خداوند یکتا و بی شریک و به جد شما رسول خدا صلی الله علیه و آله و به جد دیگرتان حضرت امیرالمومنان علیه السلام و به ائمه پس از آن حضرت تا وجود مقدس و عزیز شما ایمان و اعتقاد دارم .

(ای مولای من و ای مهدی عزیز) من خودم را برای اینکه در خدمت شما با دشمنانتان نبرد کنم آماده می بینم و علاقه و محبت من مخصوص به شما خاندان رسالت است . خداوند این سعادت را به من ارزانی فرما .

دعای بعد از زیارت آل یس

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ وَکَلِمَةِ نوُرِکَ وَاَنْ تَمْلاََ قَلْبی نوُرَ الْیَقینِ وَصَدْری نوُرَ الا یمانِ وَفِکْری نوُرَ النِّیّاتِ وَعَزْمی نوُرَ الْعِلْمِ وَقُوَّتی نوُرَ الْعَمَلِ وَلِسانی نوُرَ الصِّدْقِ وَدینی نوُرَ الْبَصآئِرِ مِنْ عِنْدِکَ وَبَصَری نوُرَ الضِّیآءِ وَسَمْعی نوُرَ الْحِکْمَةِ وَمَوَدَّتی نوُرَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ حَتّی اَ لْقاکَ وَقَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَمیثاقِکَ فَتُغَشّیَنی رَحْمَتُکَ یا وَلِیُّ یا حَمیدُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ حُجَّتِکَ فی اَرْضِکَ وَخَلیفَتِکَ فی بِلادِکَ وَالدّاعی اِلی سَبیلِکَ وَالْقآئِمِ بِقِسْطِکَ وَالثّآئِرِ بِاَمْرِکَ وَلِیِّ الْمُؤْمِنینَ وَبَوارِ الْکافِرینَ وَمُجَلِّی الظُّلْمَةِ وَمُنیرِ الْحَقِّ وَالنّاطِقِ بِالْحِکْمَةِ وَالصِّدْقِ وَکَلِمَتِکَ

ص:224

التّآمَّةِ فی اَرْضِکَ الْمُرْتَقِبِ الْخآئِفِ وَالْوَلِیِّ النّاصِحِ سَفینَةِ النَّجاةِ وَعَلَمِ الْهُدی وَنوُرِ اَبْصارِ الْوَری وَخَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَارْتَدی وَمُجَلِّی الْعَمی الَّذی یَمْلاَُ الاَْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیْءٍ قَدیرٌ اَللّ - هُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَابْنِ اَوْلِیآئِکَ الَّذینَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَاَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَاَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهیراً اَللّ - هُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ لِدینِکَ وَانْصُرْ بِهِ اَوْلِیآئَکَ وَاَوْلِیآئَهُ وَشیعَتَهُ وَاَنْصارَهُ وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ اَللّ - هُمَّ اَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ باغٍ وَطاغٍ وَمِنْ شَرِّ جَمیعِ خَلْقِکَ وَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ وَعَنْ یَمینِهِ وَعَنْ شِمالِهِ وَاحْرُسْهُ وَامْنَعْهُ مِنْ اَنْ یوُصَلَ اِلَیْهِ بِسُوَّءٍ وَاحْفَظْ فیهِ رَسوُلَکَ وَآلَ رَسوُلِکَ وَاَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَاَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَانْصُرْ ناصِریهِ وَاخْذُلْ خاذِلیهِ وَاقْصِمْ قاصِمیهِ وَاقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ وَاقْتُلْ بِهِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ وَجَمیعَ الْمُلْحِدینَ حَیْثُ کانوُا مِنْ مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها بَرِّها وَبَحْرِها وَامْلاَْ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً وَاَظْهِرْ بِهِ دینَ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَاجْعَلْنِی اللّهُمَّ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَاَتْباعِهِ وَشیعَتِهِ وَاَرِنی فی آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ما یَاْمُلوُنَ وَفی عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَروُنَ اِل - هَ الْحَقِّ آمینَ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ترجمه دعا : خداوندا ، از پیشگاه مقدست استدعا می کنم که بر پیامبر رحمت و کلمه نور خود ، محمد (ص) درود فرستی . (خدایا) خانه دل مرا از نور یقین و سینه ام را از نور ایمان انباشته فرما ، فکر و اندیشه ام را به نور نیتهای خیر و عزم و اراده ام را به نور علم روشن و منور گردان ، قوت جسم و جانم را به نور عمل تقویت فرما ، زبان مرا به نور راستی و دینم را به وسیله بصیرت و شناخت واقعی آن مساعدت کن ، دیدگانم را با نور بصیرت ،

ص:225

گوشم را به نور حکمت و قلبم را که خانه و مرکز محبت تو است محل تمرکز و جایگاه نور دوستی و محبت محمد و آل محمد علیهم السلام قرار ده تا در حالی که به عهد و میثاق خویش وفا کرده باشم تو را ملاقات کنم و تو مرا غریق رحمت خود گردانی ، ای مولائی که تمام صفات کمالیه در تو جمع است .

خداوندا ! بر محمد بن الحسن العسکری که حجت و خلیفه و جانشین تو در زمین و همه بلاد است درود فرست ! بر او که مردم را به سوی تو و به شناخت تو دعوت می کند . او کسی است که به عدل و داد تو قیام کننده و مجری آن در سراسر عالم وجود است ، کسی که بندگان را به سوی تو بر می انگیزد و دوست و سرپرست اهل ایمان و نابود کننده کفار و دشمنان تو است . درود و رحمت فرست بر او که جهان هستی را روشنی بخش و برطرف کننده جهل و کفر است ، بر آن آقایی که آشکار کننده حق و بیان کننده حکمت و صداقت و کلمه تامه تو در زمین است (روح اعظم الهی در زمین) ، که همان بنده خاصی که مراقب فرمان تو و خائف و ترسناک است در مقابل عظمت کبریایی تو و نصیحت کننده بندگان تو و کشتی نجات و نماینده راه تو در جهان است ، بر آن مولا و آقایی که بندگانت را از کوری و تاریکی و جهل و کفر نجات می دهد و همگان را با نور ایمان و ولایتش هدایت می فرماید ، بر آن که بهترین کسی است که لباس انسانیت و هدایت و ارشاد به تن نموده است و کوردلان را بینا می کند ، بر او که جهان را پس از فراگیر شدن ظلم و ستم ، پر از عدل و داد می کند . ای خدائی که بر همه چیز توانایی ! دعاهای مرا درباره ولی عزیزت مستجاب فرما .

بارالها ، بر نماینده توانای خود و آن کسی که به حق قیام می کند و فرزند اولیای خویش که اطاعتشان را بر بندگانت واجب و لازم و حق آنان را

ص:226

بر همه فرض و ضروری ساختی ، درود و رحمت فرست .

خداوندا ، مهدی عزیزت را یاری فرما و دین مقدس اسلام را با قیامش نصرت عنایت کن و در سایه وجود مقدس امام عصر ، دوستان و پیروان و شیعیانش را یاری فرما . (بار خدایا) ما را نیز از اولیای خود شیعیان ولی گرامی و عزیزت قرار ده .

پروردگارا ، حجه بن الحسن علیه السلام را از شر ستمگران و طاغیان زمان و از شر تمام مخلوقاتی که آفریده ای ، در پناه خودت محفوظ بدار و وجود عزیزش را از تمام حوادث عالم و از طرف راست و چپ و جلو و پشت سر محافظت فرما .

خداوندا وجود مصلح حقیقی عالم را از تمام گزندها و بدیها و ناگواریها در پناه عنایت خاص و قدرت بی نهایت خود محفوظ و پاینده بدار . (بار خدایا) در سایه قیام آن حضرت و حکومت کریمه اش ، شخصیت حبیب خود محمد و خاندان عزیزش و تعلیمات عالیه آن را نگاهداری کن .

خداوندا با بر پا ساختن حکومت حضرت مهدی در کره زمین ، عدل و داد را در سراسر گیتی ظاهر فرما ، او را نصرت خود موید دار ، یاوارنش را یاری و مخالفانش را خوار و ذلیل کن ، دشمنانش و نیز ستمگران و جباران را خرد و نابود و منافقان را به وسیله شمشیر انتقام حضرتش و همچنین تمام ملحدان و دشمنان دین تو در هر کجا از شرق و غرب عالم و یا در دریا و صحرا هستند هلاک فرما .

خداوندا زمین را از برکات سلطنت عدالت پرورش پر از عدل و داد کن و دین و آئین حبیبت محمد (اسلام و قوانین حیاتبخش آن) را - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ظاهر و بر تمام جهان وجود حاکم فرما .

ص:227

خدایا به لطف و کرمت مرا از یاران و انصار و از شیعیان و متابعت کنندگان آن حضرت قرار ده و آنچه را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان عزیزش آرزوی دیدن آن را دارند . (حکومت جهانی مهدی) به من بنما تا با چشم خود آن را ببینم و دلم شفا یابد . ای پروردگار مهربان ، دعایم را مستجاب کن و مرا به آرزوی دیرین خود برسان ای خدا حق ، ای صاحب قدرت و جلال و بزرگواری و ای از همه مهربانتر .

دعای حضرت مهدی علیه السلام

اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدی وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ وَتَفَضَّلْ عَلی عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصیحَةِ وَعَلَی الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَی الْمُسْتَمِعینَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلی مَرْضَی الْمُسْلِمینَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَعَلی مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَعَلی مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَعَلَی الشَّبابِ بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَی النِّساَّءِ بِالْحَیاَّءِ وَالْعِفَّةِ وَعَلَی الاَْغْنِیاَّءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَی الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَعَلَی الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَی الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَی الاُْمَراَّءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَی الرَّعِیَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّیرَةِ وَبارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِی الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَالرّاحِمینَ ترجمه دعای حضرت مهدی علیه السلام : بار خدایا روزی کن ما را توفیق و اطاعت و دوری از نافرمانی و نیت

ص:228

پاک و حرمت گزاری و گرامی دار ما را به رهجویی و استقامت و بگردان زبان ما را به درستگویی و حکمت و پرکن دلهای ما را به دانش و معرفت و پاک دار شکمهای ما را از حرام و شبهه ناک و باز دار دست ما را از ستم و دزدی و بر هم نه چشمهای ما را از هرزگی و خیانت و ببند گوشهای ما را از سخن بیهوده و بدگویی و تفضل کن بر دانشمندان ما به پارسایی و خیرخواهی و بر دانش آموزان به کوشش و شوق و بر شنودگان به پیروی و پندگیری و بر بیماران مسلمانان به درمان و آسایش و بر مردگانشان به مهربانی و دلجویی و بر پیرمردان ما به وقار و سنگینی و بر جوانان به بازگشت و توبه و بر زنان به حیاء و پاکدامنی و بر توانگران به تواضع و بخشش کردن و بر فقیران به شکیبایی و قناعت و بر جنگجویان به یاری و پیروزی و بر اسیران به رهایی و آسودگی و بر امیران به عدالت و مهرورزی و بر رعیت به انصاف و خوش رفتاری و برکت ده به حاجیان و زواران در توشه و هزینه و به انجام رسان آنچه واجب کردی بر ایشان از حج و عمره به فضل و رحمتت ای ارحم الراحمین .

تسبیح امام زمان (عج) از روز هیجدهم تا آخر ماه

سبحان الله عدد خلقه سبحان الله ارضی نفسه سبحان الله مداد کلماته سبحان الله زنه عرشه و الحمدلله مثل ذلک . (1)

ص:229


1- 132. الصحیفه الهادیه ، ص 124 .

حرز امام زمان (عج)

یا مالک الرقاب و یا هازم الاحزاب یا مفتح الابواب یا مسبب الاسباب سبب لنا سببا لا نستطیع له طلبا بحق لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و علی اله اجمعین . (1)

دعا جهت سلامتی امام زمان علیه السلام

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا . (2)

در خاتمه باید تشکر کنم از حضرات آیات عظام ، حجج اسلام ،

وعاظ کرام و شعرای محترم و دوستان و شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام که در چاپ و نشر آثار آل محمد (ص) ما را یاری نمودند .

و سفارش حقیر به شیفتگان حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (ع) این است که دست از این مسجد مقدس جمکران بر ندارند که خیر دنیا و آخرت در اینجاست . این سفارش از ناحیه امام زمان (ع) و مراجع عالیقدر و علماء اعلام و بزرگان دین بود که به این مسجد جمکران رغبت بیشتر کنند ، من دست و پای آن عزیزانی که از راه دور و نزدیک به این مکان مقدس (مسجد جمکران) می آیند می بوسم ، جانم به فدای خاک پای آن مراجع بزرگوار شیعه که با پای پیاده به این مسجد شریف جمکران می آمدند و هفته ها در این مسجد بیتوته می کردند و با امام زمان (ع) درد دل می نمودند

ص:230


1- 133. مهج الدعوات ، ص 45 .
2- 134. مفاتیح الجنان ، ص 308 .

که زبان حال همه ما در این مسجد مقدس این است :

العجل ای صاحب محراب و منبر العجل

العجل ای حامی دین پیمبر العجل

العجل ای باعث ایجاد عالم العجل

العجل ای وارث شمشیر حیدر العجل

خداوندا ، این خدمت ناچیز را از ما قبول فرما ، پروردگارا به حق یوسف زهرا این کشور صاحب الزمان ایران و مقام معظم رهبری و حوزه های علمیه مخصوصا حوزه علمیه قم و مسئولین محترم کشوری و لشکری و همه ملت بزرگ ایران را در پناه ولی عصر امام زمان (ع) از خطرها محافظت بفرما ، آمین یا رب العالمین .

ص:231

اللهم صل و سلم وزد و بارک علی صاحب الدعوه النبویه و الصوله الحیدریه و العصمه الفاطمیه و الحلم الحسنیه و الشجاعه الحسینیه و العباده السجادیه و الماثر الباقریه و الاثار الجعفریه و العلوم الکاظمیه و الحجج الرضویه و الجوادالتوقیه و النقاوه النقویه و الهیبه العسکریه و الغیبه الالهیه القائم بالحق و الداعی الی صدق المطلق الکلمه الله و امام الله و حجه الله القائم بامرالله و القسط لدین الله الغائب بامرالله و الذاب عن حرم الله امام السر و و العلن دافع الکرب و المحن صاحب الجود و المنن الامام بالحق ابی القاسم محمد بن الحسن صاحب العصر و الزمان و خلیفه الرحمن و مظهر الایمان و قاطع البرهان و شریک القرآن و امام الانس و الجان صلوات الله و سلامه علیه و علیهم اجمعین .

الصلوه و السلام علیک یا وصی الحسن و الخلف الصالح یا امام زماننا ایها القائم المنتظر المهدی یابن رسول الله یابن امیرالمومنین یا امام المسلمین یا حجه الله علی الخلائق اجمعین یا سیدنا و مولینا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا فی الدنیا و الاخره یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله عز و جل بحقک و بحق آبائک الطاهرین .

ص:232

ص:233

ص:234

ص:235

ص:236

ص:237

ص:239

ص:240

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109